كتك زدن زنان
كتك زدن زنان و دختران جوان در خانهها، توسط مردان يا زنان مسن (مادرشوهر، خاله، عمه، مادربزرگ و…)، از قديم در ايران رواج داشته است. نميتوان گفت همهي مردها روي زن يا دخترشان دست بلند ميكنند، ولي آمار غير رسمي حاكي است اكثريت زنان و دختران حداقل يك بار در عمرشان طعم كتك خوردن از پدر، برادر يا شوهر خود را چشيدهاند.
البته قشري از زنان هم چيزي جز عذاب و ناراحتی از زندگی نصيبشان نميشود. زناني كه با كوچكترين مخالفت يا اعتراضي نسبت به مردان (چه پدر، برادر، شوهر حتا دايي و عمو و در مواردي پسر) آماج حملات ناجوانمردانه شماتت، توهين، تحقير، كتك، ضرب و جرح آنان قرار ميگيرند و در بيشتر موارد هم بالاجبار سر به مُهر سكوت ميگذارند، و در مسير يك مرگ تدريجي (سوختن و ساختن) روزگار سپري ميكنند.
آمار دقیقي از ميزان خشونت عليه زنان وجود ندارد، ولي شنيدهها حاکی از درصد بالای خشونت علیه زنان در جامعه است. این موضوع معضلی مضاعف، علاوه بر مشكلات ديگر زنان است. در جامعه ایران همچون سایر جوامع- خشونت علیه زنان سابقهای بسیار طولانی و قدیمی، همپای تشکیل اولین خانوادهها دارد. بارزترین مصادیق آن ابتدا ضرب و جرح زنان و سپس روابط جنسی است. میزان قابل توجهی از خشونت علیه زنان، مربوط به ضرب و جرح فیزیکی است.
گفتههاي قربانیان و گزارشهای شخصی نشان میدهد؛ همسر آزاری مردان و میزان خشونتی که نسبت به زنان اعمال میشود، به مراتب بیشتر از آمار و ارقام و بررسیهای رسمی است. كتك زدن زنان، در واقع ساز وکاري برای «مهار و تسلط» بر آنان است. هراس زنان از كتك خوردن، فعالیت جسمي و رواني ایشان را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. در اغلب موارد، انواع رفتار و اعمالي که مردان به قصد تسلط و ارعاب زنان در پیش میگیرند، باعث چنين هراسي مي باشد، نه ترس از حمله فیزیکی صرف.
زورگویی مردان
وسعت دامنه تسلط و زورگويي و ارعابی که مردان، بر زنان، اعمال میکنند. تنها زمانی آشکار میشود که؛ آزار جنسی، تهدید، توهين و بددهني، آبروريزي و ديگر رفتارهایي که طیفی از مردان برای مهار همسرانشان ابداع کردهاند را بشناسيم.
برخي علل همسر آزاری مرتبط با عوامل خانوادگي، تجارب فردی، رفتار والدين، ريشههاي فرهنگی و طبقهبنديهاي اجتماعی است. اغلب مردان همسر آزار، از احساس ناامنی رواني، ناامیدی، ترس، اضطراب، خشم، خود کم بینی، نارساییهای جنسی و افسردگی رنج ميبرند. درصد قابل توجهی از این مردان هم معتاد به انواع مواد مخدر یا الکل نیز هستند.
سطح پایین تحصیلات اعضای خانواده، پايين بودن سواد و شعور اجتماعي، اختلافات مکرر خانوادگی، از هم پاشیدگی خانواده پدری فرد همسر آزار، وجود باورها و رسوم و سنتهای غلط مردسالاري افراطي و امثالهم، از جمله عوامل منجر به همسر آزاری هستند.
برخي از اين ديدگاهها خود زنان را مقصر اعمال خشونت ميداند، بدين معنا كه زنان عملي فتنهانگيز و يا كاري تحريكآميز انجام ميدهند كه مرد را برافروخته ميكند. دیدگاه سنتی همسر آزاری، شامل افرادی میشود که در هر موردي، زنان را مقصر کتک خوردن خودشان میدانند. خود شانند. بسیاری از آنان معتقدند، يعني زنان به خاطر عدم توفیق در انجام وظایف خود، مسبب رفتار خشونت آمیز همسر شده و حتي استحقاق آن را دارند که تنبیه بشوند. به بيان روشنتر مسؤولیت مهار و مديريت زن بر عهده مرد است.
در اين ديدگاه سنتي مردان موجوداتي هيولاگونه، ديو صفت و فاقد احساسات هستند، و زنان نيز كم عقل و نادان و ناتوان به چشم ميآيند كه محتاج مراقبت همه جانبه توسط مردان ميباشند. حقانیت خشونت عليه زنان (كتك خوردن)، طوری در جوامع سنتی ما جا افتاده است که به صورت بخشی از تربیت اجتماعی درآمده و به احتمال زياد و از روي اجبار زنان هم گاه آن را ميپذيرند.
چنانچه مردی، همسرش را به دلایل مختلف تنبیه كند، گرچه عملي ناعادلانه انجام داده ولي اگر غیر از این عمل کند، از نظر خانواده و جامعه، مردي بیاقتدار و زن ذليل تلقی میگردد. اصطلاح زن ذلیل که امروزه رایج شده است مربوط به چنین دیدگاهی است.
دیدگاه عرفی رایج
بر مبناي دیدگاه عرفی رایج؛ خشونت ارتکابی چهاردیواری خانه را مسألهای خصوصی و خارج از حیطه قانون ميداند، درحالي كه زنان و دختران آسيبديده و كتك خورده ميتوانند با توسل به قانون در برابر زورگوييهاي مردان بايستند.
از طرفي ديگر بسیاری از کارشناسان معتقدند، چون دامنه این جرایم، گستردگی فراوان خشونت علیه زنان، بسيار وسیعتر از آن است که برآورد میشود، ازاينرو دستگاه قضایی مایل نیست، واقعيات را بپذیرد و علیه مجرمان وارد عمل شود. از طرفي هم چون واکنش نهادهای حمایتی نسبت به زنانی که مورد ضرب و شتم واقع شدهاند، در حقيقت متأثر از نوعی نظام مردسالارانه است، درنتيجه فاقد كارآيي لازم ميباشند.
بیشتر خشونتها رواني و جسمي که بر زنان اعمال میشود، بهدلیل سیطرهي فرهنگ مردسالارانه بر روابط خانواده است، و زنان هم توانایی مقابله منطقی و اصولي با آن را ندارند. شكي نيست كه زن امانت الهي نزد شوهر و قابل احترام و تكريم است. تحقير، استهزاء، توهين و تنبيه و از همه بدتر كتك زدن زنان و دختران نه تنها جايز نيست بلكه بسيار ناپسند و نفرت انگيز است.