متأسفانه وقتی بدبینی فضای ذهن را قبضه میکند، زنجیروار افکار منفی را یکی پس از دیگری به دنبال خود میکشاند، که به راحتی میتوانند شیرازه و نظام عصبي شخص را تحت تاثیر قرار دهند. عامل بسیاری از رفتارهای ناپسند مانند: پرخاشگری، انزواطلبی، سهلانگاری، کمکاری و… همین افکار منفی هستند.
تصاویر منفی موجود در ذهن بر اراده های مثبت هم غلبه میکنند و در نهایت آنها را به نتايج منفی میکشانند. پاک کردن و زدودن افکار و اندیشه های منفی از مهمترین و حیاتی ترین مسوولیتها در فرآیند مدیریت ذهن است.
هر فکری چه منفی باشد و چه مثبت، احساس و رفتار متناسب با خود را پدید می آورد. فکر مثبت، احساس مثبت و میل به کار خلاق پدید میآورد. افکار مثبت برخلاف افکار منفی، نيروزا هستند و از تمامی انرژیهای موجود در خاطرات گذشته میتواند بهره برداری کند. خاطرات مثبت گذشته و اتفاقات خوب، سازوکار ذهن را به خلاقیتی شگفت آور دعوت میکند. خوشبختانه افکار مثبت از افکار منفی جداست و گویا با فعال شدن یکی، دیگری نقش خود را از دست میدهد.
سوال مهم این است، چگونه میتوان از دست افکار منفی راحت شد و به افکار مثبت رسید؟ آیا این کار در انتخاب ماست یا ذهن تابعی از شرایط بیرونی است؟
جالبترین مساله ذهن، تضمین آزادی انتخاب است، اختیار شخص در گزينش فکر مثبت يا منفي براساس عادتها و آموزشهای قبلی اوست. «توجه، تکرار و هیجان»؛ سه کلید مهم ثبت اطلاعات در ذهن هستند. اگر توجه شخص به امور منفی باشد، بلافاصله بخش منفی ذهن فعال میشود و تمایل شدیدی هم برای برجسته کردن افکار منفی دارد و از آنجا که افکار مسری هستند، یک فرد منفی باف میتواند یک فضای سالم را به جهنمی از اندیشه های منفی تبدیل کند.
درون داده های ما برون داده های ما را تعیین میکند. اگر هر چیزی که به ذهن میدهیم منفی باشد، نتیجه ای که به بار خواهد آمد، نمیتواند حاصلی جز احساسات و بازتاب های منفی باشد.
وقتی درباره آینده صحبت میکنیم واژه هایی را به کار ببریم که در آنها تحقق آرزوهایمان وجود داشته باشند. بهتر است سعی کنیم قالب های فکری نادرست و کلمات منفی را درون خودمان ویران سازیم، تا هنگام سخن گفتن از قدرت کلام بهره کافی ببریم، یعنی با استفاده از کلمات امیدوار کننده در خود و اطرافیان شور و شوق ایجاد نماییم.
در گذشته میگفتند: «نفوس بد نزنید یا حرف خوب بزنید» این اصطلاح به اصل مثبت اندیشی و دوری از منفی نگری باز میگردد که با انتخاب واژه ها و کلام درست خودمان میتوانیم انرژی روانی مثبت به خود و دیگران بدهیم (خود کلامی مثبت).
زندگی مانند آینه است که همواره تصویر ذهن را منعکس میکند. میتوان شادی، مثبت اندیشی، مهربانی، گذشت را در آن دید، یا غم، نارضایتی، کینه و تصاویر سخت و تاریک.
بسیاری از ما خودمان را متقاعد میکنیم که زندگی بهتری خواهیم داشت اگر: شغلمان را تغییر دهیم- خانه مان را عوض کنیم- مهاجرت کنیم- ازدواج کنیم – پولدار شویم- ماشین جدید بخریم- بچه هامان بزرگ شوند- گردنبد مروارید داشته باشیم و…
ولی وقتی میبینیم: با تغییر شغلمان چیزی عوض نشد- خانه را که عوض کردیم، چقدر بدهکار شدیم- در کشور جدید؛ غربت و زبان نفهمی چه دردی است- بچه ها بزرگ شدند و چندان توجهی به ما نمیکنند- گردنبد مروارید هم برایمان خوشبختی نیاورد و… «خوشبختی یعنی اینجا- حالا»
زندگی در لحظه یعنی اینکه از گذشته عبور کرده و به آینده اعتماد کنیم. اگر مثبت نگر و خوشبین باشیم، آینده ما نیز مثبت و امیدبخش خواهد بود. ما این را مدیون خودمان هستیم که لحظه هامان را از همین حالا بشماریم. زندگی همواره پر از مشکل و چالش است، قدر هرچه داریم را بدانیم و شاکر باشیم. آز و طمع، گرفتاری درست میکند.
ما فقط یکبار به دنیا میآییم و یکبار حق زندگی کردن داریم، چرا باید اجازه دهیم احساسات بدی که بر ما قالب میشوند بهترین لحظات زندگی را هدر دهند و ما را مثل برده اسیر خود کنند. خود را از یوغ اسارت غمها و اشتباهات گذشته رها کنیم. «بهترین آینده در گذشته ای فراموش شده بنا میشود»
در گورستان روی هر سنگ مزار دو تاریخ نوشته شده است (تولد و وفات) بین آن دو تاریخ مدت زمانی است که شخص مرحوم شده در این جهان زندگی کرده. یکی نود سال دیگری بیست، یا چهل و هفت سال. وقتی میان قبرها قدم بزنیم و اسامی و سن در گذشتکان را بنگریم ممکن است از فکرمان بگذرد؛ آنها در زندگیشان چه کرده و چگونه خط فاصل تولد تا مرگ را طی کرده بودند. واقعیت این است که هیچکدام از ما نمیدانیم چقدر وقت باقی است، شاید چیزهایی باشد که بخواهیم تغییرشان دهیم و نوآرایی کنیم.
هر روز صبح که از خواب بر میخیزیم به تولد دوباره خود سلام کنیم و قدر سلامتی مان را بدانیم، بهتر است بدانیم در دنیا دقیقه ای ۱۰۵ نفر میمیرند و در ایران ساعتی ۵۰ نفر در حال مرگ اند(آمار تقریبی است). اگر در یخچال مان خوراکی وجود دارد اگر کفشها و لباسهای رنگارنگ داریم، اتاق خواب و خانه و ماشین داریم؛ از ۴/۳ مردم جهان ثروتمندتریم اگر حساب بانکی داریم و در جیبمان پول کافی، جزو ۲۰% مردم جهان هستیم که چنین شرایطی دارند، پس چرا ناشکری میکنیم، فقط به خاطر اینکه بیشتر نداریم؟