خمیرمایه ی چارچوب های ذهن انسان از ضمیر ناخودآگاه او ناشی می شود. تمام مهارت هایی که با تسلط و به خوبی انجام می دهیم یا برایمان کار ساده ای به نظر می رسد، زمانی بسیار مشکل و دشوار بوده است. تمرین و تکرار و انگیزه ی شخصی و پشتکار باعث شده انجام آن کارها برای ما آسان شود. مثل؛ دوچرخه سواری، رانندگی، تنیس، فنون کشتی و…
قبل از اینکه بتوان الگوی تفکر مثبت را پرورش داد، ابتدا باید فهمید تفکرمثبت تصادفی انجام نميی پذيرد؛ بلکه یک تمرین عملی است که بايد به طور مرتب آن را به کار بریم تا ماهر شويم؛ درواقع با تبدیل آن به عادتی روزانه، نوعی طرح ذهنی تفکرمثبت را خلق می کنیم که به ما اجازه می دهد از موقعیت ها و شرایط منفی و چالش آور اجتناب کرده، مسایل دشوار را به سرعت و آسان حل نماییم. با یک الگوی تفکر مثبت به طور طبیعی از زندگی، بهتر لذت مي بريم و آنچه را که مرتب درباره ی آن فکر می کنیم، جذب خواهيم کرد.