خانواده

اختلاف بین نسل‌ها

اختلاف بین نسلها - دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

به‌طور معمول بین والدین و فرزندان اختلافاتی بروز می‌کند که از آن به عنوان اختلاف بین نسل ها یاد می‌شود. زمانی‌که این اختلاف‌ها پیچیده و عمیق شوند به شکاف نسل‌ها تبدیل می‌شوند، یعنی اختلاف دیدگاه‌، سلیقه و عقیده بین نسل گذشته و نسل امروز. در نتیجه پدر و مادر و فرزندان حرف یکدیگر را نمی‌فهمند و هریک دیگری را به قصور متهم می‌کند.

از یک طرف پدر و مادر ناراضیند که بچه‌ها درک و بینش‌شان کم است، و از طرف دیگر دختر و پسرهای جوان نیز زمانی که کنار دوستانشان هستند اظهار یأس کرده و از پدر و مادرشان گله می‌کنند؛ که آن‌ها کوته‌ فکرند و افکارشان بسته‌ است، و اغلب دنیای پدر و مادر را حقیر و کوچک می‌شمارند و دنیای خود را گسترده و وسیع، چون به دنبال تجربه‌های تازه‌ای هستند.

این مشکل در همه جای دنیا وجود دارد و اکثر خانواده‌ها با آن دست به گریبانند، اگرچه ممکن است چیزی بیان نکنند ولی درون‌شان از آن رنج می‌برند. بیشتر پدر و مادرها دوست دارند با فرزندان خود دوست باشند و رابطه‌ی خوبی بین‌شان برقرار باشد. فرزندان نیز همینطور، آن‌ها نیز  می‌خواهند با پدر و مادرشان ارتباط گرم و صمیمی‌تری داشته باشند که معمولا این اتفاق نمی افتد، و گاه در شرایط حاد این اختلاف و عدم ارتباط صحیح به تخریب روابط می‌انجامد.

عوامل مختلفی در پیدایش شکاف نسل‌ها نقش دارند؛ بسیاری از پدر و مادرها انتظار دارند فرزندان‌شان مثل یک ماشین عمل کنند و تابع حرف و نظر آن‌ها باشند، درصورتی‌که چنین چیزی ممکن نیست. والدین اغلب فراموش می‌کنند که فرزند کوچک آن‌ها اکنون تبدیل به انسانی بالغ شده است و دارای عقل، شعور، فهم و کمالاتی است که خودشان نقش مهمی در رشد و پرورش این صفات داشته‌اند، در نتیجه باید توجه کنند که فرزندشان دیگر کودک چند سال قبل نیست که هرچه بگویند بی چون و چرا گوش دهد.

از طرفی، دختر و پسر هم با تصور این‌که پدر و مادر احساساتشان را درک نمی‌کنند و شاید در برخی مواقع هم او را تحقیر و سرزنش کنند، کم‌کم پیله‌ای به دور خود کشیده و حریمی برای درست کرده و از والدین دوری می‌کنند. در واقع عصیان فرزندان بر علیه والدین؛ که ما کاری به پدر و مادر نداریم، پس آن‌ها از جان‌مان چه می‌خواهند‌؟ زمینه‌ی سلب آرامش را از هر دو طرف فراهم می‌کند، و احتمال بروز اعمال تخریبی و اعمال بزهکارانه و تمایل به معضلات اخلاقی را بالا می‌برد.

بسیاری از پدر و مادرها به واسطه‌ی تعارضات درونی و مسائل روانی که شخصا بدان دچار هستند یا مشکلات رفتاری یا عدم آگاهی، نمی‌توانند رابطه‌ی مطلوبی با فرزندانشان برقرار کنند، درنتیجه چون فرزندان هم محصول همان کانون اندیشه هستند اغلب دچار مشکلات و معظلاتی مشابه می‌شوند که همین‌ها به اختلافات و عمق شکاف دامن می‌زند.

خیلی وقت‌ها خانواده به خاطر چنین اختلافات و شکاف‌های گسترده حتی نمی‌توانند دور هم غذا بخورند، گردش بروند یا حتی نمی‌توانند به مدت دو ساعت به راحتی با یکدیگر حرف بزنند. در بسیاری مواقع انحرافات اخلاقی، انحرافات اجتماعی و برخی معضلات دیگر نوجوانان و جوانان حاصل همین شکاف نسل‌ها و عمیق بودن فاصله‌ی بین پدر و مادر و فرزندان بوده است.

مقصر اصلی در این میان پدر و مادرها هستند، زیرا فرزندان در دامان آن‌ها بزرگ می‌شوند. اگر زن و شوهر بدانند با فرزند خود چگونه رفتار کنند، قطعا می‌توانند عمق و وسعت این شکاف را کم کنند.

پدر و مادری که مدام درحال تحقیر، مقایسه و سرزنش فرزندانشان بوده و مسئولیت کمتری به عهده‌ی آن‌ها می‌سپارند. باعث می‌شود کودک به خودباوری نرسد، اجازه نمی‌دهند تا او بتواند خود را به‌عنوان یک انسان کشف کند. در نتیجه زمانی که بزرگ می‌شود با تعارضات روانی متعددی روبه‌رو می‌گردد؛ از یک طرف انسان درونش دوست دارد دست به تجارب تازه‌ای بزند و جهان پیرامون را کشف کند، اما از طرفی دیگر آن عناصر انسانی‌اش که برگرفته از اعتماد به نفس، عزت نفس، اراده و مسئولیت‌پذیری و… است، توسط پدر و مادر ویران شده است. درجایی‌که همان‌طور که از کودکی قد و وزن او رشد پیدا می‌کند، عناصر انسانی او نیز باید پرورش یافته باشند نه این‌که از بین بروند. ول بسیاری از نوجوانان و جوانان با چنین مشکلاتی از دوران کودکی جدا می‌شوند، که یکی از بدترین عوارض آن بد فهمی و نفهمی دو نسل است.

این پدر و مادر هستند که باید با هوشیاری پل‌های ارتباطی متعددی به روی شکاف‌های ایجاد شده در روابط‌شان با فرزندان بزنند. آن‌ها باید فرزندان را ببینند و به شخصیت و  توانمندی‌های او توجه کنند، باید او را تایید و تحسین کنند، همه‌ی این‌ برخوردها باعث می‌شود پیوند عاطفی نوینی بین فرزندان و پدر و مادر شکل گرفته و یا مستحکم شود.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید

7 دیدگاه

  • پدرومادرم خیلی سنگ دلن. از اول عمرم ی روز ی آب خوش از گلوم پایین نرفته. همش به طرق مختلف و به عمد باعث اذیت و آزارم میشن. طوری که دیگه زندگی واسم جهنم شده و نمیتونم تحمل کنم‌. ازشون بدم میاد و عوض حمایت، تو همه زمینه‌ها پشتمو خالی کردن. وقتی والدین دوستامو میبینم و والدین خودمو میبینم، از زندگی متنفر میشم. از مادرم بیشتر دلم پره. عوض اینکه باهات مدارا کنه، مقابله به مثل نابجا هم میکنه.
    پدرومادرم عوض اینکه از خداشون باشه که خدا بهشون یه بچه بااستعداد داده، همش بچه‌هایی رو واسم مثال بزرگی میزنن که خودم از شخصیتشون حالم بهم میخوره. همش سرکوب میکنن و سرکوفت میزنن و میگن تو هیچی نیستی و تو نمیتونی و……
    و……..
    حرفهام و درددلم زیاده ولی چه حیف که اینجا نبایست مطرح کردنشون نیست.
    باتشکر فراوان

    • متاسفانه سه رفتار نادست: سرزنش – تحقیر – مقایسه شیوه غلط تربیتی بسیاری از والدین است. شما به عنوان یک انسان بالغ باید خصوصیات پدر و مادر خود را بپذیرید چون توان تغییر آنان را ندارید بهتر است ضمن حفظ احترام آنها تعریف دوباره ای در رابطه خودتان با آنان پیدا کنید. یعنی اندازه و نوع رابطه خودتان با والدینتان را با نگاهی نو تعریف کنید تا کمترین فشار روانی را ببینید. یادتان نرود ما هیچکس را به غیر از خودمان نمیتوانیم تغییر دهیم.