ازدواج نکردن دختران موجب بروز اضطراب های مختلف و بسیاری از اختلالات روانی میگردد؛ از احتیاج به ارضای نیاز جنسی و حل تعارضات ناشی از آن گرفته تا احساس تنهایی و نیاز به شریک زندگی، همه و همه دختران را دچار اضطراب روانی زیادی میسازد و هرچه بر سن دختران افزوده شود، در آنان احساس گناه افزایش مییابد و عزت نفس کمتر میشود. زنان از طریق ارتباط با مرد و گرفتن تایید و نوازش و توجه از او احساس ارزش و وجود میکنند. در پژوهش ها مشخص شده زنان این نوازشها و ارتباط عاطفی را از مردی میخواهند که شوهرشان باشد.
بالا رفتن سن دختران به واسطه عدم ازدواج، معمولا باعث پرخاشگری آنان میشود که نیاز به تخلیه دارد. این تخلیه به دو صورت خود آزاری یا دگرآزاری بروز میکند. در واقع هرچه دوره تجرد به طول انجامد بر پریشانی و آشفتگی روانی زنان، اثر سوء دارد. آمار نشان میدهد که بین بالا رفتن سن ازدواج و روحیه پرخاشگری، ارتباطی مستقیم وجود دارد. برخی زنان به خاطر استقلال طلبی، که آنرا نوعی مقابله و حق خواهی میدانند، بسیاری از خصوصیات طبیعی و فطری خویش را نادیده میگیرند که این امر به تغییر رفتار و نوع نگرش زن به خود و جامعه می انجامد و روحیه پرخاشگری را در آنان رشد میدهد.
ناکامی و شکست یکی دیگر از علت های به وجود آمدن رفتار خشونت آمیز و پرخاشجویانه است. وقتی خواسته ها و نیازهای زنان به شکلی متناسب برآورده نشود، زمینه مناسب برای بروز بدخلقی و پرخاشگری پدید میآید. محرومیت و ناکامی هنگامی روی میدهد که راه دستیابی به هدف بسته میشود یا به تاخیر میافتد. ناکامی زنان در ارتباطات انسانی، شکست و بن بست در زندگی، چشم و هم چشمی در امور مادی و… میتواند بستر چنین رفتارهایی را فراهم نماید. زمانی که زنان در جامعه و خانواده با عدم ارضای خواسته ها و نیازهایشان روبرو میشوند یا کسی از جنبهی احساسی آنها را درک نمیکند و به حساب نمیآورد، خواه ناخواه به سوی رفتاری غیرطبیعی کشیده میشوند.
هرقدر بی پروایی و خودنمایی در زنان بیشتر باشد حُجب و حیا کمتر میشود و روحیه جسارت و پرخاشگری رشد میکند. گاه پرخاشگری، نوعی رفتار جبرانی است که در برابر محرومیت ها و به عنوان عملی بازدارنده از فرد سر میزند این رفتار به احساس خودکم بینی و تصور عدم لیاقت و کفایت بستگی دارد. ممکن است متوجه فرد یا افرادی که آنرا به وجود آورده اند بشود یا حتی به جانب خود فرد نیز متمایل گردد. تقابل و تداخل نقش زن و مرد، یا توقع و انتظار بیش از حد از زنان در جامعه و خانواده نوعی القای بی هویتی به زنان میباشد، چون تخریب نقش زن و انتظار برابری در تمام جایگاه های زندگی، باعث تحریک عواطف و روحیات زنانگی است که در مسیری غیرطبیعی انجام میشود. همچنین تداخل نقش زنان و مردان نوعی سردرگمی را در میان زنان به وجود میآورد که بازتاب آن میتواند به پرخاشگری بیانجامد.
حضور غیرفعال در جامعه و رویارویی با انواع ناهنجاری ها و مُعضلات نیز میتواند روحیه پرخاشگری را در زنان پدید آورد. احساس ناامنی در سطح جامعه میتواند عاملی در بروز رفتار پرخاشجویانه زنان باشد، مانند؛ آزار زنان به صورت های کلامی (متلک گویی)، فیزیکی، دیداری (چشم چرانی) و… که در جوامع امروزی (خیابان) به وفور به چشم میخورد. یکی از پیامدهای طبیعی، ولی زیانبار آزارهای خیابانی، ایجاد حس بدبینی زن نسبت به مرد است. احساس بدبینی گاه به تنفر میانجامد و باعث اختلالاتی در زندگی زناشویی آتی میگردد.
فشار مضاعف كار در خارج از منزل (برای زنان شاغل) و مسئوليتهاي خانه به صورت مشكلات عاطفي و رفتاري در زنان بروز پيدا ميكند، در نتیجه امکان شکل گیری پرخاشگري وجود دارد. مسائل خانوادگي براي زنان اهميت بسياري دارد و هر آنچه كه با مسئوليتها و مسائل خانه زنان تداخل داشته باشد، موجب فشار رواني، اضطراب، بيخوابي، تحريك پذيري، پرخاشگري، افسردگي و عدم تمركز آنان ميشود. به خصوص برای زناني كه در ساعات طولاني بيرون از منزل كار ميكنند، آنان هميشه نگران امور داخل خانه هستند و به نوعي فشار مضاعف بر آنها تحميل ميشود.
مثال: بعضی از خانمها منتظرند شوهرشان وارد خانه شود. اگر بخندد: «هان خیلی بهت خوش گذشته، چرا که نه، خوب و خوشی، هر کاری دلت میخواد میکنی، من بدبخت رو بگو که با این بچه ها از صبح پدرم دراومده». و اگر مرد غمگین و گرفته از در وارد شود: «هان چیه؟ مارو دیدی غمگین شدی، خوشحال نیستی اومدی خونه، خوب برو همونجایی که خوشته».
بعضی ها همیشه درحال جنگ اند حتا اگر اوضاع هم خوب باشد. البته باید توجه داشت زنان هنگام تغییرات متابولیسمی بدن خود (عادات ماهانه) حساستر شده و آستانه تحمل آنان پایین میآید، ازاینرو احتمال پرخاشگری و از کوره در رفتن آنها در این زمان زیاد است. شاید بتوان گفت این عوامل گفته شده بسترهای خشونت و پرخاشگری در زنان را به وجود می آورند.
این متن کاملن ساده و قابله فهم هست و به علاوه خانم ها و حساسیتشان را هم خیلی خیلی خوب به تحریر در اوردید..به همه ی اقایون توصیه میکنم این متن رو بخونن جون خالیب از لطف نخواهد بود…تشکر
لطفا کتاب خشونتهای اجتماعی و تعرض به زنان اینجانب را مطالعه فرمایید
متشکرم
[…] و علل زيادى، در پديد آمدن خشونت، و پرخاشگری نقش دارند. شناسايى علایم و نشانههاى مقدماتى […]