آیا خانوادهها در جامعه پذیری، بین دختر و پسر خود تفاوت میگذارند؟ و باعث ارائه ارزشهای مردانه به عنوان ارزش برتر میشوند که تفاوت بین دختر و پسر به یک برتری جنسیتی بیانجامد؟ قدرت درون خانواده چگونه تولید، منتقل و یا تغییر شکل میدهد. وقتی زنان در خانواده دارای قدرت شوند، عملاً باز تولید مردسالاری را در جامعه ادامه میدهند. به بیانی روشنتر در کل جامعه وقتی که اکثر زنان به قدرت دستیابی پیدا میکنند، عملاً به باز تولید ارزشها و هنجارهای مردانه در کانون خانواده دست میزنند.
در پی دگرگونی ارزشهای اجتماعی و اخلاقی، تناسبات رفتاری زن و مرد نسبت به هم نیز دستخوش تغییر شده که به نوبهی خود به رشد پرخاشگری دامن میزند. از آنجایی که مادران معلمین عشق و محبت در کانون خانواده هستند در نتیجه، رشد روحیه پرخاشگری و خشونت در زنان زنگ خطری برای سُست شدن بنیان خانوادهها و به هم خوردن روابط بین زنان و مردان و تناسبات رفتاری زن و مرد و مهمتر از همه وقوع ناهنجاریهای جدید در جامعه است.
برخی معتقدند؛ نفوذ فرهنگ هالیوود و اشاعهی جریان زنسالاری از طریق رسانهها، باعث افزایش جسارت و پرخاش زنها نسبت به شوهرانشان شده است، و دیگر آنها مثل قدیم حاضر نیستند اقتدار مرد را در خانواده بپذیرند، درجایی که در جوامع و فرهنگ غرب هم زنسالاری در ابعاد افراطی وجود ندارد. یعنی به نوعی تناسبات رفتاری زن و مرد تغییر یافته است.
برای یافتن این عامل مهم که باعث کاهش اقتدار و نفوذ مرد در خانوادههای امروزی میشود، لازم است کمی به عقب برگردیم، و روش تربیت و شیوه رشد پسرها و جوانهای دو دهه اخیر در شهرها را با شیوهی تربیت و رشد همین گروه سنی از پسران در دوران پدرها و پدربزرگهاشان مقایسه کنیم.
در آن دوران پسربچهها بعد از سنین طفولیت و بازیگوشی به همراه پدر یا برادرشان مشغول کار میشدند. حتی اگر مدرسه هم میرفتند در ساعات بعد از مدرسه و تابستانها یا پیش پدرشان کار میکردند و یا شاگرد افراد غریبه میشدند، ولی بیکار نبودند و حتما سرکار میرفتند.
بعد از اتمام تحصیلات و رسیدن به جوانی هم خدمت سربازی را طی میکردند. دوران سربازی آن روزها معروف بود. سربازها غالباً در شهرهای غریب و دورافتاده و احیاناً نقاط محروم و بدون امکانات و با سختگیریهایی مرسوم آن زمان، مشقات فراوانی را تحمل میکردند. در بسیاری از اوقات، جوانان وقتی سربازی را تمام میکردند به دلیل شاگردی کردن در کودکی و نوجوانی، در حرفه و شغلی، مهارتی نسبی داشته و آماده تشکیل زندگی میشدند.
مجموع همه این عوامل بیشتر پسرهای آن زمان را پخته و با تجربه بار میآورد. البته در این دوران هم هستند کسانی که با سختی بزرگ میشوند و از ابتدا روی پای خود میایستند. اما اغلب جوانان دوران کودکی و نوجوانیشان فقط به درس و کلاس و کامپیوتر و… میگذرد.
دخترها هم تقریباً همین روال را طی میکنند. البته ممکن است در بعضی از خانوادههای مقید، دخترها کمی محدودیت نسبت به پسرها داشته باشند ولی این تأثیری در اصل ماجرا ندارد. دخترها فقط سربازی نمیروند. با توجه به این جریان شما فکر میکنید مردهای این دوره و زمانه در آغاز زندگی چه ویژگیها و برتریهایی نسبت به زنها دارند که زن بتواند او را تکیهگاه خودش بداند و با اطمینان خاطر زندگی و آینده خود را به او بسپارد و نگران هیچ چیز نباشد.