مثبتنگری چیست؟
خوشبینی را شاید بتوان استفاده از تمامی ظرفیتهای امیدوار کننده زندگی، برای تسلیم نشدن در برابر افکار منفی ذهن یا احساسات یاس آور ناشی از دشواری ارتباط با دیگران یا رویارویی با مشکلات دانست. ما نیازمندیم تا نظام باورهای خود را گسترش دهیم ارزش مثبت اندیشی وقتی معلوم میشود که بدانیم امید و نشاط در زندگی در سایه خوشبینی حاصل میشود.
میتوان خوشبینی، را به سه گروه تقسیم نمود:
خوشبینی به خدا – خوشبینی به خود – خوشبینی به دیگران
۱- خوشبینی به خدا
یکی از صفات پسندیده مومنان(درتمام ادیان الهی)، حسنظن و امید داشتن به وعدههای الهی است، اعم از رزق و روزی، آمرزش گناهان و مانند اینها. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «سوگند به خدایی که جز او شایسته پرستش نیست، به هیچ مومنی هرگز خیر دنیا و آخرت داده نشده جز به سبب خوشبینیاش به خدا و امیدواریش به او و حسن خُلق و اجتناب از غیبت، و به خدایی که جز او سزاوار عبادت نیست، هیچ مومنی را بعد از توبه و استغفار غذاب نکند، مگر به سبب بدگمانیاش به خدا و کوتاهیاش در امیدواری به او و بدخُلقی و غیبت از مومنان».
نشانههای بدبینی به خداوند عبارتاند از:
۱- بیهوده دانستن عالم هستی
۲- انتظار استجابت فوری دعا
۳- اعتراض به قضا و قدر الهی
۴- توقع پیروزی بدون تلاش و فعالیت
سوءظن به خداوند غالبا در مواقع بحرانی و در وجود افراد کم ایمان پیدا میشود. پیآمد دیگر سوءظن به خدا، محرومیت از عنایات الهی است، زیرا خداوند با هرکس مطابق حُسن ظن یا سوءظن او عمل مینماید. متاسفانه بعضیها وقتی به خواسته خود نمیرسند، مایوس و ناامید میشوند و به خدا سوءظن پیدا میکنند؛ درحالی که اگر قصوری هست از ناحیه خود ماست.
۲- خوشبینی به خود
این نوع خوشبینی، ناپسند است، زیرا کسی که به خود خوشبین باشد، خود را بینقص ببیند؛ به خودبینی مبتلا میگردد. البته این سخن به معنای عدم تکیه براستعدادها و تواناییهای خدادادی نیست. این دو را باید از هم جدا کرد. خوشبینی به خود، غفلت از کمبودهاست که مذموم است، ولی اعتماد به نفس، کشف قابلیتها برای ترمیم کاستیها و جبران ضعفها است، که امری پسندیده میباشد.
۳- خوشبینی به دیگران
نگاه خوشبینانه به اطرافیان و مسایل مختلف، از توصیههای دین اسلام است که روانشناسان نیز بر آن تاکید کردهاند. هرکسی وظیفه دارد کار دیگران را حمل بر صحت کند. «هرگز به سخنی که از کسی صادر میشود گمان بد مبر، درحالی که میتوانی توجیه صحیحی برای آن بیابی»(نهجالبلاغه، قصار ۳۶۰)
در مقابل این صفات برجسته اخلاقی، بدبینی و سوءظن به مردم قرار دارد که از نظر قرآن مجید گناه محسوب می شود؛ آنجا که میفرماید: «یا ایها الذین آمنو اجتنبوا کثیراً من الظن اِن بعض الظن اثم = ای کسانی که ایمان آوردهاید، از بسیاری گمانها بپرهیزید که بعضی از آنها گناه است»(سوره حجرات/آیه ۱۲).
البته اصل گمان بد که بیاختیار در ذهن آدمی نقش میبندد، گناه نیست بلکه ترتیب اثر دادن و عمل به آن مذمت شده است.
خوشبینی، نه ساده لوحی
هرگز مثب تاندیشی به معنای ساده اندیشی و ساده لوحی نیست، باید بین این دو مقوله تفاوت قائل شد. ساده لوحی بر پایه بیمسوولیتی است، برخلاف خوشبینی که آگاهانه و مسوولانه است. مومن در عین حال که به دیگران حُسن ظن دارد، زیرک و باهوش و حساس نیز است تا هیچکس از او سوء استفاده ننماید.
آثار مثبتنگری
خوشبینی و مثبت اندیشی آثار و پیآمدهای فراوانی دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
۱- امنیت فکری: یکی از عوامل اضطراب و ناآرامی، بدبینی است، اما با خوشبینی و اعتمادورزی، ترس درونی زایل میگردد و آرامش جایگزین آن میشود. امام علی (ع) میفرماید: «حسنالظن راحة القلب و سلامة الدین = خوشبینی، مایه آرامش قلب و سلامت دین است»(غررالحکم و درراالکم، ج۵، ص۴۴۲).
۲- غمزدایی: یکی از آثار سازنده مثبت اندیشی، زدودن غبار غم و اندوه از صفحه دل است.
۳- محبت افزایی: مثبت نگری، در ایجاد محبت نقش اساسی دارد.
۴- پیشگیری از گناه: بدبینی، نه تنها خود گناه است، بلکه عامل بعضی از گناهان دیگر مانند؛ غیبت، تهمت، تجسس و… میباشد، اما خوشبینی مصونیت از گناه ایجاد میکند.
۵- سلامت روان: اگر افراد در برخوردهای خود خوشبین باشند، گفتار و رفتار دیگران را خوب تفسیر میکنند و کمتر دچار سوءتفاهمهایی میگردند که زمینه را برای بروز درگیری و تنش فراهم مینمایند. در فضای بدگمانی، هر رفتار و گفتاری به گونهای دیگر تفسیر میشوند؛ مثلا احترام گذاشتن به دیگران را چاپلوسی و تملق، سکوت را مخفیکاری، حرف زدن ملایم را بیاعتنایی و سردی، قاطعیت را استبداد، صراحت را پررویی، صداقت را ساده لوحی و صمیمت را خودشیرینی تفسیر میکنند.
۶- شادی و نشاط: اگر بپذیریم آنچه مایه خوشبینی و شادی انسان میشود درون خود اوست، نه عوامل بیرونی، ارتباط بین نگرش خوشبینانه و شادکامی، روشن میگردد. روانشناسان، شادی را احساس مثبتی میدانند که از حس ارضا یا پیروزی به دست میآید. (شرع و شادی- ابوالفضل طریقه دار- ص ۲۴)
۷- شکیبایی: به نظر روانشناسان، هر اندازه ظرفیتهای مثبت قوی باشد. تحمل شداید و ناکامی آسانتر میگردد. اشیا و امور یا موقعیتهایی که جنبه داعیه دارند، دارای ظرفیت مثبت و اشیا و اموری که دفع کننده هستند، دارای ظرفیت منفی هستند.(اصول روانشناسی- ترجمه ساعتچی- ج۱، ص۴۵۹)
عوامل مثبت نگری
برای ایجاد خوشبینی و تقویت آن، راهکارهایی وجود دارد از جمله:
۱- شناخت زیانهای بدبینی: یادآوری زیانهای فردی و اجتماعی منفینگری و اندیشه درباره آنها میتواند انسان را به مثبتنگری سوق دهد، چون متوجه میشویم که هرچند منفی نگری به طور موقت در تسکین حس انتقام یا خودخواهی موثر است، ولی زیانهای غیرقابل جبرانی در پی دارد که هیچ عقل سلیمی از آنها استقبال نمیکند.
۲- تقویت ایمان: برای رسیدن به مثبت نگری، تکیه گاه و زمینه فکری لازم است که چیزی جز ایمان به خدا و دین باوری نیست. کسی که به خدا و روز جزا اعتقاد داشته باشد زندگی برای او معنا پیدا میکند. «آدمی به ایمان و اعتقاد و تکیه گاه محکمی احتیاج دارد که در کارها به او توکل کند و امیدوار باشد که او را در کارها مساعدت مینماید. اینها همه به منزله مواد لازمی است که برای مزاج روح، لازم است و اگر تعادل و توازن به هم بخورد، دیگر هیچ چیز نمیتواند خوشی و آرامش به انسان بدهد»( حکمتها و اندرزها – استاد مطهری – ص۳۲)
کارلیونگ، روانکاو سویسی میگوید: من صدها تن از بیماران را معاینه کردهام و حتا یک بیمار را ندیدم که اساسا مشکلاش نیاز به گرایش دینی در زندگی نباشد»(قرآن و روانشناسی- محمدغنی نجاتی- ص۳۶۵)
در روش درمان بسیاری از بیمارهای روحی از جمله منفی نگری، شناخت درمانی، در مقایسه با روشهای دیگر درمان از قبیل: رواندرمانی، دارو درمانی و رفتار درمانی، نقش موثرتری را ایفا مینماید، زیرا بیشترین عوامل روانی موثر در پیدایش اینگونه بیماریها، شناختی است و یا ریشه شناختی دارد. احساسات منفی، نیز ریشه شناختی دارد. درصورتی که در باورها تغییری حاصل شود و خطاهای معرفتی آشکار گردد و شناختها تصحیح شود، خواه ناخواه رفتار انسان نیز تغییر خواهد کرد.
خدا و مذهب و دین، از مقولاتی است که با ساختار شناختی کار دارد و سپس با عمل به آن، که ابعاد رفتاری ما را نیز تحت تاثیر قرار میدهد، از اینرو مذهب در درمان و پیشگیری بسیاری از بیماریها نقش مهمی را ایفا میکند.
«سلامت و کمال شخصیت را در شناخت فلسفه و مفهوم واقعی زندگی و معنا بخشیدن به آن میداند. به همین دلیل روش درمانی خود را معنا درمانی میخواند، زیرا علت اصلی بیماریهای شخصیت را بی معنا شدن زندگی میداند»( مجله حدیث زندگی- نقل از فرانکل – شماره ۲۱، ص۳۲)
البته وقتی از مذهب و خداباوری سخن میگوییم، منظور اعتقاد حقیقی و ایمان واقعی است. اگر کسی به معاد باور داشته باشد، زندگی دنیوی برای او هدف نخواهد بود. این باور، جهتگیری خاصی به او میدهد. فضای خداجویی، برای خدا بودن و به سوی خدا رفتن؛ فضای اطمینان و مثبت نگری است نه اضطراب و منفی نگری.
هرچه درجه خلوص ایمان به خدا بیشتر و میزان آگاهی افزونتر باشد، به همان نسبت، آثار آن در اندیشه، احساس و رفتار فرد، ظاهر میشود. انسان در پناه توحید و توکل به خدا، احساس پوچی نمیکند، دچار یاس نمیگردد، یقین دارد تلاشش اثری مثبت و نیکو برجای خواهد گذاشت، کمترین کوشش او ضایع نمیشود، همه حوادث را براساس حکمت الهی تفسیر میکند، خود را در برابر خواست و اراده حق تسلیم میسازد، و لب به اعتراض نمیگشاید.
«احساس رضایت از زندگی عنصری تعیین کننده در مثبت نگری است»
۳- پالایش افکار: توجه داشته باشیم که همه افکار ما لزوما صحیح نیستند. در هر شرایطی باید به دنبال شواهدی در تایید یا رد افکار خود باشیم. گاهی فکری در اعماق ذهنمان وجود دارد ولی از آن بیخبریم، بهتر است ذهن خود را جراحی کنیم و ببینیم آیا تلقی ما از شرایط با واقعیت تطبیق دارد یا نه؟ مثلا آیا شرایط به وجود آمده واقعا آکنده از خشم است، یا نوع نگرش ما باعث شده تا موقعیت را اینگونه ببینیم؟
«افراد موفق هرگز یک مشکل را فراگیر در نظر نمیآورند و نمیگذارند تمام زندگی آنان را تحت تاثیر قرار دهد، اما افراد بدبین اگر یکبار شکست بخورند، خود را همیشه شکست خورده میدانند» (به سوی کامیابی- ج ۱- آنتونی رابینز- ترجمه مهدی مجردزاده- ص۷۳)
وقتی فردی عادت کند که پیوسته شکستها، کینهها و اتفاقات ناگوار را در نظر خود مجسم سازد، نمیتواند به زندگی نگاهی مثبت داشته باشد. کسی که میگوید من باید پولی برای هنگام بیماریم کنار بگذارم، درواقع با این فکر، بیماری خود را تدارک میبیند، چرا که: اتفاقات براساس انتظارات ما روی میدهند
امروز به اثبات رسیده که افکار انسانها نه تنها در روحیات و احساسات آنها تاثیر میگذارد که در درمان بیماریهای جسمی نیز نقش حیاتی دارد. دکتر ویل میگوید: «اثرات معجزه آسای دارو مربوط به ذهنیات مصرف کننده است، نه خواص خود دارو» (به سوی کامیابی- ج ۱- آنتونی رابینز- ترجمه مهدی مجردزاده- ص۶۲)
خوشبین کسی است که سر چهارراهها؛ فقط رنگ سبز را میبیند و بدبین همیشه متوجه چراغ قرمز میشود، اما برای شخص عاقل، هر دو رنگ یکسان است. عدهای همواره غرغر میکنند که گل سرخ، خار دارد، درصورتی که ما باید شاد باشیم؛ چون خارها گل دارند. آدمها چند دستهاند؛ بعضی دنیا را گلستانی میبینند که بعضی گلها خار دارند، برخی دنیا را گلستانی میبینند که بعضی گلها خار ندارند، و عدهای دنیا را خارستانی میبینند که تنها مقدار کمی گل دارد.