جلوههای عینی خشم (۱)
انکار: بعضيها از خشمگین شدن خود يا ديگران ميترسند و سعي ميكنند جنجال به پا نشود. ميترسند هنگام خشم، اختيار خود را از دست بدهند و ديو درونشان مجال خودنمايي پيدا كند. بعضي ديگر فكر ميكنند عصبانيت کار پسندیدهای نیست. برخی ياد گرفتهاند كه فقط سگها پارس ميكنند، يا پسرخوب عصباني نمیشود، از اینرو براي جلب محبت دیگران، خشم خود را پنهان ميكنند.
كساني كه از خشم دوري ميكنند، چون هرگز از کوره در نميروند، آدمهايی خوب و مهربان بهنظر ميرسند، به همين دليل، احساس امنيت و آرامش ميكنند. آنان كه از خشم ميگريزند نيز دشواريهايي دارند. اين افراد در برابر امور غلط هم دچار خشم نميشوند و لذا نيروي خشم به بقايشان كمكي نميكند. در ضمن نميتوانند مثبت و قاطع باشند چون هنگام بيان خواستههاي خود احساس گناه ميكنند و چه بسا كه ديگران حقشان را پايمال كنند.
پنهان: كسانيكه گرفتار خشم پنهان (ريايي) هستند، بهطور معمول نميگذارند كسي بفهمد خشمگين شدهاند. در واقع گاهي اوقات حتي خودشان هم نميدانند تا چه حد خشمگين هستند. اما خشم خود را از راههاي غيرمستقيم نشان ميدهند. مثلأ بهجاي اينكه كاري صورت دهند، مرتبأ ميگويند: «بله، اما…» يا اينكه آرام در ميان افراد خانواده مينشينند و بهنوعي اعصاب بقيه را هم خرد ميكنند. وقتي هم ديگران عصباني شدند، وانمود ميكنند كه رنجيدهاند و صورت حق به جانب بهخود ميگيرند: «چرا نسبت به من عصباني هستيد؟» يا: «من كه كاري نكردهام».
مشكل همينجاست. اين افراد، در حین خشمگين بودن، هیچ كاري نميكنند. یعنی خشم خود را به كسي بروز نميدهند، و وقني باعث دلسردي ديگران ميشوند، حس ميكنند كه بر زندگي خود تسلط يافتهاند. با كمكاري، خودداري از انجام كار يا به تعويق انداختن كارها، برنامههاي ديگران را بههم ميريزند. علاوه بر اين ميتوانند در اوج خشم آن را بروز ندهند.
خشم آميخته به ريا، دشواريهايي هم دارد. درست است كه اين افراد نمیگذارند ديگران به خواستههايشان برسند، ولي خودشان هم نميدانند كه از زندگيشان چه ميخواهند. نتيجهي آن كسالت، دلسردي و عدم رضايت در روابط با ديگران است، یعنی شخص سررشتهي خواستهها و نيازهايش را گم ميكند.
بدگماني: چنين خشمی هنگامي به سراغ شخص ميآيد كه احساس كند بهصورت غيرمنطقي مورد تهديد قرار گرفته است. افراد بدگمان، خطر تهاجم را در همه جا احساس ميكنند، و تصور میکنند كه ديگران ميخواهند چيزي را از چنگشان درآورند. هميشه انتظار دارند كه ديگران بهصورت جسمي يا لفظي به آنها حمله كنند. از اینرو اعتقاد دارند كه بايد از خودشان دفاع كنند. آنان راهي يافتهاند كه بدون احساس گناه خشمگين شوند. آنان خشم را زير نقاب «حفظ ذات» پنهان كردهاند. براي خشم همراه با بدگماني، بهاي زيادي بايد پرداخت. افراد بدگمان احساس عدم امنيت ميكنند و به كسي اعتماد ندارند. بدتر از همه قدرت قضاوتشان هم ضعيف است و بين احساسات خود و ديگران نميتوانند تمايز قائل شوند. آنان خشم خود را در چشم و كلمات دوستان، همسر و همكاران احساس ميكنند. به اين ترتيب خود و ديگران را دچار سردرگمی ميكنند.
ناگهاني: چنین حالتی به باران بهاري شبيه است. طوفان خشم از نقطهي نامعلومي آغاز ميشود و هر چه بر سر راهش باشد را در هم ميشکند، و سپس فرو مينشيند. گاهي فقط بهصورت رعد و برق است، لحظهاي جلوه ميكند و بعد پايان ميگيرد. ولي چنین افرادی غالبأ ديگران را آزار ميدهند، و به اشياء خساراتي ميزنند كه جبران آنها بهسادگی ميسر نیست.
ادامه دارد….