نقشه راه و مشکلات خوشهای
در کسب موفقیت عوامل مختلفی موثرند. میتوان از شدت انگیزهی درونی نسبت به اهداف و تضعیف مشکلات, باور کردن تواناییها و ظرفیتهای درونی نیاز به صیقل زدن و زنگارزدایی از ناخالصیهای ذهنی و عوامل منفی مزاحم دارد. حفظ انگیزههای درونی در رسیدن به اهداف شخصی به طور شفاف باید با نقشه و برنامهریزی دقیق همراه باشد تا محرکی مستمر و پیوسته برای حصول نتیجه به دست آید.
برای فعال سازی تصورات ذهنی مان به طور دقیق تمام ایدهها و نظرات خود را جزء به جزء تا هدف نهایی یادداشت کنید که میتوانیم اسم این کار را نقشه راه بگذاریم.
برای رسیدن به هدف نهایی هریک از ما نیازمند داشتن یک نقشه راه هستیم حال هرچه این نقشه راه دقیقتر, کاملتر و شفافتر باشد, قدرت ما بیشتر خواهد بود. همینطور هرچه انعطاف و نرمش بیشتری در رابطه با برنامه اجرایی خود داشته باشیم توانایی و قدر مانور بهتری نیز کسب میکنیم. درباره جزییات فکر کیند, تصویرسازی کنید و قدم به قدم آن را بارها و بارها از مد نظر بگذرانید. پروسهی فعالیت ذهنی خودتان را به شکل تصویرسازی مثبت تا رسیدن و دستیابی به هدف به طور مداوم تا انتها در ذهن بسازید و دوباره به زمان حال باز گردید. افکار خود را به نوشته و اعداد و رقم و منحنی و فرم تبدیل کنید و مرتب آنها را به روزرسانی نمایید. راههایی تازه برای دستیابی بیابید. تصاویری که به شما انرژی مثبت تزریق کنند را مرتب در ذهن بسازید.
گام دوم
گام دوم از نقشه راه تضعیف مشکلات یا از سر راه برداشتن آنها تا جای ممکن است. وقتی مشکلی, گرفتاری در مسیر زندگی (خواسته یا ناخواسته) برای ما پیش میآید, قطعا و حتما راه یا راههای حل منطقی, عملی و اجرایی که ما را به هدف برسانند وجود دارد, ولی مهم آن است که بتوانیم آن را پیدا کنیم.
بیشتر مردم خلاق و متفکر و هوشمند میتوانند با تجمع نیروهای ذهنی و فکری خودشان و تاکید بر اعتماد به نفس لازم و کافی و استفاده صحیح از عملکرد انرژی مثبت ذهن خود راههایی منطقی و هوشیارانهای را پیدا کنند و در هنگام وقوع مشکلات برخورد عاقلانهای از خودشان نشان دهند.
بهتر است مشکلات خود را به وضوح روی کاغذ بنویسید. این را بدانید که تشخیص درست نیمی از راه حل است. گاهی اوقات شما متوجه میشوید که با یکی مشکل خوشهای روبرو شدهاید نه صرفا یک موضوع واحد, یعنی مشکل از تعدادی مشکل کوچکتر تشکیل شده است. در چنین مواردی کار شما این است که آنها را دستهبندی و اولویت بندی کنید و بروید سراغ حل کردن و باز کردن گره هرکدام به صورت جداگانه.
در بسیاری از مشکلات خوشهای یک موضوع محوری اصلی وجود دارد که با تعدادی موضوعات کوچک احاطه شده است. یک تفکر خلاق توانایی شناخت و جدا سازی محور اصلی را از موضوعات فرعی دارد و تمرکز کردن بر حل آنان قبل از اینکه باعث و اضطراب ما بشوند.