قدرت خودکلامی مثبت
با کلام میتوانیم روند رویدادها را تغییر دهیم، خواست درونی تعیین کنندهی افکار ماست، نه اتفاقات روزمره (البته بیشتر مواقع) وقتی به چیزی فکر میکنیم در واقع آن را به فضای ذهنمان دعوت کردهایم (چه خوب، چه بد). وقتی دربارهی آینده صحبت میکنیم واژههایی را به کار ببریم که در آنها تحقق آرزوهایمان وجود داشته باشند. بهتر است سعی کنیم قالبهای فکری نادرست و کلمات منفی را درون خودمان ویران سازیم، تا هنگام سخن گفتن از قدرت کلام بهرهی کافی ببریم، یعنی با استفاده از کلمات امیدوار کننده در خود و اطرافیان شور و شوق ایجاد نماییم.
در گذشته میگفتند: «نفوس بد نزنید یا حرف خوب بزنید» این اصطلاح به اصل مثبت اندیشی و دوری از منفینگری بازمیگردد که با انتخاب واژهها و کلام درست خودمان میتوانیم انرژی روانی مثبت به خود و دیگران بدهیم (خود کلامی مثبت). زندگی مانند آینه است که همواره تصویر ذهن را منعکس میکند. میتوان شادی، مثبت اندیشی، مهربانی، گذشت را در آن دید، یا غم، نارضایتی، کینه و تصاویر سخت و تاریک.
هر انسانی، به تنهایی، چگونگی زندگیاش را ميآفریند؛ به بیان روشنتر هیچکس دیگری نمیتواند دربارهی احساسات، تمایلات، انگیزهها و نوع نگاه ما به دنیا تصمیم بگیرد؛ این کار فقط در قدرت ماست. آدمهایی هستند که همیشه از زندگیشان شکایت میکنند؛ «از شغلم متنفرم»؛ «چرا اینقدر چاق و زشتم؟»؛ «خونهام یه خوابه است»؛ «زنم با من بد رفتاری میکنه»؛ ((شوهرم بی پوله)) و… ياس و ناميدي با آدمهاي منفي سر و کار دارد و آرام و قرارشان را ميگيرد؛ مثل غريقي كه به هر چيزي چنگ ميزند تا زنده بماند، منفي بيني هم خوراك چنين ذهني است.
اگر فقط بنشینیم و غُر بزنیم که چقدر روزگار در حق ما بی انصافی کرده است، هیچ چیز درست نمیشود. اگر ناراحتیم بايد به چیزی فکر کنیم که خوشحالمان میکند یا به چیزهایی نگاه کنیم که به ما روحيه میدهد. انتخاب با ماست: که کانال تلویزیون را به میل خود عوض کنیم. مجبور نیستیم اخبار نگاه کرده، و حرص بخوریم. به طور دلخواه هر روزنامهاي را كه ميخواهيد باز كنيد و نسبت خبرهاي خوب را با بد بسنجيد؛ آن وقت با يك استدلال قياسي ساده متوجه ميشويد. که چگونه و به چه اندازه توسط اخبار منفي بمباران ميشويد؛ به بیان سادهتر خبرهاي بد چند برابر خبرهاي خوب است.
همه چیز فقط با یک فکر ساده شروع میشود. اگر تصور میکنیم که اضافه وزن داریم، از چند نفر بپرسیم نظرشان در مورد هیکل ما چیست؟ اگر از شغلمان ناراضی هستیم، مهارتهای جدید به دست آورده، کارمان را تغییر دهیم.
وقتی اتفاقات خوب برای ما میافتد، خوشحال میشویم و احساس سعادت میکنیم؛ اما نباید برای شادی و خوشحالیمان فقط روی این اتفاقات خوب – که خیلی هم نادر هستند – تکیه کنیم. باید سکان اوضاع را به دست گرفته، خود را در موقعیتهایی قرار دهیم که احتمال وقوع اتفاقات خوب برایمان بیشتر شود. اگر در سطح گستردهتری موضوع را بررسی کنیم، در مییابیم که با در اختیار داشتن عنان افکار خود میتوانیم زندگیمان را هم تغییر دهیم.
متأسفانه وقتی بدبینی فضای ذهن را قبضه میکند، زنجیروار افکارمنفی را یکی پس از دیگری به دنبال خود میکشاند، که به راحتی میتوانند شیرازه و نظام عصبي ما را تحت تاثیر قرار دهند. عامل بسیاری از رفتارهای ناپسند مانند: پرخاشگری، انزواطلبی، سهل انگاری، کم کاری و… هم همین افکار منفی هستند.
تصاویر منفی موجود در ذهن و گفتگوی درونی ما (خودکلامی) بر ارادههای مثبت هم غلبه میکنند و در نهایت آنها را به نتايج منفی میکشانند. پاک کردن و زدودن افکار و اندیشههای منفی از مهمترین و حیاتی ترین مسوولیتها در فرآیند مدیریت ذهن است.
هر فکری چه منفی باشد و چه مثبت، احساس و رفتار متناسب با خود را پدید میآورد. فکر مثبت، احساس مثبت و میل به کار خلاق پدید میآورد. افکار مثبت برخلاف افکار منفی، نيروزا هستند و از تمامی انرژیهای موجود در خاطرات گذشته میتواند بهره برداری کند. خاطرات مثبت گذشته و اتفاقات خوب، سازوکار ذهن را به خلاقیتی شگفت آور دعوت میکند. خوشبختانه افکار مثبت از افکار منفی جداست و گویا با فعال شدن یکی، دیگری نقش خود را از دست میدهد.
سوال مهم این است، چگونه میتوان از دست افکار منفی راحت شد و به افکار مثبت رسید؟ آیا این کار در انتخاب ماست یا ذهن تابعی از شرایط بیرونی است؟ جالبترین مساله ذهن، تضمین آزادی انتخاب است، اختیار ما در گزينش فکر مثبت يا منفي براساس عادتها و آموزشهای قبلی ماست.
یک فرد منفی باف میتواند یک فضای سالم را به جهنمی از اندیشههای منفی تبدیل کند، و تازه تمایل شدیدی هم برای برجسته کردن افکار منفی خودش هم دارد و از آنجا که افکار مسری هستند، نمیتواند حاصلی جز احساسات و بازتابهای منفی به دیگران داشته باشد.
وقتی درباره آینده صحبت میکنیم واژههایی را به کار ببریم که در آنها تحقق آرزوهایمان وجود داشته باشند. بهتر است سعی کنیم قالبهای فکری نادرست و کلمات منفی را درون خودمان ویران سازیم، تا هنگام سخن گفتن از قدرت کلام بهره کافی ببریم، یعنی با استفاده از کلمات امیدوار کننده در خود و اطرافیان شور و شوق ایجاد نماییم.
واژهها تاثیر بسیاری بر افکار و احساسات میگذارند؛ زیرا هر کلمه میتواند ما را هیجانزده، ناراحت یا خوشحال کند؛ پس بهتر است از کلمههایی که بار مثبت دارند، جهت باروركردن افکار و احساساتمان استفاده کنیم. به کار بردن واژهها و عبارات تاکیدی مثبت، کمک زیادی به زیبا شدن افکار و اعمال و بهبود کیفیت زندگیمان میکند و در حقیقت نوعی سد در برابر هجوم افکار مخرب و منفی به ذهن است.
وقتي فضای ذهنی مثبت داریم و روزانه حرفهاي مثبت ميزنيم و فاز مثبت میدهيم، در واقع اقدام به پخش انرژی مثبت میکنیم. این رفتار به طور طبیعی هرچيز مثبت و خوش آيندي را به سوي ما ميكشاند؛ چه موقعيتهاي شاد، چه افراد خوش اخلاق. با داشتن روحيهی مثبت، آرامآرام اطرافمان را چيزهاي خوب و مسرتبخش فرا میگیرد؛ این تغییرات به يكباره اتفاق نمیافتند، اما به مرور زمان عملی خواهند شد.
لطفا نظرتان را در پایین مقاله بنویسید