خانواده

تقابل در یک کانون گرم

تقابل در یک کانون گرم-دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

خانواده اولین نهاد اجتماعی است که برخی از پژوهشگران پیدایش آن را هم­زمان با ظهور مالکیت فردی می­دانند. در جامعه ایران نیز از دیرباز نهاد خانواده اولین و مهم­ترین بستر اجتماعی شدن فرد و فراگیری آموزه­ها، ارزش­ها و هنجارهای اجتماعی بوده و هست. این ساختار بازمانده همواره دارای کارکردهای بسیاری بوده که منجر به قوام و دوام اجتماعی در ایران نیز گردیده و به خانواده وجه­ای «مقدس» داده است. خانواده رسالت تداوم نسل­ها را به عهده دارد که کیفیت و کمیت نسل فردا را رقم می­زند و در تربیت فرزندان سالم جایگاه مهمی دارد. به­رغم اهمیت حیاتی خانواده در سلامت جسم و روان انسان­، چارچوب خانواده جدید در معرض تهدیدها و آسیب­های بسیاری است.

پدیده صنعتی شدن از طریق رشد فردگرایی، شهرنشینی، افزایش حقوق زنان، وارد کردن زنان به فعالیت­های تولیدی و اجتماعی خارج از خانه، حق طلاق، تقویت استقلال اقتصادی افراد، کاهش بردباری اعضای خانواده نسبت به هم، خشونت خانوادگی، مهاجرت به شهر، کاهش نفوذ مرد در خانواده و عواملی دیگر، بر وضعیت سنتی نهاد خانواده تاثیر گذاشت. درواقع جامعه صنعتی ضمن حل بسیاری از تضادهای جوامع ماقبل خود، موجب بروز    تنش­های جدیدی شد که عملکرد و تاثیر آن­ها در حفظ خانواده، منفی بوده است. در حقیقت از طریق خانواده­های جدید مجموعه­ای از ارزش­های غربی و بیگانه و ضد ارزش­های داخلی به­عنوان ارزش­های برتر و معتبر بر جوامع حاکم شد که زمینه را برای از خود بیگانه شدن، بریدن از اجتماع و انهدام فراهم می­کند.

اگر خانواده­ی سنتی ادامه­دهنده­ی سنت­های پیوند دهنده انسان و اجتماع بود، خانواده­های جدید اغلب محل گسستن پیوند انسان با محیط اجتماعی و طبیعی­اش می­باشد، یعنی   اساسی­ترین وظیفه­ی خانواده جدید  ایجاد بریدگی و انقطاع فرهنگی شده و نسلی را تحویل جامعه می­دهند که غالبا بریده از فرهنگ و ناآگاه از مذهب، آینده­ای مبهم دارند. این امر، درد بی­درمانی است که تمام جوامع بشری با آن مواجه یا شدیداً بدان مبتلا هستند و گاه انسان­هایی تحویل بشر می­دهند که در ابتکار عمل و خلاقیت با وجود تحصیلات عالیه با بی­سوادها فرقی ندارند، چون فعالیت­شان در چارچوب سلسله روابطی خاص و تعریف شده، به آن­ها اجازه عمل در میدانی مبهم و ناشناخته نمی­دهد.

ظهور خانواده جدید ناشی از تغییرات پدید آمده در شرایط اجتماعی یک قرن اخیر به­ویژه ۵۰ سال گذشته است. از نتایج این تحول می­توان انتقال نقش­های اقتصادی، حفاظتی، آموزشی، تفریحی از بطن خانواده به جامعه را نام برد. انتقال کارکردهای خانواده، به­­­شکلی روزافزون در حال تکامل است، تغییر نقش خانواده از تولیدی به مصرفی، زوال تدریجی خانواده­ی سنتی را به­دنبال دارد. ورود زنان در امور اجتماعی (اشتغال) نیز مزید بر علت ­شده. تاثیر وسایل ارتباط جمعی و رسانه­ها بر خانواده­، موضوعی انکارناپذیر است که هیچ­ گریزی هم از آن نیست. خانواده نو، در کنار وسایل ارتباط جمعی با پدیده رقابتی شدن نیز مواجه شده، همین رقابت بین خانواده و سازمان­های آموزشی نیز پدید آمده است. به­گونه­ای ­که دیگر ذهن و روان فرزندان تمام و کمال دراختیار والدین­شان نیست.

رسانه­های ارتباط جمعی اغلب اثراتی منفی بر نهاد خانواده به­جای می­گذارند و شاید یکی از مولفه­های تخریبی در افزایش مشکلات و نابسامانی­های خانوادگی و زناشویی به­خصوص در کلان ­شهرها، همین اثرات سوء وسایل ارتباط جمعی باشد.

خشونت خانوادگی، کودک­آزاری، همسرآزاری، فقر، بزه­کاری، اعتیاد و… کلا درصدی از ناهنجاری­ها و نابسامانی­های اجتماعی که در مطبوعات و جراید مشاهده می­کنیم، ناشی از کژکارکردی و خطاهای رسانه­های ارتباط جمعی می­باشد. فقر، بی­سرپرستی، بیکاری، کاهش مسؤولیت­پذیری مردان، کمرنگ شدن ارزش­های دینی و ملی، اعتیاد، طلاق، عدم آگاهی­های اعضای خانواده برای مقابله با آسیب­ها، و نبود نظام کارآمد اجتماعی برای حمایت خانواده، از جمله خطرات باقوه در کمین خانواده­های ایرانی است.

چون ارزش­ها و هنجارها از طریق خانواده به فرزندان و نسل­های بعد منتقل می­شود؛ ازاین­رو توجه هرچه بیشتر به کانون خانواده و سرمایه­گذاری تربیتی – پرورشی، امری واجب و مطرح می­باشد که موجب ارتقای کیفی سطح بهداشت و سلامت خانواده خواهد بود و تاثیری مستقیم بر تربیت نسل­های آتی دارد. خانواده منحرف و منهدم، جامعه را نیز در معرض آسیب قرار می­دهد. خانواده­های آسیب­دیده علاوه بر این که خود با مشکل مواجه می­شوند، جامعه را نیز به­نوعی تحت­تاثیر قرار می­دهند، و زمینه­ی توسعه آسیب­های اجتماعی را از محیط خانه فراهم می­آورد. یکی از مشکلات خانواده­های آسیب­دیده ناکارآمدی و تطبیق­ناپذیری آن­ها است، یعنی عدم ایفای وظایف خود به ­لحاظ اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و تربیتی.

خانواده­های گسسته و تخریب شده، خانواده­های دارای فرد معتاد، خانواده­های تک والد و امثالهم از نظر اجتماعی خانواده­هایی ورشکسته به­ حساب می­آیند. از آن­جا که تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی رشدی شتابان در جامعه دارند، همه­ی خانواده­ها به­طور نسبی در معرض آسیب­های مختلف قرار دارند. زن و شوهر باید منظم، هوشیار و دقیق عمل کنند تا نهاد خانواده­شان با بن­بست و انحرافات ناشی از آسیب­های اجتماعی مواجه نشود.

خانواده مکانی برای تربیت و پرورش انسان­ها است که تنها درصورت وجود سلامت روحی و روانی و اخلاقی می­تواند انسان­هایی پاک و سالم تحویل اجتماع . برای شکل­گیری یک خانواده­ی مستحکم و سالم علاوه بر انتخاب مناسب و آگاهانه، به­دست آوردن علم و دانش (دینی و اجتماعی) اولیه امری بدیهی می­باشد، تا به­واسطه­ی ناآگاهی و برخی جهالت­های سطحی، نهاد آن از هم گسسته نشود.

 

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید

2 دیدگاه