والدین و فرزندان
بسیاری از پدر و مادرها به واسطهی تعارضات درونی و مسائل روانی که شخصا بدان دچار هستند یا مشکلات رفتاری یا عدم آگاهی، نمیتوانند رابطهی مطلوبی با فرزندانشان برقرار کنند، درنتیجه چون فرزندان هم محصول همان کانون اندیشه هستند اغلب دچار مشکلات و معظلاتی مشابه میشوند که همینها به اختلافات و عمق شکاف دامن میزند.
خیلی وقتها خانواده به خاطر چنین اختلافات و شکافهای گسترده والدین و فرزندان، حتی نمیتوانند دور هم غذا بخورند، گردش بروند یا حتی والدین و فرزندان نمیتوانند به مدت دو ساعت به راحتی با یکدیگر حرف بزنند. در بسیاری مواقع انحرافات اخلاقی، انحرافات اجتماعی و برخی معضلات دیگر نوجوانان و جوانان حاصل همین شکاف نسلها و عمیق بودن فاصلهی بین والدین و فرزندان بوده است. مقصر اصلی در این میان پدر و مادرها هستند، زیرا فرزندان در دامان آنها بزرگ میشوند. اگر زن و شوهر بدانند با فرزند خود چگونه رفتار کنند، قطعا میتوانند عمق و وسعت این شکاف را کم کنند.
پدر و مادری که مدام درحال تحقیر، مقایسه و سرزنش فرزندانشان بوده و مسئولیت کمتری به عهدهی آنها میسپارند. باعث میشود کودک به خودباوری نرسد، اجازه نمیدهند تا او بتواند خود را بهعنوان یک انسان کشف کند. در نتیجه زمانی که بزرگ میشود با تعارضات روانی متعددی روبهرو میگردد؛ از یک طرف انسان درونش دوست دارد دست به تجارب تازهای بزند و جهان پیرامون را کشف کند، اما از طرفی دیگر آن عناصر انسانیاش که برگرفته از اعتماد به نفس، عزت نفس، اراده و مسئولیتپذیری و… است، توسط پدر و مادر ویران شده است. درجاییکه همانطور که از کودکی قد و وزن او رشد پیدا میکند، عناصر انسانی او نیز باید پرورش یافته باشند نه اینکه از بین بروند. ول بسیاری از نوجوانان و جوانان با چنین مشکلاتی از دوران کودکی جدا میشوند، که یکی از بدترین عوارض آن بد فهمی و نفهمی دو نسل است.
این پدر و مادر هستند که باید با هوشیاری پلهای ارتباطی متعددی به روی شکافهای ایجاد شده در روابطشان با فرزندان بزنند. آنها باید فرزندان را ببینند و به شخصیت و توانمندیهای او توجه کنند، باید او را تایید و تحسین کنند، همهی این برخوردها باعث میشود پیوند عاطفی نوینی بین فرزندان و پدر و مادر شکل گرفته و یا مستحکم شود.