خانواده اولین کانونی است که کودکان از آن مذهب، اخلاق، روشهای ارتباط و نگرش را یاد میگیرند. چون کودکان هزاران ساعت را در تعامل با خانواده میگذرانند. درحقیقت خانواده، کانون یادگیری، چگونه اندیشیدن و چگونه زیستن است. چارچوبهای فکری و ذهنی صحیح در خانواده ای با بنیان های اصولی رقم میخورد. اگر خانواده از شالوده و شیرازه محکم و نظامی صمیمی برخوردار باشد؛ به خصوص خانواده هایی با پایه های قوی مذهبی، فرزندانی که در چنین خانواده ای بزرگ میشوند مجهز به سپری حفاظتی و امنیتی شخصی، برگرفته از عقاید و باورهایشان هستند، چنین افرادی وقتی وارد جامعه میشوند در برخورد با سختیها – مشکلات – مصائب و چالش های مختلف زندگی از پا نمینشیند و به سادگی میدان را خالی نمیکند، چون اهل مبارزه و جنگیدن هستند.
طبیعی است که خانواده نقش قابل ملاحظه ای در شکل گیری شخصیت و رفتار کودک دارد. محیط گرم و دوستانه خانواده که در آن پدر و مادر و اعضای دیگر خانواده، دارای روابط خوب و صمیمانه ای هستند. معمولا کودکانی سالم، با شخصیتی مثبت و فعال بار میآیند که بازتاب عشق و علاقه خانوادگی را به صورت کار و کمک به دیگران نشان میدهند. برعکس، خانواده از هم پاشیده و زندگی در محیط های آلوده و منحرف، عدم مراقبت و توجه والدین به تعلیم و تربیت صحیح و ایمان فرزندانشان، اساس کمرویی و زمینه انحرافات اخلاقی را در کودک پایه گذاری مینماید که این امر در نوجوانی با شدت وحدت ظاهر میگردد.
کودکان به میزان زیادی آنچه را میبینند ثبت و ضبط میکنند. اغلب پدر و مادرها میدانند که امنیت روحی و عاطفی کودک نقشی تعیین کننده در شخصیت و رشد او دارد. سطح ارتباط والدین با هم، گرمی و احترام و محبتی که به این رابطه شکل میدهد، اصلیترین محور تأمین کننده سلامت روانی کودک است. میدانیم که عدم تفاهم و دعواهای شبانهروزی به چه میزان کودکان را گوشهگیر، افسرده و پرخاشگر میکند تا جایی که اعتماد به نفس را از آنها میگیرد. تأثیر این روابط تشنجآمیز گاه از طلاق بیشتر است و در عوض، رابطه صمیمانه و احترام بین والدین چه اندازه میتواند در تربیت و رشد کودک تاثیرگذار باشد.
کودک از افراد بسیاری الگوبرداری میکند و تحت تأثیر رفتار و اعمال آنان قرار میگیرد. نقش پدر و مادر از دیگران مهمتر و مؤثرتر است و این اهمیت و تأثیر تا سنین نوجوانی هم چنان ادامه دارد. مطالعات نشان داده اکثر معضلات رفتاری پسران ناشی از وجود عواملی چون: محرومیت از عواطف مادرانه، عزت نفس پایین، عدم نظارت والدین بر رفتار آنان در دوران کودکی، ناهماهنگی خانوادگی، رفتار ضد اجتماعی پدر و… است. خانواده اولين محيطي است كه كودك رفتار اجتماعي را در آن ياد ميگيرد. كودك در سنین پایین و قبل از رفتن به مدرسه، هيچگونه امكان مقايسه بین محیط خانواده با جاهای دیگر را ندارد و صرفا از خانواده الگوبرداری ميکند (روابط پدر و مادر با یکدیگر با او و با دیگران).
کودکی که روش حل مشکلات را بدون استفاده از زور و خشونت یاد نگرفته باشد؛ در مدرسه و خارج از محیط خانه هنگام رویارویی با هر مشکلی، رفتاری نامناسب و خشن از خود بروز خواهد داد. به مرور این کودک، تنها در معاشرت با کودکانی شبیه خود احساس راحتی خواهد کرد. حضور و وجود والدین در نهاد خانواده به صورتی یکسان مورد نیاز فرزندان میباشد و وجود و عدم آنها در انتقال هنجارها یا کجروی های فرزندان نقشی بسزا بازی میکنند
خیلی خیلی خوب بود این مطلب ازتون ممنونم بابته مطالبه زیبا و کاربردیتون.
[…] خلاقیت کودکان نقش مهمی در آینده آنها خواهد داشت، انسانهای خلاق و […]