توجه به نیکی و زیبایی، به جای دیدن بدی و زشتی در جستجوی سعادت و پاکی بودن به جای بدبختی و نکبت و به سراغ شادی و نشاط رفتن به جای غم و اندوه. زندگی در روشنی و معنویت و صفا را پذیرفتن به جای زندگی در تاریکی و خلاصه تفکر مثبت به جای تفکر منفی و منفینگری به هیچ وجه کار مشکلی نیست. رفتن از کنار پنجرهای که رو به گلخن باز میشود به کنار پنجرهای که رو به گلستان باز میشود، به هیچ وجه مشکل و دشوار نیست ولی بین این دو فرق زیادی است.
باید خود را عادت دهیم که پیوسته به زیباییها نگاه کنیم، بدیها و زشتیها را ننگریم و منفینگری را کنار بگذاریم، درهای ذهنمان را برای قبول چیزهای خوشایند و مسرت بخش باز بگذاریم، بصورت بدیها سیلی بزنیم، بگذاریم از ما بگریزند، و به آنها اصلا روی خوش نشان ندهیم، آنگاه خواهید دید که بد شانس نیستند و در ظرف مدت کمی روحیه و اخلاقمان نیز اصلاح خواهد شد و حوادث جور دیگری جریان پیدا میکند. توجه داشته باشید شمایی که پیوسته از بدبختی ، بدشانسی ، مشکلات و فقر مالی شکایت مینمائید هزاران نفر انسان ، آرزو دارند مانند ما و در موقعیت ما باشند.
منفینگری را کنار بگذارید و به جای آنکه موقعیت، کار، دوستان، وضع مزاجی و خلاصه همه چیز زندگی را بد و حقیر بشمارید. از همین الان مثبتاندیشی را شروع کرده و زندگی را زیبا ببینید قسمت پرلیوان را ببینید، از هر چیزی به نیکی بحث کنید، اگر این چنین فکر کردن یعنی مثبت اندیشیدن را مدتی ادامه دهید احساس خواهید کرد که کم کم در دنیایی دیگر قرار گرفتهاید. دنیایی سرشار از قشنگی، خوبی، خیر، مهربانی، دلسوزی، همراهی این دنیا سیاه نیست، عینکی که بر چشم ماست سیاه است برای رسیدن به دنیایی روشن و زیبا فقط کافی است این عینک لعنتی را برداریم، عینک بدبینی و منفینگری را، آن وقت همه چیز را مثبت و خوب خواهیم یافت.
آدم مثبت اندیش؛ اجازه تفکر، گفتار منفی و منفینگری را به خود نمیدهد او هرگز نمیگوید «حالم از آنچه هست بهم میخورد» «همه با من سر دشمنی دارند» «هیچ چیز با من سازگار نیست» «این هم شد زندگی» و… و از طرفی چون منفینگری ندارد و منفی نمیبیند هیچگاه نمیگوید : نمیتوانم ، فایدهای ندارد، ولش کن، بلکه به جای منفینگری با نگاه و فکر مثبتی میگوید: میتوانم ، اینکار را انجام خواهم داد، زندگی فرحبخش است، دوستان، دوستند، کارها بر وفق مراد است، راه و سفر با همه دشواریها شیرین و پیمودنی است.
منفینگری بیش از هر عاملی زندگی را تباه میکنند زیرا تفکر منفی و منفینگری یعنی تردید، یعنی عدم اعتماد به نفس، یعنی بیانگیزگی، یعنی به هم زدن رابطهها، یعنی دعوا و قهر با همه چیز و همه کس، یعنی زجر کشیدن و غصه خوردن. آنانی که تسلیم افکار منفی و منفینگری میشوند زنجیر اسارت را، طوق بدبختی را و طناب سیه روزی را به گردن خود میاندازند. آنان محکوم به شکست و نابودی هستند مگر آنکه طرز تفکر خود را تغییر بدهند و تفکر منفی و منفینگری را به تفکر مثبت تبدیل کنند.
در هر چیزی باید جنبههای خوب آن را دید در جستجوی کمال بود و بدیها و منفینگری را فراموش کرد. زیرا مغز انسان شبیه کامپیوتری است که قدرتی باور نکردنی دارد اگر بدانیم با آن چگونه کار کنیم که نتیجه کارش کاملا تابع اطلاعات و دستوراتی است که به آن دادهایم، پس میپذیریم که با دادن دستورات درست مثبت و منطقی که خروجی و کارکرد مغز مثبت و درست خواهد بود و دستور نادرست و منفی طبیعتا نتیجه نادرست و منفی خواهد داشت.
اگر زندگی را مرور کنیم اگر افراد مختلفی (والدین، دوستان، آموزگاران، مردم عادی، برنامههایی که دیدهایم و.. ) به بهانههای گوناگون و در شرایط جورواجور به ما و در حقیقت به مغز ما پیام منفی داه باشند پیامهایی مانند :
– عجب آدم فراموشکاری هستی
– چقدر ادم دست و پا چلفتی هستی
– چقدر ادم بدجنسی هستی
– تو عرضه هیچ کاری را نداری
– تو اصلا ادم بدشانسی هستی
– خیلی بی استعدادی
– هیچ اهل ابتکار و خلاقیت نیستی
– عجب آدم خسیسی
– خیلی خجالتی هستی
– چقدر ضعیف و ناتوانی
– واقعا که بیریخت و بد تیپ شدهای
– تو بدقولی و همیشه دیر سرقرار میآیی
– تو خیلی آدم خودخواهی هستی
– هیچ کس از تو خوشش نمیآید
– صحبت کردن یاد نگرفتی
– تو در تحصیل به جایی نمیرسی
– تو اهل تحمل و صبوری نیستی
– تو شهامت و جرات نداری
– تو اهل مقاومت نیستی
– تو چیزی نمیشی
– تو به جایی نمیرسی
– بیخودی تلاش نکن ، فایدهای ندارد.
از همین الان پیامهای وارد شده به ذهن را بازبینی کنید تا دریابید چقدر پیام منفی دارید.
بدبینی و منفینگری سلامتی را از میان می برد و روحیه را ضعیف میسازد
آنکه تفکر مثبت دارد هرگز در انتظار بدی نیست او همیشه امیدوار است که با خیر و نیکی رو به رو شود