روانشناسی

تحلیل رفتار متقابل

تحلیل رفتار متقابل - دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

تحلیل رفتار متقابل

تحلیل رفتار متقابل راهی است برای آن كه ببینیم بین مردم و درون مردم چه می­گذرد. با این روش می‌توان روشن كرد كه در لایه‌­های زیرین ارتباطات جاری بین انسان­ها به واقع چه چیزی در حال رخ دادن است. نظريه تحليل رفتار متقابل با ارائه يك الگوي سه بخشي تحت عنوان حالات دروني عرضه مي­شود. همين الگوي شخصيتي به ما كمك مي­كند تا دريابيم افراد مختلف چه برخورد و رفتاری از خود بروز می‌­دهند و چگونه شخصيت­‌شان را در قالب رفتارهاشان آشكار مي‌سازند. در حقیقت یک رفتار متقابل واحد اصلی رفتار است. من چیزی می­گویم یا کاری می­کنم و در مقابل شما هم جوابی داده یا عکس ­العملی انجام می­دهید. اين نظريه مفاهيمي هم براي رشد كودك ارائه مي­د­هد. به طوركلی تحليل رفتار متقابل در هر زمينه ­اي كه نياز به درك متقابل افراد، روابط و ارتباطات باشد کاربرد دارد.

پايه و اساس نظريه تحليل رفتار متقابل مبتني بر چند نظريه كليدي مي­باشد كه سبب برتری این اين نظريه از ساير ديدگاه­‌هاي روان­شناسي است. اصول اين نظريه بر شناخت احساسات و تفكرات پايه­‌ريزي شده است و همين‌طور از تكنيك‌هاي رفتاري نيز بهره­‌هاي فراواني گرفته است. درون هر انسانی یك مكالمه دایمی وجود دارد، گاهی یك جر و بحث، گاهی جدل. وقتی شخص تصمیمی می­گیرد، در واقع این تصمیم ناشی از مكالمات ذهنی و درونی فرد و آن چیزی است كه به خود می­گوید. تحلیل رفتار ریشه­ این گرایش‌­های درونی متفاوت را شناسایی کرده و توضیح می­دهد که از كجا نشات می­گیرند.

حالات خود شخصیت انسان از سه حالت «خودآگاه» تشکیل شده است، تئوری تحلیل، رفتارهای پیچیده بین انسان‌ها را قابل فهم کرد. هر حالت «خودآگاه» یک مجموعه­ کامل از احساسات و افکار و رفتارهایی است که ما با استفاده از آن‌ها واکنش نشان می‌دهیم. سه وضعیت والد – بالغ – کودک و فعل و انفعال بین آن­ها پایهٔ نظریهٔ تحلیل رفتار متقابل را تشکیل می‌دهند. این مفهوم‌ها به خیلی از زمینه‌های مشاوره روان درمانی و تحصیل راه پیدا کرده‌اند.

انسان تمام تجربیات خود را مانند یک فلش مموری، در ذهن ثبت و نگهداری می‌کند. تمام آن­چه از پدر و مادر (و شاید اطرافیان) دیده و شنیده  در قالب «والد» و تمام عکس‌العمل‌های احساسی که در ذهن کودک شکل می‌گیرد در قالب «کودک» ثبت و ضبط می‌شوند. به مرور زمان موجودیت سومی به نام «بالغ» هم شکل می‌گیرد که در مواجهه‌ کودک و والد،‌ رشد کرده، فکر و انتخاب و تجربه می‌کند و پخته می‌شود.

سه حالت شخصیت

بحث اصلی تحلیل رفتار متقابل تعامل بین این  سه حالت شخصیت انسان است. هر‌گاه فرد بتواند در مواقع مناسب و ضروری بخش مربوطه را به کار گیرد، نه تنها می­تواند با بخش‌های درونی خود بلکه با فرد دیگری نیز در موضع تعامل و سازگاری قرار بگیرد. آسیب روانی، زمانی ایجاد میشوند که یکی از این سه حالت با استبداد و زور بر بخش‌های دیگر مسلط شده و نگذارد آن‌ها نقش خود را ایفا کنند.

در تحلیل رفتارهای متقابل با تشخیص این­که فرد با کدام حالت «خود» با مخاطب رفتار می‌کند، می‌توان رفتار و برخورد بعدی او را نیز پیش ­بینی کرد. با به صحنه آگاه آوردن این تشخیص می‌توان کیفیت و تاثیر ارتباطات افراد را بهبود داد.

والد

قسمتی از رفتار، افکار و احساسات انسان است که به دلیل تقلید ناخودآگاهاز کارهایی که پدر و مادر انجام می‌دادند و یا برداشت ما از رفتار آن‌ها است. والد از دو قسمت والد سرزنش­گر (مثبت و منفی) و والد حمایتگر مهربان (مثبت و منفی) تشکیل شده است. مجموعه­‌ای از پیش­ داوری‌ها تعصبات باید و نبایدها، پندها، دستورات اخلاقی، قوانین اجتماعی و مسایلی از این دست که با برداشت از نگرش­ها و رفتار در ناخودآگاه فرد ذخیره شده است. هر چیزی که انسان در دوران کودکی از والدین می‌بیند و یا می‌شنود را به صورت قوانین زندگی ثبت می­کند و هر گاه به راه­ کاری نیاز دارد به آن­ها رجوع می‌نماید.
صرف‌نظر از خوبی یا بدی این قوانین و احکام، به‌عنوان حقایق محض و تخطی­‌ناپذیر در ذهن ثبت شده‌­اند. زیرا از مرکز اهمیت جهان، سرچشمه­ ایمنی خانواده و از سوی آدم بزرگ‌ها گرفته شده است. هر رفتار والد نهی‌کننده و دستور دهنده است. کسانی که شخصیت والد قویی دارند به کودک درونی خودشان و دیگران آزار می­رسانند و کمترین نیازهای کودک درون­شان را ارضا نمی‌کنند. طرز شناسایی والد با اوامر و دستورها و جملات شرطی شده­ ای است که به دیگران می­دهد.

مردان و زنانی که والد قدرتمندی دارند و همیشه در حال نهی رفتار و افکار دیگران هستند، خسته کنند‌ه‌ترین آدم‌­ها می­باشند و اکثر کودکان از دست آن‌ها فراری­اند، بجز کودکانی که والدپذیری قوی دارند (زورگویی را می­‌پذیرند – پنجره اول: خودکم‌بینی). والد از مظاهر قدرت كپي شده و ضبط­‌هاي ويدئويي رفتار و گفتار پدر و مادر نسخه­ برداری می­کند. والد؛ سلطه­‌گر، محدودكننده و قانون­گذار است البته در عين حال مهرورز و تسلي­ بخش هم می‌تواند می­باشد. والد گنجينه سنت‌ها  و براي بقاي تمدن حياتي است و در موقعيت‌هاي مبهم و ناشناخته كه بالغ اطلاعات كافي در اختيار ندارد، والد بهترين مبنا براي تصميم‌گيري است.
والد می‌تواند كنترل كند، تصمیم بگیرد، نقش بازی كند و دلیل تراشی كند و نیز ممكن است در بعضی موارد حق با او باشد. والد انتقادگر معمولا در افرادی با عزت نفس پائین و خودآزار مشاهده می­شود.

والد به ۲ دسته تقسيم می شود:

والد حمایتگر:
با علاقه از دیگران حمايت مي­كند. قدرتمند و كارآمد است و اهل نوازش، به همین دليل به او احترام مي­گذارند.

والد سرزنشگر:
همان­گونه که پیداست انگشت بر نقاط ضعف و ایرادات افراد می‌گذارد. سختگیر و گاهی آزاردهنده است. اطرافیان از عملكردش دچار ترس و واهمه می‌شوند. باعث مي­شود تا ديگران حس بدی نسبت خود پیدا كنند. او محترمانه حكم نمي­كند چون قدرت نظارت یا ریاست بر ديگران را دارد بر آن­ها امر و نهي مي­كند.

رویکردها

بهترین راه مهار والد توجه مناسب به کودک درون است تا نیازهای خویش را ارضا کند­. دستوراتی که از والد درونی صادر می‌شود را باید مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. افراد خلاف کار و جانی‌های بالفطره، والد ضعیفی دارند و یا اصلا والد ندارند. ما به هیچ روی نباید در صدد نابودی این بخش از شخصیت وجود خود باشیم، چون در آن صورت کودک بد درون طغیان خواهد کرد و دیگر عاملی برای سرکوب او وجود نخواهد داشت­. شناخت هر یک از شخصیت های فرضی درونی در جهت به دست آوردن مهارت مدیریت به موقع و استفاده به جا از آن­هاست.

بالغ

قسمتی از رفتار که در مکان و زمان معنی می­یابد. مثلاً رعایت قوانین حین رانندگی؛ یعنی شرایط زمان و مکان را دریافت کرده و بر اساس آن تصمیم به رانندگی صحیح گرفته‌ایم. درحقیقت افکار و احساسات انسانی و پاسخ منطقی به اتفاقات حال حاضر است. تقویت بالغ یکی از اهداف تحلیل رفتار متقابل است.

بالغ به تدريج رشد مي‌كند
بالغ اصولا اطلاعات را براي پيش‌بيني‌ها و تصميم‌گيري‌ها گردآوري و پردازش مي­كند. بالغ یعنی عقل و منطق و بهترين ارزياب واقعيات است و هنگامی کامل می­شود که فرد سال­‌ها با دنياي اطراف و اجتماع در تعادل و تعامل باشد.تصمیمات منطقی و بر مبنای حقایق موجود  نیز از حالات نفسانی بالغ نشات می­گیرند. بالغ تمامی اطلاعات را پردازش، احتمالات را بررسی و تصمیم­‌گیری می­کند. اهل قضاوت نیست و حقایق را می­‌بیند و نقش میانجی بین کودک و والد شخصیت انسان را برعهده دارد. چون تحت­‌تاثير عواطف قرار ندارد مي‌تواند درخواست­‌هاي والد و كودك را واقع­‌بينانه ارزيابي كند. بالغ با واقعيت موجود تطبيق و هماهنگي دارد که براي بقا لازم است. از حدود ده ماهگی کودک قادر به ارزیابی است. انتخاب و تصمیم‌­گیری بالغ می­تواند تفاوت میان آن چه به او یاد داده شده و آن چه را خودش احساس کرده تشخیص دهد.

بالغ متعادل‌کننده­ رفتار کودک و والد است. بالغ همان­طور که از نامش پیدا است، تابع احساسات نمی­‌شود و هر کاری را با فکر و انجام می­دهد و به دیگران دستور نمی‌دهد­. شخصیت بالغ سرد و خالی از هرگونه لذت کودکانه است، برای همین باید شخصیت کودک خوب و بالغ را درون هر انسانی به کرسی نشاند تا هم خوب فکر کرده هم کارهایش را خوب انجام دهد و هم از کودک درونش لذت ببرد. تضادهای درونی انسان مستقیما با «حالات من» سروکار دارد، و بالغ در اغلب موقعیت‌های تنش ­زا می‌تواند مهار شخصیت را در دست بگیرد.

برای قدرت بخشیدن به بالغ باید درست فکر کرد

کودک

كودك به‌عنوان منبع خلاقیت و سرزندگی محسوب می­‌شود. هیجانات، احساسات و تصوراتی كودك ممكن است، توسط یك والد سختگیر یا حتی یك والد نوازشگر سركوب شود. این موضوع می­تواند در دراز مدت بر شخصیت فرد اثرات نامطلوبی داشته باشد كه خود ممكن است به بیماری­‌های روان تنی نیز منجر شود. این بخش از شخصیت چنان­چه تحت نظارت بالغ قرار نگیرد، امکان دارد دیدگاهی غیرواقعی نسبت به زندگی داشته و براساس احساسات هیجانی رفتار كند.

قسمتی از رفتار، افکار و احساسات انسان که تکرار و بازنواخت دوران کودکی است. مثلاً کسی که نتیجه خوبی در کارهایش می‌گیرد با یک لبخند درخشان پاسخ می‌دهد. کودک به بخش‌های مختلفی مثل: طبیعی، منزوی، تربیت شده و پرخاشگر تقسیم می‌شود. ناگفته نماند منهدم کردن کودک به اندازه­ نابود شدن هرکدام از دیگر شخصیت­ها فاجعه­ آفرین است، کسی که کودک آزرده و یا بدون کودک باشد (­به خصوص والد قوی­) دیگر از چیزی لذت نمی‌برد و زندگی برایش یک افسردگی طولانی مدت است­.

شخصیت­ آلوده

انسان­ها هر سه جنبه­ شخصیت (والد- بالغ- کودک) را در وجود خود، با شدت و ضعف دارند. ولی محتویات هر یک (والد- بالغ- کودک)، یعنی تجارب کسب شده دوران کودکی، و ترتیب و تاثیر آن­ها (تقدم و تاخر حالات) در افراد مختلف متفاوت است. اگر این سه جنبه در هر کسی به ­طور مجزا باشد، یا فرد بر اثر تمرین و آموزش مهارت جدا نگه داشتن آن­ها را کسب کرده باشد، اوضاع طبیعی و روبراه است، در غیر این‌صورت با مشکلی به ­نام آلودگی و طرد، یعنی تداخل حالات شخصیتی باهم (والد + بالغ = تعصب) یا (کودک + بالغ = توهم) مواجه خواهیم بود. تعصب و توهم، هر دو ماحصل آلودگی بالغ با یکی از حالات دیگر است.

تعصب

«تعصب در اوائل طفولیت ایجاد می‌شود و توسعه پیدا می‌کند. در دورانی که درهای هرنوع پرس‌و‌جوی طفل به دست پدر و مادر حمایت‌کننده بسته است. انسان کوچک از ترس توبیخ پدرومادر جرات باز کردن این در را ندارد» (وضعیت­ آخر – اریک­برن- ترجمه­ اسماعیل فصیح- ص۱۲۱).

حتما با چنین افرادی برخورد کرده‌­اید و می‌دانید منطقی صحبت کردن با آن­ها چه­ کار مشکل یا بیهوده­‌ای است. بیشتر افراد با دلیل و برهان متقاعد می‌شوند، اما این­ها نه؛ چون در بالغ این افراد تکه‌­ای از والد مثل یک تخته سنگ چسبیده، و در برابر هر عقیده یا نظر مخالفی می­خواهد به هر قیمتی که شده حرف خودش را به کرسی بنشاند.

جدا از بی‌منطق بودن این افراد، در حقیقت پافشاری بر عقاید نوعی سنگر حفاظتی و حریم امنیتی برای ایشان فراهم می­کند، و ریشه­ آن به ­دوران کودکی باز می­گردد. «برای بچه امن­‌تر است که حرف پدرومادر دزد و فاسدش را قبول کند تا دیده و شنیده چشم و گوش خود را. ازاینرو ما با منطق نمی­‌توانیم تعصب را از بالغ به­ خاطر تعصبی که آن‌جاست خارج کنیم. تنها راه خارج کردن تعصب این است که او خودش کشف کند؛ دیگر برایش خطرناک نیست که با پدرومادرش اختلاف نظر داشته باشد و بفهمد که او امروز می‌تواند اطلاعات ذهن خود را توسط بالغ تصحیح کند» (وضعیت­ آخر – اریک ­برن- ترجمه­ اسماعیل فصیح- ص۱۲۱).

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید