در فطرت انسان، میل به آرامش نهفته است، ولی جنبه های شیطانی یا جلوه های شر و پلیدی زندگی و وسوسه های مادی او را به سوی تخریب ساختارهای آرامش درونی سوق میدهد. کودکان و نوجوانان به طور فطري نسبت به بزرگترها از آرامش بیشتری برخوردارند، اما پدر و مادرها با فشارهای نامناسب، درک نکردن افکار و خواسته های آنها و شرایط روانیشان، ناخواسته آرامش ذاتی فرزندان خود را سلب میکنند؟
در علوم اجتماعی از این موضوع با عنوان اختلاف نسل ها یاد میشود. تفاوت دیدگاه پدر و مادر با دختر و پسر نوجوان منجر به رشد عنصر بی اعتمادی، سختگیري های اغلب بی مورد، شک کردن های نابجا، یا در شکل نادرست آن آزادی های افراطی، روابط بدون نظارت، بی توجهی مطلق و صمیمت های غیرضروری میگردد. در هر دو وجه آن (چه افراط و چه تفریط) موجب شکل گیری رابطه ناسالمی با فرزندان و سلب آرامش روانی از آنها میشود؛ در حالیکه آشنا بودن با روش های تربیتی و علوم اجتماعی صحیح، ما را از افتادن در ورطه افراط و تفریط با فرزندان و تحت فشارهای بی مورد گذاشتن شان یا آزادی های بی قید و شرط دادن به آنها، نجات میدهد.
بالا بردن سطح آگاهی، دانش و شعور اجتماعی کمک بسیار بزرگی به جلوگیری از پدید آمدن این معضل و بحران است. اگر دقت کرده باشید، اعضای خانواده باعث بیشترین سلب آرامش از یکدیگر میشوند، پدر و مادر از فرزندان و بالعکس. يكي از اين موارد، دخالت های بی جا است. هنوز یاد نگرفته ایم که حد و مرز هر یک از ما تا کجاست. خط قرمزها را ميشكنيم و وارد حریم خصوصی هم ميشويم. مشکل از همینجا شروع میشود. اگر هرکس بداند كه نبايد درکار دیگری دخالت کند، آرامش او را نیز بهم نمیزند.
سلام جناب دکتر.واقعا حرف دل منا زدید.ای کاش پدر و مادرها یاد میگرفتند که حریم خصوصی ما فرزنداشونا نمیشکستند و با دخالت بی جا آرامش مارا به هم نمیزدند.
حفظ حرمت یکدیگر چه والدین و چه فرزندان از جمله امور مهم در زندگی محسوب میگردد اگر ما یاد بگیریم که چگونه به هم احترام بگذاریم قطعا وارد حریم خصوصی یکدیگر نمیشویم.