نقش حياتی خانواده
قدر مسلم خانواده نقش قابل ملاحظه ای در شکل گیری شخصیت و رفتار انسان دارد. در محیط گرم و دوستانه خانوادهای که پدر و مادر و اعضای دیگر با هم روابط خوب و صمیمانه داشته باشند، قطعا کودکانی سالم و با شخصیتی مثبت بار میآیند، که بازتاب عشق و علاقهی خانوادگی را بصورتهای عینی به دیگران نشان میدهند. خانواده به عنوان سرچشمهی همهی آسیبها و یا سلامت روحی و جسمی انسان شناخته شده است. بهطورحتم گسترش نیکی یا پلیدی از طریق نهاد خانواده امری پذیرفته شده است. مطالعات نشان داده عواملی چون: محرومیت از عواطف مادرانه، عزتنفس پایین، عدم نظارت والدین بر رفتار کودک، ناهماهنگی و تنش مدام در داخل خانواده، رفتارهای ضد اجتماعی پدر، در بزرگسالی فرزندان قابل پیشبینی است
در یک خانواده از هم پاشیده، عدم مراقبت دقیق والدین و بی توجهی آنان به تعلیم و تربیت فرزندانشان، محیط زندگی را آلوده و ناامن میسازد، و اساس کمرویی یا پرخاشگری را پایه گذاری مینماید که این امر در نوجوانی با شدت بیشتری ظاهر میگردد. نقش سرمایه اجتماعی در محدوده خانواده برای پرورش ذهنی کودک نشان میدهند؛ اگر پدر و مادرها بخش مهمی از زندگی فرزندان خود را پر نکنند، این سرمایهی انسانی حتما در جایی دیگر بهکار رود، که بعضا ممکن است عواقب نامطلوب زیادی برای خانواده بهبار بیاورد. یعنی کانون خانواده در جایگاه سرمایهگذار اصلی نیازمند توجه و مدیریت درست روابط و جریان اطلاعاتی آن به فرزندان میباشد.
سرمایه اجتماعی را مجموعه ای از هنجارهای حاکم و مقبول خوانده اند که اعضای گروهی که همکاری و تعاون میان آنها وجود دارد، در آن سهیم هستند. پیوند اجتماعی، اعتماد، همبستگی گروهی، پایبندی به تعهدات و همیاری، جزء شاخص های عمده سرمایه اجتماعی محسوب میشود. به این ترتیب سرمایه اجتماعی به نحوی متناظر با نظم اجتماعی است.
در سرمایهی اجتماعی نقش حياتي خانواده، استعدادهای ذاتی، تواناییهای بالقوه، پتانسیل فردی که در فرزندان و پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده نقش دارد و در حجم روابط متقابلشان تاثیرگذار است. از طرفی دیگر، اگر این سرمایهی انسانی صرف تربیت و پرورش صحیح فرزندان و اصلاح روابط نشود، خانواده به بیراهه کشیده خواهد شد، هر چند پدر و مادر سرمایه انسانی کلانی در تملک داشته باشند.
خانواده نقشی حیاتی در روند خوشبختی یا بدبختی انسان بازی میکند. اما به دنبال تحولات و تغییرات رو به رشدی که در جوامع بشری به وجود آمد، نهاد خانواده هم بی نصیب نماند و بعضا تغییرات شگرفی را در ساختار خود پذیرا شد. به دلیل کمرنگ شدن کارکردهای نهاد خانواده در جوامع معاصر، بررسی آسیبزایی موضوع در شرایط کنونی حاکی از عدم استفاده درست و صحیح از سرمایههای انسانی و اجتماعی در کانون خانواده است، که بهنوعی موجب تضعیف ساختار قدرت عملکرد و روابط درونی خانواده میگردد.
چگونگی کمی و کیفی روابط میان پدر و مادر و فرزند معیاری است برای اندازه گیری سرمایه اجتماعی که پدر و مادر میتوانند در اختیار فرزند قرار دهند. سرمایه اجتماعی موجود در خانواده به حضور بزرگترها و توجه آنان به کودک بستگی دارد.
اگر روابط قوی بین کودکان و پدر و مادر وجود نداشته باشد، یعنی خانواده فاقد سرمایه اجتماعی بوده یا نتوانسته از آن به درستی استفاده کند. مهمترین بحث در ارتباط با خانواده به لحاظ سرمایه اجتماعی در حقیقت این است که؛ وجود یا عدم وجود آن به طور مستقیم یا غیرمستقیم در بروز آسیبهای اجتماعی در نهاد خانواده و در جامعه موثر هستند.
درنتیجه باید اذعان داشت که هر چقدر خانواده، پدر و مادر و دیگر اعضای آن آگاهانه و هوشیارانه در جهت بالا بردن ظرفیتهای ذهنی و تعامل روابط متقابل نسبت به فعل درآوردن پتانسیل بالقوهی درونی همهی اعضا تلاش نمایند، بهواقع گامهایی قابل ستایش در راستای قوام و دوام بخشیدن به ساختار خانواده برداشتهاند، يعنينقش حياتي خانواده اجتناب ناپذير است.