خانواده

سازوکارهای پنجاه سال پیش در روابط زناشویی

سازوکارهای پنجاه سال پیش در روابط زناشویی - دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

سازوکارهای پنجاه سال پیش در روابط زناشویی

در بسیاری از ازدواج­های امروزی که باتوجه به احساسات و علاقه­ی قلبی دوطرف صورت می­گیرد، به­ واسطه­ عدم اعتماد به ­نفس- عدم احترام به خود و طرف مقابل- بی ­ارادگی- خود را محق دانستن و… اختلافات زیادی وقوع می­یابد. نکته قابل ذکر مهم این­که؛ با ابزارهای امروزی و افکار دیروزی نمی­توان زندگی زناشویی موفقی داشت. یعنی برخی اوقات رفتاری مُدرن داریم و پاره­ ای اوقات (بسته به منافع) رفتار سُنتی. رفتار پُست مدرن در روابط انسانی کارایی چندانی ندارد.

نمی­توانیم مثل زمان پدریزرگ­ها و مادربزرگ­هامان زندگی کنیم، یا از شریک زندگی خود انتظاری مشابه داشته باشیم. سازوکارهای پنجاه سال پیش در روابط زناشویی امروزه ناکارآمد است، یعنی فرمول­ها و مدل فکری قدیمی­ ها دیگر قدرت چندانی برای شکل­ دهی به رابطه­ متقابل زن و مرد ندارند. دلایل متعددی برای این امر وجود دارد؛ پیشرفت­ های تکنولوژی موجب بالا رفتن؛ حجم اطلاعات، سواد، آگاهی، دانش، شناخت، شعور و … افراد (چه دختر و چه پسر) شده است.

در جامعه­ ما که در حال گذر از سنت به مدرنیته است، گاها نقش زنان و مردان ­جابه­ جا می­شود. زنانی هستند که شغلی مهم و پُردرآمد داشته، ولی شوهران­شان در مراتبی بسیار پایین­تر قرار دارند. مشکل وقتی آغاز می­شود که به ­خاطر موقعیت برتر اجتماعی؛ سرزنش­ و سرکوفت­ های تخریبی ورد زبان یکی از طرفین شود. خشم و انتقاد اعتماد به ­نفس را تضعیف و روابط را سُست می­کند.

در روابط ناسالم بین زن و مرد معمولا مردها نگاهی مردسالارانه دارند، آن­هم با رویکردی استوار بر استبداد. این طرز تفکر زن را مال و دارایی مرد به ­حساب می­آورد. درحالی­که جایگاه زن و مرد در برابر خداوند یکسان است و ارزش انسان نزد پروردگار را تقوای آنان تعیین می­کند نه جنس­ شان.

نگاه سلطه جویانه

برخی زنان نیز با نگاهی سلطه­ جویان درصدد برتری جویی در روابط زناشویی هستند. به بیانی روشن هر نوع رابطه­ بالادستی سبب تخریب پتانسیل عاطفی و احساسی سازنده می­گردد. در رابطه­زناشویی داشتن نگاه قُلدرمنشانه و زورگویانه از هر طرف که خود را مُحق بداند، رفتاری عقب مانده، کهنه و فاقد کارایی است.

برخی از زن­ها از یک وابستگی (خانواده)، به ­وابستگی دیگری (شوهر) تغییر مکان می­دهند. این دسته از زنان چون همواره در سایه­ مردان قدرتمند (پدر) بزرگ شده ­اند، ازاین­رو در کنار مردانی که ذاتا ضعیف و کم اراده هستند، زندگی برای­شان قابل تحمل نمی­باشد.

همین­طور عدم توجه به روابط زناشویی (جنسی) معقول یکی از معضلات تخریبی دیگر به نظام خانواده است که به­ شدت رابطه­ زن و مرد را مسموم می­سازد. همین­طور تمایلات جنسی غیر متعارف و خارج از چارچوب­ های خانواده نیز آثار تخریبی فاجعه­ آمیزی در روابط زن و شوهر می­گذارد. بی­بند و باری اخلاقی- عدم وفاداری به همسر- خودخواهی – چشم­ چرانی- بدبینی- عیب­ جویی- توقعات نا به­ جا- دخالت اطرافیان- عدم توجه به دین- اختلاف سلیقه- شفاف نبودن مسایل مالی و… بسترهای مساعدی را جهت تخریب روابط مهیا می­سازند.

دیگر تصمیمات خانوادگی نیز باید با نظر و مشورت همه­ اعضا، حتی فرزندان، صورت پذیرد. مسایل مالی موجود در بستر خانواده نیز باید به­ طور شفاف بین زن و مرد حل و فصل گردد تا زمینه­ بروز اختلافات احتمالی در این مورد به حداقل برسد. درحقیقت چون همه چیز در خانواده سالم مشاع است، ازاین­رو  دخل و خرج باید شفاف سازی شود.

نباید اجازه دهیم که اختلاف آرا تبدیل به تعارض منافع و کینه­ جویی شود. چون خانواده یک گروه اجتماعی است و در آماده ­سازی و تربیت انسان (فرزندان) و تحویل آنان به جامعه و برآوردن برخی نیازهای بنیادی انسان مسولیت دارد، در نتیجه توجه به عدم پاگیری عناصر ستیزه و درگیری و نفرت و کینه موضوعی کلیدی می­باشد.

دعواهای زن و شوهر

ازدواج به­ عنوان تشکیل دهنده نهاد خانواده، یکی از اولین و مهم­ترین رسوم اجتماعی برای دست­یابی و تقویت نیازهای عاطفی، غریزی و امنیتی، همواره مورد توجه بشر بوده است. ازدواج رابطه ­ای انسانی، پیچیده، ظریف و پویا می­باشد که از ویژگی­ های خاصی برخوردار است، که درصورت وجود روابط گرم و صمیمی بین زن و مرد، (ایجاد محیطی سالم و سازنده) کانون خانواده پیشرفت و ارتقا بهداشت روانی جامعه را فراهم می­سازد.

هرچه محیط خانواده سالم­تر و امن­تر باشد به ­همان اندازه روحیه­ اعضای آن مثبت­ تر خواهد بود. این تاثیر و کیفیت مطلوب به ­طور مستقیم به جامعه هم منتقل می­شود، چون هر فرد انرژی درونی خود را در روابط اجتماعی ­اش وارد می­کند و جامعه هم از افراد مختلف تشکیل شده، یعنی پتانسیل اجتماعی هر جامعه­ای برآمده از متن خانواده ­هاست. پس محیط نامساعد و ناهنجار خانواده نیز تاثیری نامطلوب و تخریبی بر اخلاق اعضا و درنهایت بر اجتماع می­گذارد.

برآور­د کردن نیازهای: عاطفی – احساسی – اجتماعی – غریزی هر انسانی ابتدا در محیط خانواده صورت می­گیرد. تعامل و دلبستگی افراد خانواده با یکدیگر نیرو و پتانسیل شگرفی ایجاد می­کند که زمینه­ ساز بسیاری کارهای مثبت دیگر است، و عدم چنین روابطی از ضعف ساختار خانواده نشات می­گیرد که به گسترش ناهنجاری­ و بزهکاری در جامعه دامن می­زند.

اختلاف ­نظر و آرا در هر جمعی امری طبیعی است. در نهاد خانواده به خاطر منافع مشترک اعضا به­ خصوص زن و مرد، که بنیان خانواده بر دوش آنان است، تضاد و اختلاف ­نظر نباید بار تخریبی به خود بگیرند، بلکه از پتانسیل موجود در تضارب آرا باید در جهت پیشبرد اهداف خانواده بهره برد.

نظام اجتماعی خانواده قواعد و ساختاری دارد که با رابطه­ متقابل ارکان اصلی آن (پدر و مادر) پویایی خاصی پیدا می­کند. چگونگی خانواده بسته به کیفیت و سطح این روابط دارد، کانون خانواده همچون آینه ­ای شخصیت فرد مقابل را منعکس می­کند. از طریق هم نشینی مشترک، شبکه­ عاطفی خانواده شکل می­گیرد. یعنی رابطه سالم از مهم­ترین عوامل شکل ­گیری شخصیت اعضای خانواده می­باشد.

رابطه­ سالم بین زن و شوهر، اصل اساسی و مهم تربیت فرزند است و ناسازگاری این دو می­تواند تاثیرات مخرب بسیاری در فرزندان به ­وجود آورد. فرزندان از رفتار پدر و مادر الگو می­گیرند. مطالعات پزوهشگران نشان می­دهد که حتا مشاجره ­های اندک و محدود والدین می­تواند زندگی سایر اعضای خانواده را دچار آشفتگی و بحران جدی کند. زمانی که والدین با سردی با یکدیگر برخورد  می­کنند و در سکوت با یکدیگر رفتار خصمانه دارند و سعی در پوشاندن آن از چشم دارند فرزندان، آن­ها (فرزندان) احساس پریشانی و اضطراب می­کنند و متوجه اختلاف والدین می­شوند. مشاجره زن و شوهر می­تواند الگوی خواب فرزندان را به هم بزند و باعث زود رنجی و بروز مشکلات دیگری شود و سبب بروز رفتارهای ناسازگار فردی در جامعه می­شود.

محققان در این زمینه معتقدند: کسانی که شاهد خشونت و مشاجره ­های والدین خود بوده ­اند دو برابر بیشتر از دیگران با همسران خود دچار مشکل رفتاری هستند. مشاجره­ والدین چه پنهان و چه آشکار، تاثیر زیادی در ایجاد اختلالات عاطفی دارد و فرزندان را دچار نوعی «تعارض ­شناختی» می­کند که گذر زمان از شدت آن نمی­ کاهد.

از آن­جایی­ که والدین پناه اصلی و مرکز امنیت کودک است؛ هنگام ستیز و مشاجره، فرزند هراسان نمی­داند به چه کسی پناه ببرد. همین مسئله آن­ها (فرزندان) را درگیر تضادی درونی می­کند که آثار زیانباری به همراه دارد، از جمله بروز رفتار ضد اجتماعی. بسیاری از همسران گویی برمسند قضاوت نشسته ­اند، مدام انگشت اتهام را به سمت طرف مقابل می­گیرند و همسر خود را  محکوم می­کنند. در حالی که هر مشاجره و ستیزی­ احتیاج به دو طرف دارد و در بیشتر موارد زن و شوهر به یک اندازه مقصرند.

تلقین باور اشتباه «دعوا نمک زندگی است»! مشاجره ­های زن و شوهری را ادامه داده و باعث از هم پاشیدن زندگی و تیرگی روابط و از بین رفتن محبت در خانواده می­شود.

چند روش مرسوم در ستیزهای زناشویی

تهاجم: در این همسران با سرزنش یا محکوم کردن یکدیگر، انتقاد و مقصر نشان دادن طرف مقابل به هم ضربه می­زنند. وقتی هم طرف مقابل عقب ­نشینی کرد، فکر می­کنند برنده شده­ اند، ولی درواقع باخته ­اند؛ چون در ایجاد ارتباط شکست خورده ­اند و صمیمیت را از دست داده ­اند.

قهر: یکی دیگر از راه ­های مشاجره بین زوج­هاست که به جنگ سرد خانوادگی مشهور می­باشد. در این حالت فرد می­خواهد همسرش را با سکوت و کم محلی تنبیه کند و ممکن است از چند ساعت تا چند روز یا چند هفته طول بکشد. گاه به آرامش کوتاه مدت و صلح ظاهری هم می­رسند. حتا در برخی موارد هر دو طرف اقدام به قهر و کم محلی به یکدیگر می­کنند.

فریب: این حالت بیشتر مخصوص خانم­هاست. طوری­که برای اجتناب از صدمات احتمال بعدی دست به تمارض زده، وانمود می­کنند مشکلی وجود ندارد و با لبخندی مصنوعی و ساختگی تظاهر به خوشحالی و راضیت می­کنند. این رفتار نشان و حکایت از طوفانی سهمگین دارد.

کوتاه آمدن: در این وضعیت، فرد از ترس جاروجنجال و کشمکش های بیشتر بعدی به جای بحث کردن کوتاه آمده، تقصیر را به گردن می­گیرد و درحقیقت خود را فدا می­کند. این روش نیز در طولانی مدت به صورت بیماری­های مختلف روانی و رفتاری بروز می­کند.

مشاجره: روشی بسیار مرسوم، عادی که همه­ی زن و شوهرها در زندگی زناشویی آن را تجربه می­کنند. بحث از موضوعی غالبا ساده شروع می­شود و در ادامه به مشاجره­ لفظی، جدل، دعوا، پرت کردن اشیا، توهین و فحاشی و گاه درگیری فیزیکی می­ انجامد.

فرزندان همواره والدین خود را برترین الگو می­دانند و سعی در شبیه سازی مستقیم یا غیرمستقیم اعمال ایشان در طول زندگی حال و آینده خود دارند، این موضوع نیز اهمیت دارد که مشاجرات پدر و مادر و سردی بیش از حد در روابط مخرب و زیانبار بوده و در موارد حاد به طلاق و جدایی منجر می­گردد.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید