روانشناسی

تغییر الگوهای ذهنی

تغییر الگوهای ذهنی-دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

کنار گذاشتن برخی عادات ذهنی شاید به ­نظر کمی مشکل برسند، اما برای به­ دست آوردن الگوهای تازه و نو مجبوریم چارچوب کهنه را دور بیندازیم، گرچه این­ کار در ابتدا ممکن است دشوار و سخت باشد. بیش­تر ما دوران کودکی را با احساساتی تکه­ تکه شده از بار گناه پشت سر می­گذاریم و همواره کوله­ باری از خشم و ترس و گناه را با خود این طرف و آن طرف می­کشیم.

«بکن و نکن­ ها، برو و نروها، بشین و ساکت­ شوها، مواظب­ باش­ها، بپا جلوی دیگران آبروت نرها، لولو میاد می­خوردت­ ها»، و امثالهم حاصل دوران کودکی است که اعتقادات ذهنی یا بهتر بگوییم چارچوب­های ذهنی ما را شکل می­دهند.

«اگر بچه­ ای سه ساله را وسط اتاق بگذاریم؛ مسخره ­اش کنیم، سرش داد بزنیم، تحقیرش کنیم، کتکش بزنیم؛ دست آخر با کودکی وحشت­زده روب­رو می­شویم که گوشه­ ای کز می­کند یا می­زند زیر گریه، و ما نیز هرگز به توانایی­ها و استعدادهای بالقوه­ اش پی نمی­بریم. اما اگر به همین بچه بگوییم که چقدر دوستش داریم، چه زیباست و وجودش تا چه اندازه برایمان مهم و عزیز است و چه اندازه باهوش و داناست و اگر اشتباهی بکند هم مانعی ندارد. آن­گاه استعدادهایی این کودک از خود نشان خواهد داد که ما را به حیرت فرو خواهد برد» (شفای زندگی- لوییز هی- گنجه ­خوشدل – ص ۶۳ – نشر پیکان ۱۳۹۱)

 

پروتکل و مانیفیست زندگی هر انسانی در دستان مادر اوست، آن­هم با تعدادی اندک کلمه و جمله متاسفانه بیش­تر ما در چارچوب­ های ذهنی دوران کودکی خود اسیر شده و نمی­دانیم چطور خود را از آن برهانیم. یعنی همان سرزنش­هایی که از محیط پیرامون (پدر و مادر و…) به ما وارد می­شد، حال ناخواسته خودمان به خودمان وارد می­سازیم و گره بر گره­ های درهم کلاف پیچیده­ ذهنمان می­ افزاییم.

هیچ یک از ما قدرت انتخاب پدر و مادرمان را نداریم، بیش­تر مطالبی هم که می ­آموزیم یا بواسطه آن­ها آزار روانی می­بینیم، با توانایی­ها و ناتوانایی­های پدر و مادرمان ارتباط دارند. رفتارهای نسنجیده­ آموزگاران و کادر مربیان مدارس، یادگیری از اطرافیان و محیط هم در شکل­ گیری چارچوب­های منفی یا تخریب ساختار ذهنی ما نقش برجسته ­ای دارند.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید