زوال روابط زناشویی
اغلب افراد نگاهشان به ازدواج چندان واقعی نیست و در روابط مشترک زناشویی معمولا انتظاراتشان برآورده نمیشود. بیشتر زن و شوهرها در ابتدای ازدواج رضایت زیادی از رابطهی زناشویی را تجربه میکنند. ولی چرا چنین رضایتی درگذر زمان در میان زوجها کاهش مییابد.
زن و شوهر باید در امور مختلفی با یکدیگر تفاهم داشته باشند از جمله: مسائل عاطفی، احساسی، جنسی، شغلی، مالی، خانگی، تربیت فرزندان و… ناگفته نماند منظور از تفاهم عدم اختلاف نظر یا سلیقه نیست، بلکه دارا بودن اشتراک علاقمندیها است با وجود اختلاف نظرها.
برخی از زوجهای جوان، باورهای غیرواقعبینانهای در مورد روابط زناشویی و همسرشان دارند. یعنی به نوعی معتقدند که هر عدم توافقی، مخرب است، و ضمن فرافکنی همه مشکلات ارتباطی به همسر، سعی در تغییر رفتار طرف مقابل دارند، و اغلب پیش داوریهای منفی از تعامل و ارتباط دارند و حتی تصور مثبتی از امکان حل مشکلات ارتباطی ندارند.
رایجترین مشکلی که زوجها بیان میکنند، ناتوانی در برقراری ارتباط است. هنگام بحث و گفتگو در مورد مشکلات، زوجها اغلب بدون تعمق و با عجله از یکدیگر انتقاد میکنند و میخواهند یا حرف خودشان را به کرسی بنشانند یا طرف مقابل را تغییر دهند، و تقریبا به یکدیگر گوش نمیدهند. یعنی از بحث پیرامون مشکلات طفره میروند، دست به لجبازی، قهر، پرخاش و در پارهای اوقات هم خشونت میزنند.
زوجهای لجباز که فقط به حرف خودشان اهمیت میدهند، به بیشتر رفتارهای همسرشان با دشمنی و خصومت پاسخ میدهند. مجموع این عوامل به مرور زمان منجر به کنارهگیری یا عقب نشینی همسران از بحث دربارهی مشکلات موجود میشود.
احساس نارضایتی
زن و شوهرهایی که از همدیگر و روابط زندگی مشترکشان احساس نارضایتی زیاد دارند، قطعا نمیتوانند به تفاهم و همدلی مورد نیاز یک رابطهی زناشویی دست پیدا کنند. عدم تعامل و همدلی ضعیف درک همسران از یکدیگر را هم کاهش میدهد. وقتی همسران نتوانند نیازهای یکدیگر را در همه ابعاد (مادی و معنوی) ارضا کنند و مسایل مهم رابطهی زناشوییشان، حل نشده باقی بماند و مشکلات ساده مدام تکرار شوند، بهطور حتم چنین ازدواجی به سراشیبی سقوط خواهد غلطید.
بسیاری از زوجهای جوان همواره بحثهای فرسایشی یکسانی درباره یک موضوع دارند، بدون این که بتوانند آن مشکل را حل کنند. همانطور که یک کارگردان تاتر بر اساس نمایشنامه بازیگران را تمرین میدهد تا در اجرای نقش خود ماهر شوند، زن و شوهرها هم باید برای زندگی زناشویی خود یک سناریو (نمایشنامه) بنویسند و هرکدام نقش خود را مدام تمرین نمایند تا در اجرای آن زبردست شوند.
البته منظور این نیست که زن و مرد با ظاهرسازی نقشی فریبکارانه بازی کنند، بلکه زن و مرد باید سهم درست و صحیح خود از رابطهی مشترک را بهجا آورند و بدانند در صحنهی زندگی دیگر تنها نیستند.
آموزش و کسب مهارت گفتگو
انسان برای کسب هر مهارت تازهای باید به روشهای مختلف سطح سواد و دانش خود را بالا ببرد، که تمرین و تکرار یکی از این شیوهها است. زن و شوهرهایی که در گفتگو ناتوانند و معمولا بعد از چند جمله حرفشان به مشاجره میکشد، نیازمند آموزش و کسب مهارت گفتگو هستند.
گرچه متخصصان و کارشناسان خانواده همواره توصیه میکنند که برای قوام یک زندگی پایدار، زن و شوهر باید بر نقاط قوت و مثبت طرف مقابل توجه کرده و نکتههای منفی را بزرگنمایی نکنند، ولی متاسفانه در بیشتر زوجهای جوان شاهد روابطی در جهت مخالف و به شدت تخریبی هستیم، بدین معنا که آنان صرفا به کاستیها و نقاط ضعف یکدیگر توجه میکنند.
خیلی از زن و شوهرها در نحوهی نگرششان نسبت به مشکلاتی که در رابطهشان ایجاد شده تعصب دارند، و صرفا رفتارهای منفی همسرشان را میبینند و با تعصبات بسته و کهنهی ذهنی قضاوت میکنند. در مقابل زوجهایی که از روابط خود راضی هستند، رفتارهای منفی طرف مقابل را نادیده میگیرند.
زن و شوهر مثل دو دانشجوی علاقمند باید با صمیمیت به دنبال کسب دانش و آگاهی های لازم دربارهی روابط زناشویی خود باشند تا از این رهگذر بتوانند بر همهی نقاط ضعف زندگی مشترکشان غلبه نمایند.