اجتماعی

سلاح خشم

سلاح خشم - دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

سلاح خشم

بررسى‌هاى كارشناسانه خيلى واضح مشخص كرده كه عمده دليل رفتارهاى جابرانه و خشن (در درگیری­‌های خشونت‌بار)، اين است كه مهاجم، چيزى را مى­خواهد، خواسته‌­اى دارد كه به نظر او براى رسيدن به آن راه و روش ديگرى، جز دست زدن به خشونت وجود ندارد يا نمى‌­داند وجود دارد (موضوع از یک بحث ساده خانوادگی تا شورش‌های اجتماعی را می‌تواند در برگیرد).

اين خواسته، مى­تواند ناشى از ترس باشد، ترس از اين كه به او آسيب وارد شود، ترس از تحقير شدن در مقابل جمع حاضر و خرد شدن شخصيت‌­اش، يا اين­كه مى­‌خواهد آب­ رفته را به ­جوى بازگرداند، يا ضعف اجتماعى و شخصيتى خود را بپوشاند، يا به ­شكلي اساسي از نظر روانى، مي­خواهد ثابت كند كه اوضاع دست اوست، شايد هم ­قدر و اعتبار از دست ­داده‌­اش را طلب مي­كند؟ و… صدها دليل ديگر.

علت و دليل او مهم نيست; موضوع اين است­كه مهاجم چيزى را مى‌­طلبد و به­ واسطه‌ آن دست به خشونت زده است و کسی یا کسانی اگر تصادفى يا عمدي بين او و خواسته‌­اش قرارگیرند، او براى رسيدن و­ دست­يابى به خواسته خود، مي­خواهد از سد آنان بگذرد.

ترس و خشم، از جمله احساسات طبيعى ­انسان است كه در اثر عوامل مختلف، بروز مى‌نمايند و پيامدهاى روانى و رفتارى مختلفى دارند. ترس و خشم اگرچه دو حس روانى هستند و در اثر عوامل خارجى و يا ذهنى، زنده مى­شوند; ولی خود باعث فعل و انفعالات شيميايى و هورمونى در بدن و متابوليسم كاركرد قلب و عروق شده، که در نهايت به واكنش‌هاى فيزيكى و رفتارى، ختم مى‌­گردند.

به­ هيچ روى نمى­توان خشم و ترس را از احساسات انسانى حذف كرد، نمى‌­توان گفت كسى نمى‌­ترسد، هيچ­كس عصبانى نمى‌شود، بلكه درصد خشم يا ترس در افراد، بسته به سابقه­­‌ روانى، محيطى و ژنتيكى، متفاوت و ميزان ­آن، متغير است. اما اين كه فردى، اين دو حس را نداشته باشد، غيرممكن و بعيد می‌­باشد.

خشم، سلاحى قوى براى برخورد و مقابله با تهديد است; اما در عين ­حال بزرگ­ترين نقطه ضعف نيز محسوب مى­شود. به­ خصوص به­كار بردن آن براى ارضاى عقده­‌هاى روانى، فرار از دردِ احساسى، يا پوششى بر آن­چه پذيرفتنى ­نيست. استفاده از سلاح ­خشم، براى دفاع در برابر تهديد، مستلزم پرداخت بهايى ا­ست.

«نقش­ خشم، نياز و ميل روانى به­ مقابله با تهديد، كانون اصلى توجه فرد قرار مى­گيرد و نيازهاى ديگر از مركز توجه خارج ­مى­‌شوند. خشمگين­ شدن، احساس اعتماد­ به­ نفس را تقويت­ مى­كند. هرچه ميزان ­خشم فزونى يابد، باور اين­كه مى­توان با تهديد احتمالى مقابله نمود، قوى‌تر مى‌گردد. خشم، اين ­فكر را در فرد ­خشمگين ايجاد ­مى­كند كه آن­چه انجام مى­دهد، به­ جا و حق اوست. و به ­طوركلى در سايه ­خشم، ساير احساسات انسانى بسيار كم­رنگ و ناپيدا مى‌شوند» (مراحل پنج گانه تكوين جنايتى قاهرانه- مارك مك­يانگ)

فرايند دفاعى و روانى­ خشم، عادتى­ ذهنى و ناخودآگاه است كه از ميزان استرس­ درونى يا تهديد و يا خطر موجود مى‌كاهد و اغلب، به ­گونه‌اى غريزى، در هر شخصى وجود دارد. خشم، پوششى بر نقاط ضعف روانى فرد است. استفاده از خشم به­ عنوان اقدامى­ دفاعى و واكنشى ­قدرتمند، در برابر رويدادها، اغلب به ­رفتارهاى بى­تناسب و اشتباه، منجر مى‌شود. در فرايند خشم و اجراى آن، انديشه و منطق و شعور، نقش چندانى ندارند و اكثر رفتارهاى انجام شده در چهارچوب ناهنجارى تعريف ­پذيرند.

احساس ­ناكامى، درماندگى و… در اصل، توصيف حالت و موقعيت روانى پيش­ آمده است. ناكامى، يعنى دست ­نيافتن به آن چه مد نظر فرد است. درماندگى، نداشتن توانايى در انجام­ كارى ا­ست كه ميل درونى طلب کرده. ابهام، درك نكردن اوضاع و احوال است و چنين موقعيت‌هايى، مى‌­تواند احساسات متعددى را آزاد كند; از جمله اضطراب، اندوه، كسالت، ملالت و خشم. اشخاصى كه مى‌خواهند هميشه قدرتمند ظاهر ­شوند و عنان امور را در اختيار داشته ­باشند، به­ طور معمول خشم، واكنش متداولى از جانب آنان است.

هر انسانى از قدرت، احساس ­خشنودى و رضايت مى­كند. اما منظور و مفهوم قدرت و تعريف آن، خيلى‌ها را دچار توهم و خطا مى‌­نمايد. بسيارى، چون خود را ناكام و درمانده مى‌پندارند، سعى دارند از طریق پوشاندن اين احساسات با خشمگين­ شدن، جريان امور را به­ دست گيرند.

وقتى خشم فوران مى­كند، احساسات ديگر، رقيق و محو مى‌شوند. خشم، ناتوانى، عجز، ضعف، ناكامى، نااميدى و ديگر احساسات منفى روانى از اين دست را، كم رنگ و كم مايه مى­‌كند و فردى كه دچار چنين نقاط ضعفى باشد، به­ طور موقت با پوشش خشم خود را قدرتمند مى‌­بيند.

احساس قدرت، در ميان مردان امرى شايع است و اغلب به­ عنوان يك ويژگى مردانه ارزيابى مى­گردد. اما خشمگين ­شدن براى رسيدن به احساس قدرتمندى، هيچ كمكى به حل مساله اصلى نمى­‌كند. خشم، فرارى موقتى­ است كه اغلب بر وخامت اوضاع مى‌افزايد. خشم، بر توانايى استدلال­، تأثير منفى شديدى مى‌گذارد، آن هم زمانى كه براى حل مشكل، به استدلال منطقى بيش­تر نياز است. علاوه بر آن، خشم زاويه ديد را به سياه و سفيد محدود مى­كند.

درست­ انديشى، رسيدن به ­احساس حق به­جانب ­بودن، حل منطقى و عقلانى ­بحران را با دشوارى رو­­برو مى­سازد. خشم، در ساده‌ترين اشكال خود، به رنجش منتهى مى­شود، افراد را از هم دور مى­كند و ديوارى بين آنان ايجاد مى‌­نمايد. خشم سركوب شده توليد اضطراب و افسردگى مى­كند. خشم، روابط انسانى را مسموم  و مانع لذت بردن از زندگى مى‌شود.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید