خطوط قرمز خانواده
بهطور اصولی کانون خانواده محل یادگیری مناسبات اجتماعی است، و یکی از مهمترین آنها آداب معاشرت میباشد، که البته خود به زیر مجموعهای زیادی تقسیم میگردد. آداب غذا خوردن، سلام و علیک، رفت و آمد، لباس پوشیدن، سخن گفتن و امثالهم.
از یک طرف ما در عصر ارتباطات دیجیتالی زندگی میکنیم، ارتباطاتی که هر سال با سرعتی باور نکردنی مرزهای فرهنگی و قومی را پشت سر میگذارد. از طرفی دیگر در این دنیای شلوغ و پیچیده، زندگیهای تو در تو، خانههای کوچک و آپارتمانهای بدون چشمانداز، عدم تحرک کافی جسمی، مشغول بودن دایم با گوشیهای موبایل و تلویزیون، دور شدن از فرهنگ مطالعه و… همه این عناصر مدرنیسم زمینههای بروز استرس و تضعیف ساختار روانی و پایین آمدن آستانه تحمل افراد را به اشکال مختلف فراهم ساخته است.
در چنین شرایطی حفظ حد و حدودها و حرمتهای اعضای خانواده و رعایت خط قرمزهای آنان از ضرورتهای اجتنابناپذیر میباشد. یعنی برای آسیب و آزار نرساندن اعضای خانواده به یکدیگر باید در رفتارهای متقابل و تبادلی خود به حد و مرزهای هم احترام گذارند، به خصوص زن و شوهرها.
از اینرو لحاظ کردن حد و حدود در گفتار و رفتار موضوعی بسیار مهم است. اول از همه زن و شوهر باید خود را موظف به رعایت این نکات در روابط دوجانبه نمایند و بعد از طریق آنان به دیگر اعضای خانواده بسط یابد. صمیمت بدین معنا نیست که زوجهای جوان و یا والدین با طعنه و کنایه یکدیگر را دست بیاندازند و با القاب زشت و ناپسند همدیگر را مورد خطاب قرار دهند. زوجهای جوان باید قبل از ازدواج و حتی بعد از آن نسبت به یادگیری و آموزش رفتارهای تبادلی با همسرشان اقدام کنند.
احترام در کانون خانواده
بهطور عام ظرفیتهای احترام گذاشتن در کانون خانواده، که قدرمسلم از والدین آغاز و به فرزندان و بعد به جامعه میرسد، ما را از افتادن در دام آزار و اذیت روانی و تخریب شان انسانی یکدیگر باز میدارد. برای اینکه استعدادهای بالقوه و تواناییهای درونی افراد جامعه به فعل تبدیل شود، آنان قبل از هر چیزی احتیاج به امنیت روانی دارند. ازاینرو هر عاملی که باعث به خطر افتادن امنیت روانی طرف مقابل و ایجاد ترس در او شود، قطعا سدی بازدارنده در مسیر به فعل رسیدن تواناییهای بالقوه اوست.
پزوهشگران معتقدند بسیاری از آسیبهای روانی موجود در اجتماع ناشی از رفتارهای نادرست و غلط اعضای خانواده با یکدیگر و بهخصوص زن و شوهرهاست. روابط غلط و تلخ و تخریبی در کانون خانواده علت بیشتر ناسازگاریهای زناشویی بهحساب میآید که غالبا به طلاق عاطفی، سردی و یخبندان روابط میانجامد.
کیفیت روابط در همهی ابعاد زندگی هر انسانی نقش زیربنایی دارد. از اینرو همواره باید سطح و خود با همسر و دیگر اعضای خانواده را در اندازهای مناسب و مطلوب حفظ نماییم. همه زنان و مردان، دختران و پسران، ازدواج کرده یا در آستانه ازدواج؛ باید آگاهی و شناخت و سواد خود را از چگونگی ارتباط سالم و سازنده با همسرشان بالا ببرند. این امر میتواند به وسیله آموزش و مطالعه و یا شرکت در کلاس و زیر نظر مربیان با تجربه صورت گیرد.
همانطور که نگهداری یک گلدان گل احتیاج به مراقبت و توجه دارد و تمیز و مرتب نگه داشتن خانه نیاز به تلاش و مدیریت، بیتردید کمیت و کیفیت روابط اجتماعی هر یک از ما هم، بهویژه در کانون خانواده، نیازمند مدیریت، برنامهریزی، اصلاح و یا ترمیم مدام میباشد.
زوجهای جوان و حتی والدین آنان باید نسبت به این کار احساس مسئولیت کنند و همانگونه که همواره در تلاش ارتقا وضعیت اقتصادی، شغلی و تحصیلی خود و خانواده هستند، در جهت ابعاد معنوی و مدیریت ذهن و رفتار خود نیز تلاش کنند تا حد و حدود و خطوط قرمز و بدیهیات اولیه را بتوانند حفظ نمایند. نمیتوان دست روی دست گذاشت و شاهد زوال خانوادهها در اثر بیتوجهی به گفتار و رفتار بود. آموزش را باید در زمینهی مناسبات اجتماعی از درون خانواده و مدارس ابتدایی آغاز نمود، و والدین هم به آن اهمیت لازم و کافی را بدهند.
سوالات خود را در پایین همین صفحه مطرح فرمایید