انرژی ذهن
ذهن چارچوبهای فکری و باوری را قبل از پذیرفتن مورد قضاوت و بررسی قرار نمیدهد. اگر بیشتر آنچه انسان در دوران کودکی میشنود، میبیند، لمس میکند و میخواند همیشه منفی باشد، درنتیجه آنرا به عنوان روش استاندارد فکری خواهد پذیرفت (یعنی ذهن منفیباف خواهد شد). این اطلاعات در ضمیر نیمه هوشیار ثبت و سپس به عنوان زیربنای اصلی تفکر ذهن عمل میکند.
آیا اغلب درباره سختیها، شکست و مصیبت میاندیشید؟
آیا فکر میکنید شایستگی این را ندارید که خوشبخت و ثروتمند باشید؟
آیا به فکر اخبار بدی هستید که از تلویزیون شنیده یا در روزنامهها خواندهاید؟
آیا خودتان را بدبخت و ناتوان در سر و سامان دادن به زندگی و اوضاع میدانید؟
انرژی طبیعی ذهن خنثا است. طرز تربیت ذهنی ما از دوران کودکی، جهت گیری آن را مشخص میکند (منفی یا مثبت). این همان انرژی است که به روشهای مختلف عمل کرده و میتواند ما را به اوج یا به قعر ببرد. آدم منفی بدبینی را در دنیای اطراف پراکنده میکند، و بدینسان انرژی منفی بیشتری از شکستها و بلاها خلق و بازآفرینی مینماید.
از یک استخر بزرگ هیچکس یک لیوان آب هم نمیخورد، چون آبش راکد و آلوده است. ولی از یک چشمه کوچک که از دل کوه بیرون میآید هزاران نفر آب میخورند، چون گوارا و پاک و تازه است. افکار منفی مثل آب استخر حجیم و غیرقابل شرب و آلوده است، ولی افکار مثبت مثل چشمه جوشان، مولد، زاینده، تازه و زندگی بخش است.
ما از جنبههاي باارزش غافل ماندهایم و لا به لاي چیزهای غیرضروری و بی اهمیت گم شدهایم. دنبال کارهای بیمقدار میرویم و به چیزهایی بيارزش دل میبندیم؛ بعد به سادگی با بهانههای واهی و ساده خودمان را لگدمال میکنیم و روزگار سپیدمان را سیاه و تیره و روانمان را مكدر و تاریک ميسازيم.
بسیاری از باورهای ذهنی مانع اصلی رسیدن ما به خواستهها و آرزوهایمان میباشد. اوضاع زندگی هیچکس خود به خود تغییر نمیکند، یا به قول عوام باید معجزهای رخ دهد یا خود آستینها را بالا زنند. کسی که در عمق وجودش احساس ضعف کند، نیروهای ذهنی و روانیاش تمایل به تردید و انفعال و بی انگیزهگی دارد.
تغييرات مثبت در زندگي رابطهاي مستقيم با ميزان جديت و استقامتي دارد كه از خود نشان ميدهيم. اساسا تحولات و اتفاقات دنيا همگي بر مبناي اصول علمي كُنش و واكنش يا عمل و عكس العمل قرار دارند. هر رويدادي از فرمول خاصي پيروي ميكند. هيچ واقعه و تحول و تغييری بي دليل و تصادفي نيست، بلکه دلايل و سيری تكويني دارد.
ازاينرو براي رسيدن به يك خواسته قلبي یا هر آرزويي بايد به سادگي آن را مهندسي معكوس كنيم و سير تكاملي و شكلگیری آن پديده را دريابيم، سپس در مقام مقايسه با امكانات و تواناييهايي موجود خودمان برآييم كه تا چه اندازه ميتوانيم در مسير رسيدن به نتيجه دلخواه گامهاي موثر برداريم. نبايد چشم به راه كسي باشيم كه از سر دلسوزي و همدردي پولي هنگفت يا موقعيتي ممتاز تقديممان كند. شايد در يك بحران مالي، احساسي، شغلي، خانوادگي و امثالهم گرفتار باشيم، براي عبور از بحران چه بايد كرد؟ چه تدبيري بايد انديشيد؟
قطعا با استفاده از پتانسيل ذاتي و الهي نيروي ذهني خود ميتوانيم راهكارهاي مناسبي بيابيم
باید ابتدا برای افکارمنفی و باورهایمان چارهای بیاندیشیم؛ چرا که احساسات منتج از افکار است. خارج کردن اضافات ذهنی به مراتب مهمتر از خروج چربیها از بدن است (منفينگري و خوشبيني شبيه كار عضلات و چربيهاست؛ عضلهها به سختي شكل ميگيرند، ولي بهسادگي تحليل ميروند؛ در مقابل چربيها بهسادگي تشكيل ميشوند و به دشواري و خيلي دير از بين ميروند و اين واقعيت دردناكي است. افكار منفي نیز زود وارد ذهن ميشوند و ذهن به آنها روي خوش نشان ميدهد، اما به سختي ميتوان بيرونشان كرد). چرا که اگر به زیبایی ذهن خود برسیم آرامش بیشتری به دست خواهیم آورد. بُعد روانی در واقع پیشنیاز بُعد جسمانی است و احساس رضایت و دوست داشتن خود، مستلزم رسيدن به آرامش روان است.