اجتماعی

تحجر فکری و تنگ نظری

تحجر فکری و تنگ نظری - دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

تحجر فکری و تنگ نظری

حَجَر، به معنای سنگ است و تحجّر به معنی‌: جُمود‌، سنگ‌وارگی‌، ایستایی‌، عدم تحول و واپس گرایی . در هر جامعه‌ای که تنگ نظری و تحجر ذهنی باب شود و رنگ و جلا گیرد، و به شکلی حاد در مبادی مختلف اجتماعی وجود آن حس شود، درحقیقت مسیرهای پیشرفت و تعالی انسان و جامعه کند و آهسته می‌گردد.

اگر رشد و تحول مثبت و سازندة در ذهن انسان به وجود نیاید و ذهن همچون دیگر اعضای بدن رشد متناسبی نکند (رشد ذهن جنبه روانی دارد نه فیزیکی)، و انجماد و ایستایی داشته باشد، مانند ذهن فردی عقب مانده است که از نظر سنی و جسمی رشد کرده ولی ذهن او در حالت ایستا باقی مانده است.

حجم مبادلات اطلاعاتی و آگاهی و دانش عمومی در جهان امروز، نیاز به پردازش و مدیریت انسانی دارد. از‌این‌رو نمی‌توان با افکار کهنه و تنگ نظری با مفاهیم دنیای امروز به تعامل پرداخت. تحجر فکری و تنگ نظری، در اشکال مختلف، صرفا به تقابل و رویارویی و ستیز ختم می‌گردد، یعنی به‌جای بهینه‌سازی و استفاده مثبت از پتانسیل بالقوه روز اجتماع (به فعل درآوردن آن) تنها باعث تخریب و زائل ساختن همه‌ی ظرفیت‌های نهفته جامعه خواهد شد.

برخی نظریات به ظاهر علمی‌، سخنان دینی را نوعی تحجر و جمود پنداشته‌اند که متعلق به دوران جاهلیت و بی‌خبری است و دنیای تجدّد امروز. در فرهنگ قرآنی‌، انسان متحجّر‌، کسی است که عقل و دل او از پذیرش سخن حق و معجزات آشکار خداوند و پیروی از فرمان‌های الهی مقاومت می‌کند و همچون سنگ، که چیزی در آن اثر نمی‌کند، در برابر مشیت الهی مقاومت می‌نماید .

در عرف‌، تحجرگرایی به نگرشی گفته می‌شود که از ابراز اندیشه جدید و تعامل فکری با جامعه پرهیز می‌کند . متحجر‌، اساسا معیار و ترازویی برای شناخت و معرفت صحیح نمی‌شناسد و تنها موضوعی را برمی‌گزیند که با شاخص‌ها و پیش‌نویس‌های ذهنی او‌، همچون رسوم قبیله‌ای‌،  عشیره‌ای، قدرت‌های پدرسالارانه و… سازگار باشد. درحقیقت تحجر، بسته شدن باب عقلانیت و خردمندی است.

استاد مطهری معتقد است؛ جهالت در تعبیرات روشن فکرمآبانه متجلی می‌شود و جمود و تحجّر نیز در برداشت‌های ظاهربینانه و بدون عمق‌، و بنا به‌تفاوت خاستگاه‌های فکری متحجّران‌، جلوه‌های گوناگونی از آن‌ها به‌چشم می‌خورد‌. در جامعه با انواع تحجّر علمی‌، فرهنگی‌، سیاسی‌، دینی و‌… مواجه هستیم که هر کدام به شیوه‌ای‌ عیان از نفوذ خُرافات و قیاس‌ها و قضاوت‌های باطل و نیز عادت به پیش‌داوری‌های و استدلالات غیر علمی و توجیهات آدمی حکایت دارند. ایشان تندروی‌ها را «جهالت» و کُندروی‌ها را «جُمود»‌ می‌نامند. یعنی بعضی افکار افراطی و بعضی دیگر تفریطی هستند.

عدم شناخت یا بی‌اعتنایی به نیازهای زندگی انسان و عدم بهره‌برداری از دستاوردهای بشری در چارچوب اصول و اهداف سنتی و فرهنگی، از نمودهای تحجّر است . مسئله مهم نسبی بودن آداب و رسوم می‌باشد‌. پا فشاری بر آداب و رسوم گذشته و یا اصالت دادن به آداب و رسوم خاص طایفه، قبیله و یا جامعه‌ی خاص دیگری‌، از مصادیق جُمود و تحجّر است . فرد متحجّر‌، در برهه‌ای خاص از زمان توقف می‌کند .یعنی در ورودی ذهن خود‌، غربالی دارد که تنها اندیشه‌ها و افکار همسان با الگوهای ذهنی خود را می‌پذیرد

اگر تحجّر را به‌عنوان نوعی ناهنجاری اجتماعی بشناسیم‌، فرد متحجّر‌، علاوه بر آسیب‌های فردی که بر خود وارد می‌آورد‌، به مقتضای جایگاه و نقش اجتماعیش، برخی اختلالات را در محیط کار و ارتباطاتش به وجود می‌آورد.

تحجّر‌، ماندن و در جا زدن در مسیر زمان است‌. با توجه به وابستگی متقابل نقش‌های اجتماعی‌، فرد متحجّر‌، باعث توقف و در جا زدنِ نقش‌های متقابل و وابسته به خود نیز می‌گردد. به بیانی متحجر اهل نظر نیست و مثل نابینا کور است و نمی‌بیند.

تفکر انسان را از سقوط نجات می‌دهد؛ آگاهی از زیر و بم جهان اطراف و تحلیل حوادث باعث می‌شود ما در مقابل تفکرات جدید بهت زده نشویم و با استدلال و خرد عمل کنیم. تعصب از گذشته پیوند دیرینه‌ای با غرور داشته است.

بن‌بست فکری،‌ شکلی از ذهن بسته، کوتاه و خود محور است که همه چیز را از دید محدود و کوچک خود می‌بیند. باید چارچوب‌های ذهن‌مان باز کنیم و با روشن‌بینی عمل کنیم. شاید به توان گفت چهارچوب‌های بسته ذهن اعتماد به‌نفس را می‌کشند و مانع از رسیدن به آرزوهایمان می‌شوند.

چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید

 چهارچوب های فکری و اعتقادات، ما را در دنیایی کوچک و در قالب ترس‌ها و تفکرات منفی، محدود و اسیر می‌کنند. گرچه هر‌کسی در زندگی چشم‌اندازهای منحصر به فرد خود را دارد. ولی نباید اجازه دهیم افکار قدیمی و بسته ما را از قطار زندگی باز دارند، به بیانی روشن‌تر در دایره بسته افکار کهنه اسیر و گرفتار نشویم. پیشرفت در گرو فکری باز و بدون تنگ نظری است.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید

2 دیدگاه