تجربههای درونی و بیرونی:
۱- در زمان حال احساسات تجربه میشوند، تصمیمها گرفته میشوند و هر تغییری امکانپذیر میگردد.
۲- قدرت و جادوی زمان حال، اغلب ما را فریب میدهد و از همه چیز غافلمان میکند
۳- بیشترین لحظات زندگی را یا درگذشته به سر برده، و با مرور رنجها، حسرتها و ناراحتیهای قدیمی، به اشتباهات و قضاوتهای نادرست خود و دیگران میپردازیم.
۴- دل مشغول نگرانیهای پوچ آیندهایم و با سناریوهای؛ اگر، مبادا، نکند؟ و… فاجعه سازی میکنیم.
قرار نیست در لحظه حال، انرژی ذهن خودمان را صرف آنچه درگذشته روی داده یا آنچه هنوز نطفهاش بسته نشده، بنماییم.
۵- تنها چیزی که از دست میرود، لحظات زنده و تپنده حال زندگیمان است.
۶- سايهي اندوه و غم گذشته و ترس و بيم و نگراني از آينده، عواملي هستند كه ما را از قافله اكنون و آرامش لحظه حال باز ميدارند.
۷- اگر به طور كامل در زمان حال حضور داشته باشيم، از آرامش مطلق برخوردار خواهيـم شد.
۸- زمان حال همواره میتواند زیباترین تجارب را برایمان رقم زند.
۹- ما ارباب لحظههای حال خویش هستیم، چون تنها دارایی است که دراختیار داریم.
۱۰- بیشک حضور درلحظه حال تنها راه بهره کافی بردن از زندگی است.
۱۱- هرکاری بدون توجه ممکن است خسته کننده و کسالت بار باشد:
شاید غذا به سرعت از گلویمان پایین رود، اما لذت آن در چیست؟
همانطور که اگر غذای را مزه مزه کنیم از طعم آن بیشتر لذت میبریم.
۱۲- هرکاری را باید این گونه انجام دهیم، هر دقیقه را به آرامی تجربه کرده و احساس خود را نسبت به جهان اطراف بیدار نماییم.
۱۳- قادر خواهیم بود تا زندگیمان را سرشار از لحظات و تجربیاتی هیجان انگیز بدل کنیم.
۱۴- آیا دقت کردهاید در کلاس درس به طورغریزی روی یک صندلی خاص مینشینید، غالبا از مسیری تکراری به محل کار میروید و…؟
۱۵- رفتار تکراری در ذهن فضایی باز میکند تا افکار بر موضوعاتی دیگر تمرکز کنند.
وقتی به نگرانیهای تکراری مشغول میشویم، به سختی در زمان حال حضور داریم.
۱۶- برای مدیرت زمان باید یاد بگیریم آگاهی خود را تغییر داده و مشاهدهگر دو موضوع باشیم:
تجربههای درونی و بیرونی
ما احساسات یا تجارب درونی را به مرور زمان یاد میگیریم. و بعد تغییر آگاهی را باید آموخت؛ رفت و برگشت بین دنیای درون و بیرون.
۱۷- تضاد بین خوبی و بدی، بین طبیعت فرومایه و طبیعت عالی، بین انسان درون و انسان برون.
۱۸- در دنیای مادی برای هر کُنش یک واکنش (انتقال انرژی) وجود دارد. تمایل انسان در قصد و نیت انجام هرکاری و میزان باوری که در فکر او هست، انرژی این واکنش و قدرت حاصل از آن را شکل میدهد.
۱۹- اگر پایه و اساس افکار مثبت باشند، تاثیر آنها برعملکرد ما هم مثبت خواهند بود.
۲۰- اما اگر محتوایشان منفی باشد، تاثيرشان بیشتر ناخوشایند خواهد بود:
مگر اینکه میزان وقایع مثبت اثر منفی اتفاقات ناخوشایند را خنثا کنند.
۲۱- باید خروجیهای مطلوب ذهن خود را ترسیم کنیم، آن هم به طور شفاف و با جزییات کامل.
۲۲- به همین دلیل فهمیدن آنچه در زمان حال میگوییم و انجام میدهیم، خیلی مهم است.
زیرا یک بخش از تاثیرشان در آینده خواهد بود.
۲۳- هر عملی که در زمان حال انجام میدهیم میتواند آینده ما را تحت تاثیر قرار دهد
و این یکی از دلایل مسوولیت پذیر بودن انسان در اعمال و كردارش است.
۲۴- پس بايد مراقب بود چه چيز را ممکن است برای خودمان یا اطرافیان خلق کنیم.
۲۵- میتوانیم با تغییر محیط اطراف شرايط روحيمان را تغییر دهیم و خالق واقعیتهای زیادی در زندگی باشیم.
درحقیقت نطفه بسیاری از اتفاقات آینده در تصمیمات امروز ما بسته میشود.
۲۶- زندگی ما بسیار شکننده است، هر لحظه امکان دارد ناگهانی و بدون اخطاری، مثل خیلیها که در هر دقیقه میمیرند، تمام شود.
۲۷- در حقیقت هنر استفاده از انرژی لحظه حال، نوعی استعداد حیات و بقا هم هست.
که مخصوص به کار بردن و مصرف کردن در خود آن لحظه است.
۲۸- ممکن است برخی نیروهای خارجی درآسان یا سختتر کردن شرایط زندگی- محیط کار نقش داشته باشند.
۲۹- چگونگی زندگی در لحظه حال به ما مربوط است.
۳۰- اگر آن را آموختیم، درحقیقت، لحظه دیگری وجود ندارد که بتوانیم در آن زندگی کنیم.
۳۱- تنها «حالا» وجود دارد، آینده هم لحظه حال دیگری است که وقتی برسد، در آن زندگی خواهیم کرد.
۳۲- مساله این است که بیشتر ما، از نظر عادت فرهنگی، بر روی «حالا»، تأکید نمیکنیم.
۳۳- آنقدر دنبال: شغل، درآمد، فرزندان، بازنشستگي و غيره هستیم كه اگر همه آنها را كنار هم بگذاريم، متوجه ميشويم كه درواقع هميشه خود را براي پايان زندگي خويش آماده کردهایم.
۳۴- دوری جستن از لحظه حال، در فرهنگ ما، تقریباً مثل نوعی ترس است که همواره در هر شرایطی؛ زمان حال را فدای آینده میکنیم.
۳۵- مدام بسیاری از کارهایی که باید امروز انجام دهیم و دنیا پتانسیل آن را برای ما فراهم کرده، بیخود و بیجهت و به بهانههای واهی به فردا موکول میکنیم.
و فرداها همچنان تداوم دارند (ولی نه برای همیشه).
۳۶- واحد گذر زمان؛ در لحظه حال است، که میتواند زیباترین تجارب را رقم زنند؛ مشروط بر اینکه در آن غرق شویم و از انرژی ذاتیاش نهایت بهره را ببریم.
۳۷- زیستن در حال، به معنی دلپذیر نمودن لحظه جاری، به جای دور انداختن آن است.
۳۸- عادات ذهنی جدید در زمان حال رشد میکنند و مرکز قدرت ما در زمان حال است.
جایی که بذرهای زندگی را برای خلق تجربههای جدید میکاریم.
۳۹- آینده به موقع میرسد، آرزوها، امیدها، افسوس خوردنها، عادیترین و خطرناکترین تاکتیکها برای تخریب و انهدام لحظههای زمان حال به شمار میآیند.
۴۰- واقعیت اینکه ما جز زمان حال چیز دیگری نداریم:
زیرا نه لذت گذشتهای که رفته است را احساس خواهیم کرد و نه سختیهایش را.
آینده نیز هنوز نطفهاش بسته نشده که وقوع یابد.
۴۱- در این صورت، ما چیزی نداریم جز همین ساعت و دقیقهای که در آن زندگی میکنیم.
۴۲- یادمان باشد نه گذشته را میتوانیم برگردانیم و نه رسیدن آینده را سرعت بخشیم پس با خیالی آسوده از انرژی تپنده هر لحظه که هدیه الهی است بهره ببریم.
۴۳- لحظه حال هديه الهي است
براي داشتن لحظات سرشار از شادماني حقيقي بايد:
– خودمان باشيم، نه كپي اين و آن.
– خود را دوست بداریم.
– به خود احترام بگذاریم.
– زندگي را ضيافتي بزرگ بدانیم كه خداوند ما را به آن دعوت كرده است.
۴۴- زندگی در لحظه حال یعنی شناور شدن، رها شدن.
۴۵- مولوی آن را به:«غریبه شدن یا گم شدن» تعبیر میکند؛ که همان رهایی از احساسات رنج آور است.
۴۶- بودن در «لحظه حال» بدان معنا نيست كه به گذشته و آينده توجه نداريم بلكه درگذشته یا آينده باقي نميمانيم.
۴۷- از اشتباهات گذشته درس گرفته و براي اقدام در زمان حال استفاده ميكنيم تا در آينده موقعيت و لحظه حال بهتري داشته باشيم.
۴۸- تنها موضوع مهم در لحظه حال حضور آگاهانه و مداوم است.
۴۹- انرژی لحظهها، انرژی جاری حیات در زمان حال است.
۵۰- کیفیت و کمیت زندگی به همین زمان حال بستگی دارد، باید در زمان حال باقی ماند، و از انرژی حیاتی آن استفاده کرد.