جنگ و خشونت
با مطالعه تاریخ جنگ های مختلف و بررسی علل وقوع، ریشه های شکل گیری، پیامدها و… مطالب زیادی در مییابیم. اول اینکه بسیاری از جنگ ها در طول تاریخ به واسطه جهان گشایی، کسب فتوحات، افزودن به وسعت سرزمین اصلی و تقویت پایههای قدرت مرکزی پا گرفته بودند. آتش برخی جنگها نیز به خاطر انتقامجویی، حق طلبی، اعاده حیثیت و امثالهم توسط قشرهای پایین جامعه بر علیه طبقه حاکم روشن شدند.
ولی با مرور تاریخچه جنگهای چند دهه اخیر متوجه میشویم که دلائل پنهان دیگری زیر چهره خشونت جنگ نهفته است مثل؛ انگیزههای سیاسی، دسترسی و تسلط به منابع طبیعی، سلطه فرهنگی و اقتصادی، نسل کشی، آزمایش تجهیزات نوین و بسیاری نیات شیطانی ناگفتنی دیگر که باور اغلب آنها برای افکارعمومی ممکن نیست. در علم تجارت قدیمی تولیدکننده آنچه مورد نیاز مصرف کننده و بازار بود را تولید میکرد، ولی امروزه اربابان سرمایه هرچه بخواهند تولید کرده، بعد به دنبال ایجاد انگیزههای خرید در مصرف کنندگان میروند.
برخی جنگهای دهههای اخیر نیز بر اساس همین اندیشه پا گرفته است. یعنی برافروختن آتش جنگ صرفا به خاطر سودجویی و منفعت طلبیهای اربابان استکبار (از قبیل فروش سلاح – دارو – تجهیزات و…) در شرایطی که زمینههای جلوگیری یا توقف جنگ وجود داشته است.
ناگفته نماند بروز هر جنگ به غیر از کشتارها و تلفات انسانی از هر دو طرف باعث تخریب و ویرانی زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی کشورهای درگیر نیز میگردد، که تا سالها بعد از اتمام جنگ کشورهای فوق را در همه زمینهها نیازمند ابر قدرتها میسازد.
از طرفی در کشورهای طرفین بعد از خاتمه جنگ بعضا دولتهایی وابسته روی کار میآیند که خود آنان زمینه تسلط نرم افزاری و زیرپوستی ابرقدرتها و چپاول همه جانبه سرمایههای ملی را فرام میسازند. ابرقدرتها برای رسیدن به خواستههای نامشروع خود؛ بهره بردن از نیروی کار ارزان، منابع طبیعی، سوخت فسیلی، آب و… دست به هر کار پلیدی از جمله جنگ افروزی میزنند.
نباید فراموش کنیم که بعد از پایان دومین جنگ جهانی و کشته شدن دهها میلیون نفر در قاره اروپا، و تشکیل شورای امنیت و پنج عضو دائم آن ابرقدرتها پتانسیل خشونت و خشم و تنش اجتماعی را در قالب تعریف سیاستهای کلانی از قارهی خود دور کردند و آن را در نقاط مختلف جهان به شکلی هدفمند، با برنامه و حساب شده آزاد ساختند. از درگیری و نسلکشی گرفته تا اختلافات مرزی و مذهبی. در هر جای دنیا پتانسیلی از اختلافاتی این چنینی به صورت تاریخی وجود داشته است، اتاقهای فکر و برنامه ریزان استکبار با نوعی مدیریت استراتژی مدرن سعی در نفوذ، دخالت، تحریک و به فعل درآوردن انرژی آتشفشان خفته در آن کشور، منطقه و ناحیه از جهان میباشند.