اجتماعی

رابطه بین شهرت و موفقیت

رابطه بین شهرت و موفقیت - دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

رابطه بین شهرت و موفقیت :

 درحقیقت به تعداد انسان‌هاي روي زمين مي­توان زندگي را معني كرد، هيچ تعريف مشخص و كاملي از خوش­بختی و موفقیت نمي­توان ارايه داد، گرچه قرن‌ها­ است اديان الهي و فلاسفه­ نظرات گوناگوني در این موارد اظهار كرده‌­اند. بهتر است مدعی شویم؛ موفقیت چیزی است­ که به­ طور شخصی در مورد آن تصمیم ­می­گیریم.

 بسیاری از افراد مشهور به خاطر عدم توانایی در برقراری تعادل بین جنبه‌های منفی و مثبت قدرت به دست آمده از شهرت به ورطه نابودی کشیده میشوند یا به عبارتی واضح­تر به دلیل انحرافات اخلاقی همان افتادن در دام حُب جاه، برتری‌جویی موجود در ذات شهرت و ظواهر فریبنده آن که اگر در اختیار انسانی سُست بنیان باشد موجب تباهی می­گردد. چون انسان از شهرت و قدرت ذاتی آن در جهت امیال رذیلانه و ضد ارزشی و شیطانی استفاده نموده و به هدف دستیابی به نیات پست و شوم از شهرت و سرشناس بودن خود سوء استفاده می­کند.

شهرت تاثیر زیادی روی زندگی افراد مشهور می­گذارد که البته همه­ آن مثبت نیست. وقتی کسی در کانون توجه باشد، تغییراتی در زندگی‌­اش ایجاد می­شود. یکی از مهم­ترین‌شان از بین رفتن حریم خصوصی است. ممکن است فرد مشهور دچار غرور کاذب گردد و سطح روابطش با دیگران و مردم نه تنها کاهش یابد بلکه ارتباطات فردی­اش تحت­ تاثیر عناصر منفی اخلاقی که در وی تقویت شده کمرنگ و سُست شوند. ازاینرو به افراد مشهور، مثل برخی جوانان ورزشکار که ظرفیت تحمل چنین پتانسیلی را ندارند، باید آموزش و مهارت رویارو شدن با شرایط تازه را داد تا گرفتار معضلات اخلاقی و آسیب‌های اجتماعی نشوند.

کلاس‌های آموزشی متعدد کمک می­کند تا افراد مشهور مخصوصا آن­هایی که از اوج فقر و رتبه‌های پایین اجتماعی، به سطوح بالا و موفقیت دست یافته‌­اند بتوانند با شهرت و عواقب در معرض دید بودن و از بین رفتن حریم خصوصی و… کنار بیایند و محبوب­تر شوند. چنین آموزش­هایی برای تمام افراد مشهور لازم است.

اگر فرد از شهرتش برای انجام کارهای خیر استفاده کند قطعا آثار مثبتی دارد. برخی از افراد مشهور هم سعی می­کنند با فعالیت در امور خیریه جلب توجه کنند، حتا اگر واقعا نیت خیر هم داشته باشند ولی تظاهر بیش از حد باعث خراب شدن وجهه آنان در نظر دیگران می­شود. شهرت مانند یک شمشیر دو لبه است، برخی افراد اگر شهرت نداشتند، شاید آدم­‌های بهتری بودند. یعنی فرد از قبل زمینه­ برخی خصوصیات منفی را دارد و شهرت به عنوان یک عامل محرک؛ بروز این عناصر منفی را تشدید می­کند. از طرفی دیگر برخی افراد مشهور از ترس به خطر افتادن موقعیت یا حیثیت­شان، خیلی از کارها را انجام نمی­دهند، یعنی شهرت به عنوان یک عامل بازدارنده عمل می­کند.

به‌طور خلاصه فرد مشهور همواره مورد حسد و اتهام دیگران قرار می­گیرد. فرد مشهور اگر دارای خصائل اخلاقی دون باشد برای این که خود را از اتهامات و مکر حسودان و حملات کلامی و لسانی دیگران مبرا کند و منزلت و جایگاه خود را نزد مردم بالا ببرد دست به ریا و تظاهر می­زند، و سعی می‌كند عیوب و نقایص خود را از مردم پنهان كند و خود را دارای كمالات و فضایلی نشان دهد كه فاقدشان است.

بسیاری از افراد مشهور از مردم فرار میکنند چون خلوت و آرامش یک زندگی عادی را از دست داده­اند، همواره زیر نگاه دیگران قرار داشتن، و تصور این­که عده­ای مدام مراقب شما هستند احساس امنیت انسان که یکی از اصلی‌­ترین نیازهای بشر می­باشد را زایل می­کند، بسیاری از ناهنجاری‌های روانی و مشکلات روحی انسان ناشی از تخریب احساس امنیت یا فقدان آن است. انسان وقتی کم­کم به شهرت می­رسد خشنود می­گردد ولی درگذر ایام با افزوده شدن بر دامنه شهرت­شان و کم­رنگ شدن حس امنیت، نگرانی جای آن را می­گیرد. در یک کلام از دست دادن آرامش.

در اذهان بسیاری مردم فرضیه­‌ای به‌عنوان یک پیش فرض وجود دارد که شهرت در پی­‌خود قدرت اجتماعی فرد را بالا می­برد و اسباب رسیدن انسان به آرزوها، خواسته­‌ها و امیال قلبی او را فراهم می­کند. در این احساس حقیقتی نهفته که قدرت به دنبال خود ثروت مادی و پول که ریشه­ی خوش­بختی است و دوای درد همه­ی مشکلات، یا کلید تمام قفل­ها می­باشد را به همراه می­آورد. درحالی که در عمل بسیاری از افراد مشهور که قدرتمند و ثروتمند هم هستند فرسنگ‌ها از خوش­بختی و آرامش فاصله دارند.

همان­گونه که بشر در دوران رُنسانس دست به ­تحول و تغییری عظیم به ­سوی پیشرفت و تعالی زد، هر یک از ما نیز برای رسیدن به بالندگی نیازمند نوعی رُنسانس در چارچوب‌ها و باورهای ذهنی هستیم، تا افق­‌های تازه­ای را بگشایم و از آن طریق به بالاترین توانایی­های فردی­مان دست­یابیم. شهرت و محبوبیت شاید در تمام جوامع بشری مولفه­هایی اغواگر و جذاب برای بسیاری از  انسان­‌ها باشند، ولی استفاده درست از هر فرآیندی نیازمند به­ کارگیری و دانستن الفبای آن نظام است وگرنه به بی‌راهه خواهیم رفت.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید