اجتماعی

امنیت روانی در خانواده

امنیت روانی در خانواده - دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

امنیت روانی در خانواده

با بالا رفتن سطح سواد و آگاهی و اطلاعات در چند دهه اخیر در میان زنان و مردان، متاسفانه در قبال این رشد، ساز و کارهای مناسبی جهت استفاده از این حجم جدید دانش برای قوام بنیان خانواده روی نداده است. مثل این­­که حجم بالایی از ماشین‌های لوکس و آخرین مدل داشته باشیم، اما بدون فرهنگ ترافیک و رانندگی، فراوانی خودرو احتیاج به فرهنگ ترافیک دارد؛ وگرنه باید شاهد تصادف و مرگ افراد در خیابان­ها باشیم.

وقتی هم سواد و آگاهی ما بالا می‌رود، باید متناسب با آن ساز و کارهای مناسبی را ایجاد کنیم. معضل ما این است که ابزارها امروزی است، اما افکار استفاده از چنین ابزارهایی یا وجود ندارد یا این افکار دیروزی است، اینجاست که تنش و درگیری و معضلات خانوادگی و اجتماعی آغاز می­شود.

کم‌رنگ شدن اخلاقیات در جامعه، درحالی اتفاق افتاده است که مسیحیان در زمان جنگ­های صلیبی بسیاری از آموزه‌­های اخلاقی و ویژگی‌های تمدنی را از مسلمانان فرا گرفته­‌اند. چه اتفاقی افتاده است که در عصر جدید کشورهای اسلامی تا این اندازه تحت­ تاثیر غربی­‌ها هستند؛ آن هم به صورت الگوبرداری کاملا ناقص چنین الگوبرداری‌هایی ملغمه­‌ای نصف و نیمه ایجاد کرده­ که ما را در پارادوکس و تضادی معضل ساز قرار داده است. تضاد با فرهنگ سنتی‌­مان، گذشته­‌مان، اخلاق­مان و خیلی چیزهای دیگر.

با توجه به این­که در اسلام و تعالیم دینی چیزی کم نداریم. زندگی زناشویی حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) کامل­ترین الگوی زندگی است؛ پس چرا باید به جای استفاده از چنین الگوهای کاملی پناه ببریم به الگوهای نصف و نیمه و پاره پاره غربی؟سوال این است که چرا ما نتوانسته‌ایم چنین الگوهایی را فرآوری کنیم. چرا نتوانسته­‌ایم نهج ­البلاغه، که سرشار از تعالیم اخلاقی است، را فرآوری کنیم و به زبان جوان امروز به او ارایه دهیم؟!  ما در تعالیم خود درگیر همان تضادهای بزرگی هستیم که میان حرف و عمل‌مان وجود دارد.


برخی دلایلی که برخی زنان و مردان را به تخلیه کردن خود در فضاهای مجازی سوق می­دهد، نیاز انسان به دیده شدن و مورد محبت قرار گرفتن و تایید شدن است و اگر چنین مواردی را در خانواده‌اش دریافت نکند، قطعا به دنبال فضاهای دیگری خواهد بود که این تایید­ها را دریافت کند. یکی از عناصر اصلی که به خانواده قوام می­‌بخشد، این است که خانواده باید به کانون مهمی برای تایید و تحسین شدن اعضای خود بدل شود. آنها را ببیند، نوازش کند؛ نوازش تنها به این معنا نیست که دست بر سر کسی بکشیم. بسیاری از رفتار و کلام  ما می­تواند حکم نوازش داشته باشد.

افراد باید بتوانند در خانواده پیام‌های مثبت دریافت کنند. وقتی زن و شوهر به یکدیگر چنین پیام­‌هایی را ندهند، شخص دیگری در فضای دیگری، می­تواند فضای مجازی هم باشد، این پیام مثبت را به او خواهد داد. به تعریف و تحسین از قیافه و ظاهر و پوشش همسر خواهد پرداخت و همین تایید شدن امتیازی خواهد بود که به مرور زن/مرد را ساکن و دلبسته فضای مجازی می­کند تا با به اشتراک گذاشتن تصاویر و جملاتی عاطفی مورد تایید هر چه بیشتر دیگران قرار گیرد و از بعد روانی ارضاء شود.


فضای مجازی، جذاب و رنگارنگ است و به خوبی مهندسی شده و کانون و هسته خانواده را هدف قرار داده است. این فضا، اولین معلم انسان که همان مادر خانواده است را هدف قرار داده. مادر که تخریب شود، خانواده به راحتی فروپاشیده خواهد شد. این مهندسی رسانه‌های غربی و فضاهای مجازی به خوبی توانسته است مادر خانواده را پای ماهواره و سریال­‌های ترک بنشاند. سریال‌هایی که دایما در حال تبلیغ خیانت و رابطه‌­های فرا زناشویی است. خیانتی که بعدا از طریق سایر رسانه­‌ها و فضاهای مجازی ادامه پیدا می­کند. تخریب مادر خانواده همان بیماری مسری است که به تدریج به فرزندان و کل خانواده انتقال خواهد یافت.

در فضای مجازی با جملات زن ستیز و مرد ستیز عملا جنگ زرگری میان دو جنس ایجاد کرده‌اند. پیام‌هایی میان زنان ارسال می‌شود که مردها را تحقیر کنند یا برعکس! این در حالی است که در نص صریح قرآن اصل، بر تقوای انسان‌هاست و نه جنسیت آنان! این جنگ زرگری که میان زن و مرد در فضای مجازی ایجاد شده است قطعا با نقشه‌ای حساب شده پیش می­رود.

یک سری محدودیت‌های غیرضروری در جامعه هم خودش مسبب تشنگی بیش از حد افراد و گرایش آنها به فضاهایی شده است که این آزادی را به صورت کاذب برایشان تامین می­کند. وقتی در سلف غذاخوری دانشگاه‌ها میان دختران و پسران دیوار می­کشند و آن­ها را از یک تعامل درست و انسانی در فضای عمومی و زیر نظر استادان که امنیت بیشتری هم دارد محروم می­کنند این دخترها و پسرهای جوان دنبال فضای دیگری برای ارتباط برقرار کردن با یکدیگر هستند؛ فضاهایی که ممکن است ناسالم هم باشد.

مردان ایرانی در طول تاریخ به غرور مردانه، غیرت­دینی و جوانمردی شهره بوده­‌اند. ناموس‌پرستی و خانواده دوستی از خصلت‌های آنان بوده است. تقویت این پتانسیل ذاتی که در جامعه وجود دارد خود به تنهایی می­تواند ضامن ارتقا بسیاری از هنجارهای اجتماعی باشد و از بسیاری ناهنجاری­های دیگر جلوگیری کند.

در داستان­ها آمده است که روزی دو پهلوان میهمان تاجر سرشناسی از اهالی شهر بودند. قبل از صرف ناهار طشت و آبی آوردند تا دست­ها را بشویند، ناگهان یکی از پهلوانان به صدای بلند ندا داد که بر دستانش زنی آب می­ریزد و به این موضوع خرده گرفت. پهلوان دیگر با تندی به او تشر می­زند که تو به چه حقی در خانه‌ مردم سرت را بالا می­گیری تا ببینی چه کسی آب می­ریزد.

به­ جای جداسازی فضاهای تحصیلی دختران از پسران؛ بهتر است اول دست به آموزش و تعلیم غیرت و مروت مردانگی که بالقوه در مردان ایرانی وجود داشته و زبانزده بوده است، زنیم و آن صفات پسندیده را ترویج دهیم، دوم اجازه دهیم فرزندانمان (دختران و پسران) زیر نظر والدین و استادان در فضاهای دانشگاهی روابطی مشروع و عرفی داشته باشند تا ضمن شناخت روحیات و احتمالا پیوندجویی زمینه­‌ و بستر روابط غیر و نامشروع را از آنان سلب نماییم.

تقویت آرمان­های انقلابی، تقویت شعور و بینش دینی، تقویت مظاهر مردانگی و ناموس پرستی که زنان و دختران غیر را نیز به چشم مادر و خواهر خود می‌بیند (که در فرهنگ ما امری پسندیده بوده است) و تقویت روابط سالم، منطقی، شرعی و اصولی در فضاهای آموزشی کمک بسیار زیادی در پیشگیری از معضلات اجتماعی و ازدواج‌های مبتنی بر شناخت خواهد بود..

درست است که با افزایش جمعیت، پیچیده شدن روابط اجتماعی، تنیدگی شهرها احتمال بروز ناهنجاری­ها و روابط نادرست زیاد می­شود، ولی هیچ­یک دلیلی برای ایجاد محدودیت‌هایی این چنینی که نوعی توهین و تحقیر پسران و دختران مسلمان ایرانی است، نمی‌گردد.

با زور و آئین‌نامه یا دیوار و خط­ کشی نمی­توانیم امنیت و ثبات اخلاقی را برای جامعه فراهم کنیم، امور فرهنگی صرفاً راه­کار فرهنگی می­خواهد. سد و محدودیت و ممنوعیت و منع نمودن و تهدید کردن نوع رفتار و روابط نمی­تواند زمینه­‌ احتمالی بروز گناه یا خلاف شرعی را کم نماید، اگر هم موثر واقع شود قطعا مقطعی و موقتی خواهد بود. چنین حرکتی مغایر با آرمان­های اخلاقی انقلاب است. انقلابی که متکی بر مبانی اصیل اسلامی و انسانی است.

مردم ایران در پس قرن­ها فشارهای مختلف اجتماعی و فسادهای اخلاقی و ظلم به دنبال آرمانی بزرگ و روشن دست به انقلابی اخلاقی زدند. اگر امروز بعد از گذشت چند دهه از انقلاب به دنبال جداسازی مردان و زنان بر مبنای ناامن فراهم ساختن امنیت برای آنان باشیم درحقیقت انگشت اتهام خود را به سوی مردان به ­عنوان متهم گرفته­ایم، یا شاید زنان را هم مقصر می­دانیم که در هر دو صورت نظام انقلابی خود را که برخواسته از آرمان­های اسلامی و اخلاقی بوده را مورد ظلم قرار داده‌­ایم.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید