شادمانی
دنیای امروز دنیای ارتباطات است. کسانی که قادر به ایجاد ارتباط گسترده نباشند، نمیتوانند از ظرفیتهای عظیم ذهن خود برای خلاقیت بهرهبرداری کنند. این امر در ارتباط میان ملتها و فرهنگها و همچنین روابط بین فردی و سازمانی هم مصداق دارد. در مطالعات جدید مربوط به N.L.P گفته شده که نوع رفتار دیگران با ما تا حدود زیادی محصول تصویری است که در ذهنشان از ما دارند. فرد خلاق در روابطش با ایجاد تصویری مطلوب از خود در ذهن دیگران، همکاری صمیمانه آنها را جلب میکند. به قول «لئوبوسکالیا»: «همدلی مقدمه همکاری است».
آیا میتوانیم راههای رسیدن به شادمانی را پیدا كنیم؟ اشتیاق و علاقه، انتظارات و خواستهها و حتا شخصیت ما؛ عواملی مهم در میزان شادیِ زندگی هستند. مهم نیست شادمانی را چه طور برای خود تعریف کنیم. روشهای کلی و معینی در این رابطه وجود دارند که ثابت شدهاند با به کارگیری آنها میتوان به شادمانی بیشتری دست یافت و زندگی آرامی را تجربه نمود. توجه کنیم که همه چیز سر جای خود قرار گرفته باشد.:
بعضی از ما عادت کردهایم نیمه خالی لیوان را ببینیم. به عنوان مثال: اگر در ترافیک گیر افتادیم، حواسمان را از خیابان و ماشینها منحرف کنیم، به جای این که دنبال پیدا کردن راهی برای حل مشکل ترافیک باشیم، یا بد و بیراه به رانندههای خاطی بگوییم، بهتر است به موضوعات دیگری بیاندیشیم. شاید فکر بکری به ذهنمان برسد که منجر به تصمیم گیری بزرگی در آینده شود، عصبانی شدن مشکلی را حل نمیکند.
«در سختترین شرایط و بدترین مکانها هم میتوان چیزهایی دیدنی و خوب شکار کرد»
اگر اینگونه رفتار كنیم، در پایان هر روز احساس شادمانی و آرامش خواهیم کرد. هر چیزی که در دنیا مقابل دیدگانمان قرار میگیرد، درست سرجای خود واقع شده و قرار نیست ما درباره همه چیز قضاوت کنیم.
سپاسگزاری
درطول روز چند بار از کلمه «متشکرم» استفاده میکنیم؟ و چند بار این کلمه را از دیگران میشنویم؟ همیشه قدردان باشیم و در تشکر از دیگران، پیش قدم. درهای قلب خود را برای دریافت فراوانی و نعمت باز بگذاریم.
مهربانی
چرا محبت کردن به دیگران باعث برانگیخته شدن احساسی خوشایند در ما میگردد و به آرزوهای ما نیز جهت میبخشد؟ به طور قطع اگر به کسی مهربانی کنیم، او نیز با ما رفتار محبت آمیزی خواهد داشت. وقتی به دیگران مهربانی کنیم، او سرسپردگی و علاقه خاصی نسبت به ما پیدا میکند که میتواند زمینه ساز کسب لذت و شور و شوق در زندگی باشد. «منم که دیده نیالودهام به بد دیدن»
فرصتهای بالندگی
همه عمر، فرصت کارهای بزرگ است و این فرصت از جهتی کوتاه. لذت بزرگ در زندگی، انجام دادن کارهایی است که دیگران میگویند و انجام نمیدهند و ما در وقت مناسب و به صورت بهینه انجام میدهیم، پس بهتر است که کارهای مهم را در اولویت قرار دهیم. فراموش نکنیم که باید از سه عامل، به خوبی و به موازات هم بهترین بهرهها را ببریم: زمان ، برنامهریزی ، اعتماد به نفس. باید از عامل زمان، به صورت خلاقانه استفاده کنیم و همواره بدانیم که زمان، همیشه برای انجام کارهای بزرگ، مناسب است. امروزه تخمین زده شده است که یک انسان معمولی در روز، بین سی تا پنجاه هزار فکر از سرش میگذرد (رقم زیادی است). بیشتر این افکار مخرب، خشم آلود، منفی، ناآرام، ترسناک، سرشار از بدبینی و نگران کننده هستند، ولی برخی نیز مثبت، مفید، ثمربخش و کارآمدند. سؤال مهم این است که برای مثبت اندیشی چه باید کرد؟ توصیه نمیشود افکارمنفی را حذف کنیم، چرا که برخی از آنها میتوانند برنامه های ما را جهت دهند، به ویژه افکار نگران کننده که جزیی از زندگی هستند.
بهتر است افکار پوچ و خشم آلود را به حداقل برسانیم و افکار مثبت را تقویت کنیم و آنها را به تعادلی رسانده و برنامههایمان را بر آن مبنا، بنا نهیم تا به تحول و رشد برسیم. وقتی افکار بهینه و کارآمد، بیشتر شوند، به مرحله پویایی فکری پا میگذاریم. یکی از عوامل ایجادکننده فرصت پویایی فکر؛ شادمانهها هستند.