موفقیت نیاز به تغییر دارد:
برای تغییر باید چارچوبهای ذهنی، نوع سخن وگفتن و اعمال و رفتار خودمان را دگرگون سازیم یا بهعبارتی بهبود بخشیم. با اهمیتترین مرحله یا گام در این مسیر شکستن چارچوبهای فعلی ذهن خودمان است. اگر بتوانیم نظام باورها و دایرهی آن را وسعت بخشیم و از محدودیتهای فعلی ذهن خود فراتر رویم، درهای موفقیت یکی بعد از دیگری به رویمان باز خواهد شد. وقتی غبار و مهی که جلوی دیدمان را گرفته کنار رود، وسعت نگاهمان بسیار گسترده خواهد شد.
همینطور ترسها و اضطرابها و احساس گناه و دیگر مولفههای منفی روانی که دستاندازهای کند کننده حرکت ما هستند، کمرنگ و بیاثر خواهند شد.
باید تکانی بهخود دهیم و از جا برخیزیم تا باورها و الگوهای ذهنی تازهای برای خود بسازیم تا هر ناممکنی را برایمان ممکن کند. حواسمان باشد، زمان در حال حرکت رو بهجلو است، بدون هیچ رمز و راز محرمانهای روزهای زندگی با سرعت تمام یکی بعد از دیگری سپری میشوند. دنیا هم مدام در حال تغییر و دگرگونی شتابانی است، پس آرزوهای ما در این چرخش و پروسه چه میشوند.
رسیدن به هر مقصود و آرزویی از اولین گام، که نیت و خواستن است شروع میشود. امروز کسب موفقیت تبدیل به یک علم شده است. پیچیدگیهای دنیای ماشینی، حجم بالای اطلاعات و آگاهی و رقابت در همهی عرصهها ما را وادار میکند تا بیگدار به آب نزنیم (بدون راهی برای عبور). همه چیز بستگی به این دارد که چه اندازه بتوانیم خودمان را با چنین حرکت شتابانِ مدام در حال تغییریی هماهنگ نماییم.
تصور کنید اگر فرد دیگری بودید و درحال نگاه کردن به زندگی خودتان چه میدیدید؟ سعی کنید از دید همان فرد خارجی اعمل و رفتار نواقص و قوتهای کاری و شغلی و شخصیتی خودتان را تجزیه تحلیل نمایید. اینکار کمک میکند تا پی به کاستیها و نقاط ضعف خودمان ببریم. وقتی در برابر آینه بایستیم بهسادگی متوجه نامرتب بودن سر و لباسمان میشویم، همینطور عیوب دیگران را هم بهراحتی تشخیص میدهیم.
از اینرو با ایستادن در جایگاه یک ناظر خارجی و نگریستن به رفتار و گفتار و دیگر کارهای خودمان، نقاط ضعف و کاستیهای زیادی را کشف خواهیم کرد. تصور کنید یک گروه فیلمبرداری سه ماه تمام بهصورت بیست و چهار ساعته از ما تصویربرداری کنند، فکر میکنید پس از دیدن فیلم چه اتفاقی خواهد افتاد:
اول: بسیاری کارها، اعمال و رفتار ناپسند خودمان را انجام نخواهیم داد.
دوم: بسیاری کارها، اعمال و رفتار تازه و پسندیدهی دیگری انجام خواهیم داد.
سوم: سعی خواهیم کرد لحظاتی به یادماندنی و شیرین در زندگی خود رقم بزنیم.
وقوع این سه اتفاق درحالت عادی هم ممکن است، بهشرطی که مسئولیت تغییر اعمال خودمان و تحمل مخاطرات مسیر را بپذیریم. پذیریش مسئولیت فردی موجب حفظ شخصیت، اعتبار و تعهد انسانی ما میشود، و بهنوعی ضمانت اجرایی هر کاری خواهد بود که قصد انجامش را داریم، بهخصوص تغییر.
اکثر افراد از نواقص و عیوب و زشتیهای کارهای خود بیخبرند یا نسبت به آن بیتوجه، ولی اگر چند ماهی با فردی که خصوصیات اخلاقی و رفتاری خودشان را دارد زندگی کنند، متوجه میشوند که چه اندازه رفتار ناپسند و کاستیهای اخلاقیشان مایه ننگ و خفت خودشان و آزار و اذیت دیگران است و حتما سعی در تغییر آن میکنند. این مفاهیم مصداق همان گفتهی قدیمی است: «خودت را جای طرف مقابل بگذار یا از دید او به مسئله نگاه کن».