طبیعت خشم چیست؟ وقتى انسان خشمگین میشود، سلسله اى از واكنش هاى شيميايى و فیزیکی در بدن فعال میگردند. يكى از آنها، بالارفتن ضربان قلب و سرعت تنفس است و ديگرى تغيير خطوط چهره و صورت. هم زمان، فعل و انفعالى ذهنى نيز صورت میپذيرد كه قابل اندازه گيرى نيست. برای شناسایی فردى خشن، كه احتمال انجام اعمالى ناشايست و تند از او میرود، تنها میتوان به عوامل ظاهرى تكيه كرد. (چون كسى قادر به پى بردن افکار ديگران نيست).
هرگاه احساسى بروز كند، اغلب ميل به اقدامى را سبب میگردد، که گاه جنبه ى ذهنى دارد و در پاره اى مواقع، صورت عملی پيدا میكند.
هر احساسى، واكنشى پيچيده محسوب میگردد كه داراى ابعاد فيزيكى و ذهنى است. بروز خشم، میتواند به منظور برطرف كردن نيازى روانى ـ حتى منفى ـ باشد. كسى كه دچار عقده هاى متعدد روانى است، شاید به خاطر ارضاى روحی و آرامش، دست به خشونت و پرخاشگرى بزند. بیشتر اوقات بروز هر احساسى – چه با بار منفى، چه مثبت – اقدامى را به همراه خواهد داشت.
«بسيارى از افرادى كه دچار مشكلات رفتارى و اخلاقى هستند، به نوعى از جراحتهاى روانى و ژنتيكى يا تربيتى رنج میبرند و در عذاب هستند. خشم، احساسى است كه بايد براى رفع آن انديشه اى كرد و مهار و رامش نمود. خشم را با كمى آموزش، میتوان لگام زد. مديريت سالم خشم، مستلزم آن است كه از تكوين آن، مادامى كه در سطح ملايمى قرار دارد، آگاه شويد. براى اينكار، لازم است سرنخهاى رفتارى خشم را شناخت». (كتاب مراحل پنج گانه تكوين جنايتى قاهرانه)
يكى از شگفتیهاى مغز انسان در آموختن امور پيچيده اين است كه بعد از مدتى تمرين و تمركز بر كارهايى دقيق و حساس، انجام آن امور، به گونه اى خودكار، از طريق بخش ناخودآگاه مغز انجام میپذيرد. براى يادگيرى رانندگى نياز به آموزش، حوصله، دقت، هوشيارى، حضور ذهن، تمرين و تكرار داريد; اما همين امور به ظاهر مشكل، بعد از چند سال، تبديل به كارى ساده و عادى میشود و همه ى آن نكته هاى ظريفى كه نياز به دقت زياد داشتند با همان كيفيت، به وسيله ى ناخودآگاه انجام میپذيرد.
خطاهای فكرى، اغلب باعث خشم هاى افسار گسيخته و بی تناسب میشوند. اگر نقاط ضعف فكرى را بشناسيم، قطعاً بهتر میتوانيم با تدابيرى از ميزان خشم بكاهيم.
مغز را میتوان به يك اندام فيزيكى تشبيه كرد. وقتى شما بيمار، گرسنه، خسته، مضطرب و… میشويد، مغزتان نمیتواند، به اندازه ى شرايط طبيعى به وظايف خود عمل كند; توانايى استدلال، نقصان میيابد و در نتيجه با مشكلاتى روبه رو میشوید كه خشم افسار گسيخته و فوران يافته، يكى از نتايج آن است.
يكى از راههاى فروكش كردن خشم و مهار اوضاع بحرانى، توانايى مديريت نمودن استرس روانى و اضطراب است.
غواصها، در مسير بالا آمدن از اعماق آب، چند نوبت توقف میكنند تا بدنشان بتواند فشار درون را با فشار آب تنظيم كند. درغير اينصورت، حبابهاى هوا، در خون تشكيل میشود، كه میتواند آسيبهاى جدى به غواص برساند. اين فرايند، تنظيم فشار يا فشار زدايى، ناميده میشود كه در مورد خشم هم با صرف وقت و گذر زمان، میتوان از شدت و حدت آن كاست.
امروزه، يكى از مشكلات بزرگ در همه جوامع وارد آمدن اضطراب و استرس (فشار روانى) به انسان است. اضطراب و هراس و نگرانى، بستر مناسبى براى رشد نهال خشم است. فشار روانى، ناكامى، احساس تضاد اجتماعى و تهديد امنيت، میتوانند بالقوه، استرسزا باشند.
در شرايط اضطراب روانى، هرگز تصميم گيرى نكنيد
براى برخورد مناسب با فردى خشن يا موقعيتى سرشار از خشم و يا خشم درونى، بايد حوادث و پيش آمدها را به دقت و درستى ارزيابى كرد. سرزنش كردن ديگران در قبال حادثه ى ناراحت كننده و تلخ، نتيجه اى ندارد. در خيلى از موارد، منبع بروز خشم و بحرانى شدن اوضاع و درگيرى خشونت بار، خود ما هستيم، نه مهاجم يا طرف مقابل. اعمال نادرست و حركت نابه جا يا خشم نامتناسب قربانى، طرف مقابل را به مهاجم و متخاصم تبديل مى نمايد.
برگرفته از کتاب دفاع نوشته: افشین طباطبایی
موضوع جالبی بود
منتظر مباحث بعدی شما هستم
ممنون استاد مثل همیشه عالی