رابطه بین شهرت و موفقیت :
درحقیقت به تعداد انسانهاي روي زمين ميتوان زندگي را معني كرد، هيچ تعريف مشخص و كاملي از خوشبختی و موفقیت نميتوان ارايه داد، گرچه قرنها است اديان الهي و فلاسفه نظرات گوناگوني در این موارد اظهار كردهاند. بهتر است مدعی شویم؛ موفقیت چیزی است که به طور شخصی در مورد آن تصمیم میگیریم.
بسیاری از افراد مشهور به خاطر عدم توانایی در برقراری تعادل بین جنبههای منفی و مثبت قدرت به دست آمده از شهرت به ورطه نابودی کشیده میشوند یا به عبارتی واضحتر به دلیل انحرافات اخلاقی همان افتادن در دام حُب جاه، برتریجویی موجود در ذات شهرت و ظواهر فریبنده آن که اگر در اختیار انسانی سُست بنیان باشد موجب تباهی میگردد. چون انسان از شهرت و قدرت ذاتی آن در جهت امیال رذیلانه و ضد ارزشی و شیطانی استفاده نموده و به هدف دستیابی به نیات پست و شوم از شهرت و سرشناس بودن خود سوء استفاده میکند.
شهرت تاثیر زیادی روی زندگی افراد مشهور میگذارد که البته همه آن مثبت نیست. وقتی کسی در کانون توجه باشد، تغییراتی در زندگیاش ایجاد میشود. یکی از مهمترینشان از بین رفتن حریم خصوصی است. ممکن است فرد مشهور دچار غرور کاذب گردد و سطح روابطش با دیگران و مردم نه تنها کاهش یابد بلکه ارتباطات فردیاش تحت تاثیر عناصر منفی اخلاقی که در وی تقویت شده کمرنگ و سُست شوند. ازاینرو به افراد مشهور، مثل برخی جوانان ورزشکار که ظرفیت تحمل چنین پتانسیلی را ندارند، باید آموزش و مهارت رویارو شدن با شرایط تازه را داد تا گرفتار معضلات اخلاقی و آسیبهای اجتماعی نشوند.
کلاسهای آموزشی متعدد کمک میکند تا افراد مشهور مخصوصا آنهایی که از اوج فقر و رتبههای پایین اجتماعی، به سطوح بالا و موفقیت دست یافتهاند بتوانند با شهرت و عواقب در معرض دید بودن و از بین رفتن حریم خصوصی و… کنار بیایند و محبوبتر شوند. چنین آموزشهایی برای تمام افراد مشهور لازم است.
اگر فرد از شهرتش برای انجام کارهای خیر استفاده کند قطعا آثار مثبتی دارد. برخی از افراد مشهور هم سعی میکنند با فعالیت در امور خیریه جلب توجه کنند، حتا اگر واقعا نیت خیر هم داشته باشند ولی تظاهر بیش از حد باعث خراب شدن وجهه آنان در نظر دیگران میشود. شهرت مانند یک شمشیر دو لبه است، برخی افراد اگر شهرت نداشتند، شاید آدمهای بهتری بودند. یعنی فرد از قبل زمینه برخی خصوصیات منفی را دارد و شهرت به عنوان یک عامل محرک؛ بروز این عناصر منفی را تشدید میکند. از طرفی دیگر برخی افراد مشهور از ترس به خطر افتادن موقعیت یا حیثیتشان، خیلی از کارها را انجام نمیدهند، یعنی شهرت به عنوان یک عامل بازدارنده عمل میکند.
بهطور خلاصه فرد مشهور همواره مورد حسد و اتهام دیگران قرار میگیرد. فرد مشهور اگر دارای خصائل اخلاقی دون باشد برای این که خود را از اتهامات و مکر حسودان و حملات کلامی و لسانی دیگران مبرا کند و منزلت و جایگاه خود را نزد مردم بالا ببرد دست به ریا و تظاهر میزند، و سعی میكند عیوب و نقایص خود را از مردم پنهان كند و خود را دارای كمالات و فضایلی نشان دهد كه فاقدشان است.
بسیاری از افراد مشهور از مردم فرار میکنند چون خلوت و آرامش یک زندگی عادی را از دست دادهاند، همواره زیر نگاه دیگران قرار داشتن، و تصور اینکه عدهای مدام مراقب شما هستند احساس امنیت انسان که یکی از اصلیترین نیازهای بشر میباشد را زایل میکند، بسیاری از ناهنجاریهای روانی و مشکلات روحی انسان ناشی از تخریب احساس امنیت یا فقدان آن است. انسان وقتی کمکم به شهرت میرسد خشنود میگردد ولی درگذر ایام با افزوده شدن بر دامنه شهرتشان و کمرنگ شدن حس امنیت، نگرانی جای آن را میگیرد. در یک کلام از دست دادن آرامش.
در اذهان بسیاری مردم فرضیهای بهعنوان یک پیش فرض وجود دارد که شهرت در پیخود قدرت اجتماعی فرد را بالا میبرد و اسباب رسیدن انسان به آرزوها، خواستهها و امیال قلبی او را فراهم میکند. در این احساس حقیقتی نهفته که قدرت به دنبال خود ثروت مادی و پول که ریشهی خوشبختی است و دوای درد همهی مشکلات، یا کلید تمام قفلها میباشد را به همراه میآورد. درحالی که در عمل بسیاری از افراد مشهور که قدرتمند و ثروتمند هم هستند فرسنگها از خوشبختی و آرامش فاصله دارند.
همانگونه که بشر در دوران رُنسانس دست به تحول و تغییری عظیم به سوی پیشرفت و تعالی زد، هر یک از ما نیز برای رسیدن به بالندگی نیازمند نوعی رُنسانس در چارچوبها و باورهای ذهنی هستیم، تا افقهای تازهای را بگشایم و از آن طریق به بالاترین تواناییهای فردیمان دستیابیم. شهرت و محبوبیت شاید در تمام جوامع بشری مولفههایی اغواگر و جذاب برای بسیاری از انسانها باشند، ولی استفاده درست از هر فرآیندی نیازمند به کارگیری و دانستن الفبای آن نظام است وگرنه به بیراهه خواهیم رفت.