پول یا مادیگرایی
همهی ما با درآمد حاصل از کار، زندگی خود را ميچرخانیم و براي رسيدن به آرزوهایمان پسانداز یا برای راحتی و خوشگذرانی آن را خرج میکنیم؛ خيلي از ما نیز سعی مینمايیم از راههای مختلف، درآمد بیشتری به دست آوریم كه گاه به طمع ورزی میافتیم. همهی ما به دنبال کسب درآمد و به دست آوردن ثروت بیشتر هستیم و تمام عمر را صرف همین موضوع میکنیم. انگار؛ فقط به دنیا آمدهایم که از صبح تا شب بدویم تا بر میزان داراییمان اضافه کنیم؛ ماشین، خانه، زمین، طلا، جواهر و لباس نه تنها به اندازهي نیاز شخصی، بلکه فراتر از آن را خواهانيم.
پول برای اكثر انسانها هدف اصلی است؛ زیرا گمان ميبرند که با پول میتوانند به هر آرزو و رویایی برسند. پول همان چراغ جادویی است که تمام خواستههای ما را برآورده میسازد، ولی همین پول گاه میتواند بلای جانمان شود و آن موقعی است که پول را برای نفس پول بخواهیم. البته پول از عوامل مهم كاميابي به شمار ميرود؛ مشروط به اینکه بدانیم چگونه آن را خرج کنیم. چه بسا افرادی که پول زیادی ندارند، ولي خیلی بهتر از پولدارها زندگی میكنند؛ چون راه استفادهی درست و صحیح از آن را ميدانند، و از نظر بدني و رواني هم سالمترند. نه اينكه بگويیم همهي پولدارها بدبختاند يا همهي بيپولها خوشبخت؛ نباید قانون وضع كنیم در این دنیا همه چيز نسبي است.
کسی که دنبال پول باشد کمتر به مسایل اجتماعی فکر میکند و سخت کوشتر هم میشود، اما از طرفی دیگر منزوی میگردد. بیشتر این قبیل افراد پول برایشان همه چیز است و کمتر به دیگران کمک میکنند، یا خودشان از پول بهرهی کافی نمیبرند. صحبت کردن دربارهی پول و خوشبختی ضرورتاً به معنی مادیگرایی نیست؛ این امر میتواند راهی برای تفکر دربارهی موضوعات مهمی مانند: مصرف، رضایت، سرمایهگذاری، ارزش، خوشی و… باشد. شاید بتوان خرج کردن پول با دوستان را نوعی سرمایه گذاری ناميد.
پژوهشگران معتقدند؛ رابطهی پیچیدهای بین پول و انسان وجود دارد و به سادگی نمیتوان منکر پول شد یا آن را از چرخهی زندگی آدمی حذف کرد. اين نظريه که پول عامل اصلی خوشبختی است و هرکس پولدارتر، خوشبختتر، از بنیان غلط بوده و هیچ جامعه شناس و فیلسوفی آن را قبول ندارد، ولی آنچه مسلم است رابطهی ضعیفی بین پول و شادكامي وجود دارد؛ یعنی به هرحال پول میتواند در شرایطی به ایجاد و بروز شادي کمک کند.
بسياري از زنان و مرداني كه به موفقيتهاي بزرگ رسيدهاند، با وجود همهی كاميابيها و امكانات رفاهي، همچنان احساس پوچي ميكنند. شايد آنان در زندگي هدف درستي را دنبال نكردهاند؛ همواره با شتاب در حركت و تكاپو بودهاند یا با فشارهاي فراواني روبهرو شده، وقت اندكي براي زندگي در زمان حال صرف كردهاند؛ در واقع توجه عمدهی اين گروه بر پول متمركز شده است و خوشبختي را در مالاندوزي و ثروت و ماديات ديده، تصور ميكنند که با داشتن پول بيشتر ميتوانند بخت بلندتر و خوشی بيشتري براي خود بيابند. بسياري از آنان چنان بهكار معتاد ميشوند كه به طورکلی فرصت اندكي براي احساس شخصي و تجربه كردن زندگي مييابند و شايد هرگز نتوانند خوشبختي و عشق را به دست بياورند. پول خرج کردن موقعی موجب خوشحالی میگردد که احساسی از خود به جا بگذارد.