انرژی حیاتی ذهن:
اگر انرژی حیات صرف انجام کارهای بیهوده شود(روابط غیرضروری یکی از این موارد است) به اصطلاح دچار نشتی انرژی میشویم مانند یک لوله آب که چند سوراخ ریز و درشت در آن ایجاد شده باشد، مسلم است آب از سوراخها به بیرون میزند و شدتاش کاهش پیدا میکند.
به همین ترتیب انرژی ما هم اگر صرف کارها یا افرادی شود که جزو امور اصلی زندگی نیستند، دچار کمبود انرژی میشویم و یک وقت به خود میآییم که نیرومان کاهش پیدا کرده، کم حوصله و بیحال و حتا افسرده شدهایم و دیگر نیروی انجام کارهای عادیمان را هم نداریم. اما متوجه نیستیم مشکل از کجاست و علت آن را به خستگی، کار زیاد، نداشتن تفریح و مشابه اینها نسبت میدهیم و متوجه نیستیم که نیرویمان را بیهوده به هدر میدهیم.
متاسفانه برخی افراد نه تنها انرژی ما را هدر میدهند، بلکه به روح و روان ما سم تزریق میکنند و طبعا این سم روح ما را آلوده میکند و خود این آلودگی هم به کرختی بیشتر منجر میشود. سنگینی، بیانرژی بودن و درنهایت سمی شدن (منفیگرایی) نتیجه معاشرت با افرادی است که خیلی پیش از اینها میباید از بودن با آنها صرفنظر میکردیم.
کار ذهن
کار ذهن تولید فکر است، ذهن این کار را بیوقفه انجام میدهد. بیشتر افکار معنا دارند و برخی چندان معنایی ندارند. گاهی افکار به حل مشکلات منجر میشوند و گاه یک فکر با ترسی که ایجاد میکند ما را زمینگیر میسازد. شاید فکری به پیشرفت زندگی کمک کند و فکری دیگر مایه سرزنش خود و نفرت از خویشتن شود. «فکرها در لحظهای کوتاه و آن هم فقط در «سیناپسهای» مغزی وجود خارجی پیدا میکنند. با وجودی که برخی افکار غیرواقعی و پوچ هستند، ولی آنها را جدی میگیریم و در برابرشان واکنش نشان میدهیم.
ما هر چه را ذهن تولید کند، باور میکنیم، و همین امر ریشه بسیاری از دردها و رنجها به شمار میرود درست مثل این که در دامی گرفتار شده باشیم. برای رهایی از این دام، فقط یک راه وجود دارد، و آن گرفتن مهار افکارمان به دست خودمان است. آگاه بودن از فرآیند فکری و عادات ذهنی امر مهمی است. هرکس در روز به چند هزار موضوع مختلف فکر میکند که بیشتر آنها زاییده نگرانی از آینده است، «شرایط اجتماعی و تجربیات زندگی» باعث تفکرات منفی میشوند. تذکرات رایج والدین(در دوران کودکی) مانند: «بپا زمین نخوری، دست نزن، نکن، ساکت باش و…»! آدمها را به تفکر منفی ترغیب میکند.
به علاوه، اغلب مردم فکر میکنند که شایسته موفقیت نیستند یا توانایی دسترسی به آن را ندارند. آنچه مسلم است برای دستیابی به نظام فکری مثبت(باورهای نوین)؛ باید براین موانع غلبه نماییم(ساختارهای منفی ذهن). باورهایی در عمق ذهن هركسي وجود دارند که زندگی او را به پیش میبرند و ممکن است خودش هم از آن آگاه نباشد. اگر به تصمیمات سالهاي اخير خودمان توجه کنیم، متوجه میشویم ذهنمان بر چه مبنایی کار میکند. کارهایی که کردهایم (خوب و بد) حلقه دوستانمان و…
ما هر روز با انتخابهای زیادی روبرو هستیم، که بسته به عقاید و باورها تعداد محدودی از آنها را برمیگزینیم ذهنی منفی بر تصمیم ما و آن چه انتخاب میکنیم تاثیر عمیقی میگذارد. شاید بهتر باشد این انتخابها را درهای بستهای تلقي كنیم كه در برابر خود میبینم و نمیدانیم سوی دیگرش چیست. پیچاندن دستگیره و وارد شدن همیشه آسان است، اما خروج؛ ممکن است سالها به طول انجامد.
سلام ممنون از مطالب خوبتون. ببخشید میخواستم ببینم برای کسایی که امکان اینو ندارند که حضورا مراجعه کنند به مطبتون امکانش هست که جایی مثلا از طریق تلگرام یا تالار گفتمان مشکلاتشونو باهاتون در میون بگذارند؟ ممنون میشم جواب بدید
با سلام میتوانید با تماس تلفنی به صورت رایگان مشکلتان را مطرح فرمایید: ۰۹۱۳۱۱۸۸۵۳۹