اجتماعی

تفکر مستقل

تفکر مستقل - دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

تفکر مستقل

اگر قرار باشد همه­‌ انسان­‌ها از ترس قضاوت­‌هاي بي‌جاي آدم‌­هاي سطحي و نادان دست به­ هيچ حركت تازه‌­اي نزنند، بشر باید هنوز در عصر حجر مانده بود. باید به ­بهترین روشی ­که فكر مي­كنيم برای­مان مفید است، زندگی کنیم و ارزش انسانی خود را درك­ نماييم. به­ هيچ قيمتي نباید توانایی‌های بالقوه­‌مان را انکار کرده یا به ­­خاطر قراردادهای اجتماعی یا حرف و نقل ديگران دست از رؤیاهای­مان بکشیم.

اگر از بچه‌ای هفت­ ساله بپرسیم؛ دوست­ دارد در آینده چه­ کاره شود؟ می­گوید؛ دكتر، خلبان، قهرمان المپیک و… اما وقتي بزرگ شد، قربانی قراردادهای اجتماعی می­شود و فکر می­کند آرزوهایش بچه­ گانه بوده و به ­داشتن یک شغل معمولي­ کفایت خواهد کرد.افکار قراردادی یعنی الگو برداري­ از موضوعاتی مثل: شغل، روش زندگی­، روابط اجتماعي که در جامعه رواج­ دارد، و نه ابداع شيوه­‌هاي جديد براساس تفکر مستقل.

برای این­­که روحیه شاد داشته ­باشيم، باید تفکر قراردادی را رها­ کرده و آماده باشیم تا برخلاف مُدل جاری و سنتی جامعه فکر کنیم؛ منظور سُنت‌های مذهبی یا تابوها نیست، بلکه عُرف‌های نادرست اجتماعی، مطالبی که قالب و رنگ باور عمومی گرفته‌­اند، مثل: «باید دانشگاهم تمومه شه تا ازدواج کنم»، «زن باید خونه­‌داری کنه» و…

یکی از جنبه­‌های تفکر مستقل این است ­که ببینیم موفقیت از نظر ما چیست؟ تفکر قراردادی و عامه ممکن است؛ موفقیت را در داشتن خانه­‌ بزرگ، پول زیاد، تصاحب اشیای گران­قیمت، تحصيلات عاليه و… بداند. البته این­ها بالقوه چیزهای بدی نیستند؛ اما بدانیم که موفقیت همیشه پول و موقعیت و تحصيلات نیست.

«ما ارباب خودمان هستیم، آینده‌مان را خودمان می‌سازیم»

متفاوت ­بودن، مسیر پیشرفت­مان را هموارتر و سریع­تر خواهد كرد و این راهي است­ که انسان‌های موفق پیموده ­‌اند (نه به این معنا که با همه چیز و همه کس فرهنگ و سنن و… دراُفتیم و به بهانه­‌ تفکر نوین دست به تابوشکنی زنیم). تفکر ­مستقل یک هنر است. کسانی که مستقل فکر ­می­کنند، آماده­‌ مواجهه با مخالفت‌­های دیگران هستند (منظور تفکرات عُرفی جامعه است نه مذهبی و فرهنگی).

جامعه و مدرسه فقط یک نوع تفکر سنتي و كليشه‌اي را ­به ما یاد مي‌دهد. روزنامه­، فیلم­، كتاب، موسیقی، اينترنت و کسانی­ که با آن­ها برخورد می‌كنیم (روابط اجتماعي) تأثیری شگرف بر طرز تفکر اكتسابي ما خواهند داشت. از زمان بیدار ­شدن تا وقت ­خواب (شب) توسط تبلیغاتی­ که انتخاب‌های­مان را شکل می‌دهند، بمباران می‌شویم. طرز تفکرمان توسط میليون‌ها منبع متفاوت تحت تأثیر قرار می‌گیرد، در چنين شرايطي تفکر مستقل دشوار است.

تفکر مستقل به معنی عدم انتخاب­ گزینه‌­های گسترده­‌ پیش­رو نیست. تفکر مستقل آمادگی فکر کردن برای خودمان است و این­که سؤالات عینی، درباره­‌ چیزهای­ واقعی، داشته باشیم. نباید اجازه­ دهیم دیدگا­ه‌های مورد قبول ديگران که شاید سن­، یا مقام علمی، یا اجتماعی‌شان بالاتر از ما می‌باشد، باورهاي ما را تخريب ­كند.

تفکر مستقل واقعی یعنی این­که صاحب افکار و عقاید مُنحصر به فرد خودمان باشیم (البته اين با خيره­ سري، افكار متكبرانه و غرور خودسرانه اشتباه نشود – در آموزه‌های دینی هم شک سرآغاز ایمان است).

اگر به روش دیگران بیاندیشیم، نمی‌توانیم جنبه‌­های دیگر و تازه را ببینیم، نمی­‌توانیم راه­‌حل‌های جدید و خلاقانه ارایه دهیم. جامعه­‌ مدرن بر تفکر مدرن استوار است برای این­که بتواند پیشرفت را به ارمغان بیاورد. کسی ­که مستقل فکر ­می­کند اخلاقیات و هنجار­های­ جامعه را رد ­نمی­کند اما آن­ها را مورد سؤال و بازنگری قرار ­می­دهد. اگر هنجارها و عُرف جامعه حقیقت داشته ­باشند در مرحله­‌ پرسش اعتبار آن­ها مشخص ­می­‌شود و معنی بهتری پیدا خواهند کرد.

تفکر مستقل افراد را از اخلاق معنوی معاف نمی‌کند، بلکه باعث رشد و ارتقا بیش­تر می­‌شوند. تفکر مستقل مسوولیت ­پذیری به ­همراه دارد. ما به­­ عنوان یک متفکر مستقل مسوولیت زیادی در برابر افکار و نتایج اعمال خود و دیگران داریم. افکار منجر به عمل می‌شوند، اعمال تبدیل به عادت، و عادت باعث شکل‌گیری شخصیت انسان نوع زندگی او را مشخص می­کند. اگر اجازه دهیم دیگران به ­جای ما فکر کنند، تفکر آن­ها روش زندگی ما را رقم خواهد زد.

وقتی­ که خود را از زنجیره­‌ قراردادهاي اجتماعي آزاد کردیم، درمی‌یابیم که توانایی‌های بالقوه زیادی در ما وجود دارد که جوهره­‌ هستي (عشق) در اختیارمان گذاشته است و آنگاه قدردان زندگی خواهیم ­بود.

«افکار به احساسات، بعد به عمل و سرانجام به یک نتیجه منجر مي‌شوند»

به­ طور قطع تغییر و تحولات اجتماعی ناشی از پیشرفت‌های تکنولوژیک به­ ویژه در عصر انفجار اطلاعات روی زندگی شخصی و حرف‌ه­ای هر انسانی تاثیری انکار نشدنی دارد. وظیفه بر عهده­‌ خودمان است که برای کسب آرامش بیش­تر بتوانیم خود را از زیر یوغ بردگی جریان‌­های اجتماعی نوین (شبکه‌­های خبری- کانال­های تلویزیونی- مصرف­گرایی- تجمل­ پرستی و…) که آثار مستقیم و غیرمستقیم منفی و زیان­ باری دارند، رها سازیم.

بزرگترین تکاپوی اکثر انسان­ها؛ داشتن یک زندگی متعادلِ به­ دور از فشارهای روانی است، که از هر سو بر او هجوم می­آورند. یکی از این فشارهای مشخص، هجوم داده‌های اطلاعاتی است. تحولات شتابزده‌ دنیای امروز منجر به نوعی بدبینی، فروپاشی احساسات و درماندگی انسان شده است.

همان­گونه که بشر در دوران رنُسانس دست به ­تحول و تغییری عظیم به ­سوی پیشرفت و تعالی زد، هر یک از ما نیز برای رسیدن به بالندگی نیازمند نوعی رنُسانس در چارچوب‌ها و باورهای ذهنی هستیم، تا افق‌های تازه‌ای را بگشایم و از آن طریق به توانایی‌های فردی­مان دست ­یابیم.

اگر علاق­مندیم ذهن­مان را از عادت­‌های محدودکننده و پیش­‌پندارهای مخرب و منفی پاک کنیم؛ نیاز به تجارب عینی و ملموس داریم. بخش اعظمی از نیروی روانی و انسانی ما صرف جنگ با مشکلات خود ساخته، تضادهای درونی ‌ بی‌­اهمیت و جزیی می‌گردد. شاید آرمان­‌های رنُسانس بتواند الهام ­بخش انسان امروزی برای رویارو شدن با تکاپوها و تلاطمات فکری و اجتماعی او باشد.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید

2 دیدگاه