این حقیقت را باید پذیرفت که افکار منفی و مخرب، توان و نیروی جسمی و روانی شخص را از بين میبرد و او را به ضعف و سُستی میکشاند؛ زیرا روند شکلگیری و گسترش افکار منفی در ذهن بسیار سریع و شتابان است. کافی است در برابر اولین فکر منفی و مخرب که به ذهن وارد میشود، از خود ضعف نشان داده، و عقب نشینی کنیم؛ ناگهان افکار منفی و مخرب و بد و بي سروته، مثل سواران غارتگر و متجاوز مغول هجوم آورده و در چشم بهم زدنی همـه انديشههاي مثبت را قلـع و قمـع ميكنند.
افکار منفی و مخرب و خاطرات بد و تلخ همانند موجودات زندهای هستند که برای حفظ بقاي خود دست به هرکاری ميزنند. همچنین آدمهاي منفيگرا هر رويدادي را از زاويه بد مينگرند و باور دارند که همه چیز ناگوار و زشت است. انديشه و نگرش ما، هویتمان را شکل میدهد. اگر همیشه و در هر موقعیتی فقط زشتيها را ببينيم و به دنيا بد نگاه کنیم، يعني موتور مولد كارخانه ذهنمان، افکار منفی و مخرب است. باید افکار خود را منظم کنیم و نقش فعالي در انضباط فکري خویش بر عهده بگیريم یعنی افکار منفی و مخرب را مدیریت کنیم. ذهن ما یک كليد خودکار است؛ وقتی به چیزی علاقه داريم ناخودآگاه درباره آن فکر میکنيم؛ پس زمانی که با یک فکر منفی سروكله میزنیم، بايد آن را با فکری لذت بخشتر، عوض کنیم.
با یک الگوی تفکر مثبت فرصتهاي بهتر و بیشتری پيشرو خواهیم داشت
ولی افکارمثبت، سازنده و نیروبخش بوده، نشاط، شادمانی و امید میبخشند. مثبتبینی را نباید با زودباوری اشتباه کرد. افراد مثبتبین توان خود را برای دیدن زمینههای مثبت بهکار میبرند و اجازه نمیدهند مثبتبینی آنها زمینهای برای از دست دادن حقوقشان باشد. افکار مثبت قابلیت گسترش دارند. گرچه برای کسی که در چرخه افکار منفی و مخرب گرفتار شده است، دستیابی به افکار مثبت به زحمت و تلاش زیادی احتیاج دارد. به عبارت دیگر کسي که عادت کرده همواره نیمه خالی لیوان را ببیند، باید مدتی تمرین کند تا افکار مثبت خود را تقویت کرده و آنها را پرورش دهد.
بيشتر اشخاص به تفکرمثبت اعتقاد دارند، اما روشهاي عملي- كاربردي آن را نميدانند. خيليها علاقمند به نهادينه كردن الگوهای تفکر مثبت در خودشان هستند؛ دوست دارند اظهارات روزانهشان مثبت باشد، تا بتوانند قدرت ذهن و ذهن نیمه هوشیارشان را هدایت کرده و رشد دهند؛ برای این منظور نیاز به تغییر وسیع الگوهای ذهن هست، آن هم در همه ابعاد و چارچوبهای کهنه.
قبل از اینکه بتوان الگوی تفکر مثبت را پرورش داد، ابتدا باید فهمید که تفکر مثبت تصادفی انجام نميپذيرد؛ بلکه یک تمرین عملی است که بايد به طور مرتب آن را به کار بریم تا ماهر شويم؛ در واقع با تبدیل آن به عادتي روزانه، نوعی طرح ذهنی تفکر مثبت را خلق میکنیم که به ما اجازه میدهد از موقعیتها و شرایط منفی و چالشآور اجتناب کرده، مسایل دشوار را به سرعت و آسان حل نماییم. با یک الگوی تفکر مثبت به طور طبیعی از زندگی، بهتر لذت ميبريم و آنچه را که مرتب درباره آن فکر میکنیم، جذب خواهيم کرد.
برای داشتن زمینه ذهنی مثبت، نیاز به افکار مثبت داریم كه باید پیوسته در ذهن باشند. بهترین راه، تغيير الگوها است. رشد و پرورش یک الگوی جديد ذهنی (مثبتانديشي) شايد کمی زمان ببرد، تا به دست آيد، زیرا نتايج به آنچه که میخواهیم و جایی که زندگی میکنیم هم بستگی دارند. وقتی که بيشتركلاممان سرشار از بار مثبت باشد و بخشهاي خوب هر چيزي را ببينيم یا هنگامیکه بر راهحلها تمرکز ميکنیم، ناخودآگاه افراد و موقعیتهایی را جذب مینماییم که به ما کمک خواهند کرد تا موفق شویم؛ به همین دلیل، داشتن الگوی ذهنی مثبت امري بسيار حیاتی است.
توصیه میشود عنان ذهن را براي راندن و هدايت در جاده مثبتانديشي به دست گيريم و اجازه ندهیم افکار منفی و مخرب آدمهای منفینگر و بداندیش بر ما غلبه كند، به آنها گوش ندهیم؛ چرا که ما مسوول زندگی خودمان هستیم.
[…] مهلکی که به جانمان میافتند، انجام دهیم و با آنها (بدبینیها – افکارمنفی) وارد مشاجره و جدل شویم و انگشت اتهاممان را به […]