تاثیر رفتار در کودکان :
جدا از مساله ارث و ژنتیک، انسان بیشترین تاثیر را از رفتار و چگونگی برخورد خانواده میگیرند، هر خانوادهای برای تربیت و پرورش کودک خود روشهای خاصی را به کار میبرد و این شیوهی تربیتی، الگوهای ذهنی، رفتار و شخصیت کودک را میسازد. برخی اختلالات رفتاری ریشه در تربیت نادرست خانوادهها دارد، کودکان بر این اساس که در سالهای نخست زندگی چگونه تربیت شده و آموزش دیدهاند، سبک رفتاری خاص پیدا میکنند که به الگویی تقریبا ثابت و دایمی برای آنها تبدیل میشود، و نحوهی ارتباطات و برخوردهای آنها در زندگی را تعیین میکند. بیشتر والدین در دوران کودکی اعتماد بهنفس پسران و دختران را با ندانم کاری از بین میبرند.
یکی از این سبکهای اشتباه رفتاری، ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران است بدین معنا که افراد راههای برقراری ارتباط را نمیدانند که این مساله مانع از اجتماعی شدن فرزندان خواهد شد. علم روانشناسی نشان میدهد، انسان پیامهایی را که در دوران کودکی از محیط اطراف خود و به ویژه والدین دریافت کرده، در بزرگسالی بروز میدهد. یعنی الگوهایی که در آن دوران از آنها پیروی نموده، عاملی برای رفتار وی در نوجوانی و جوانی میشوند.
مجموعهای از بایدها و نبایدها و بکن و نکنهای دوران کودکی عامل بروز برخی مشکلات نظیر ناتوانی در ایجاد رابطه با دیگران میباشند. این پیامها در بیشتر موارد به پیشنویسهای ذهنی منفی برای فرد تبدیل میشوند که وی را در بزرگسالی با مشکل مواجه میکنند.
تحقیر، سرزنش و مقایسه کودکان با یکدیگر از عوامل بروز ناهنجاریهایی نظیر افسردگی و نداشتن اعتماد به نفس میباشد. این عوامل تخریبی شخصیت پیامهای منفی و مخرب را به شخص انتقال میدهند. هرگز نباید فرزندان را با دیگران و به خصوص هم و سن سالانشان مقایسه کرد. برخی والدین فرزندان خود را تحت فشار روانی زیادی قرار میدهند که: «چرا این لباس را پوشیدی»، «چرا اینگونه نشستی»، «اینکار در شان خانواده ما نیست» و… اما باید گفت، این باید و نبایدها اعتماد به نفس فرزند را سلب میکند. از طرفی دیگر بسیاری از والدین هم مایل هستند، فرزند خود را در چارچوبهای تربیتی مورد علاقه خود پرورش دهند و از او یک «پرنس» یا «پرنسس» بسازند.
بسیاری از افرادی که مشکل رفتاری و عدم استحکام روانی دارن، در اغلب موارد نیاز به دارو درمانی ندارند، این افراد نیاز به مربی دارند تا آنچه را که تا پیش از این نیاموختهاند، بیاموزند، درست مانند فردی که اکنون قصد دارد مهارتهای یک رشته ورزشی مانند کاراته یا تنیس را فرا گیرد.
رفتار درمانی در بسیاری از موارد اختلال رفتاری، روشی کاربردی است. یعنی یک مربی آگاه و با تجربه میتواند مهارتهای ارتباطی و نحوهی برقراری رابطه با دیگران را به فرد آموزش دهد و با اینکار اعتماد به نفس از دست رفته وی را به او بازگرداند. کار روانشناس همان مربیگری است، او میتواند مانند یک مربی ورزش، راه و روش آموختن یک مهارت اجتماعی را به افراد بیاموزد و آنان را راهنمایی و هدایت کند.