استهزا و تمسخر
در جهان براي هر موضوع و فرایندي، حد و مرزي وجود دارد، برخی آن را خطوط قرمز مينامند. قوانينی نانوشته که بیشتر افراد رعايت ميکنند ولي نه در اندازهای كه از ناهنجاريهاي اجتماعي امروز بكاهد و يا آن را مهار و تعديل كند. از جمله علل اين رفتار جهل و ناداني است. به اين معنا كه انسان جاهل بدون درك و توجه دقیق و عمیق به رفتار دیگران تنها بر اساس ظاهر وقایع و رویدادها حكم كرده و رفتار و اعمال کسي را به تمسخر ميگيرد. چنین برخوردهایی در کانون خانواده آثار تخریبی فجیعی از خود برجای میگذارند. تمسخر و مسخره کردن که ریشه در سرزنش دارد به طرز مهلکی به ساختار و استحکام روانی فرزندان و حتی والدین ضربه وارد میکند.
مسخره كردن و دست انداختن ديگران پديدهاي ناپسند است که به شكل يك ناهنجاری زشت، ثبات اخلاقي خانواده و جامعه را با خطر ناامنی مواجه ميسازد. مسخره کردن دیگران نه تنها نوعی تهاجم تخریبی و خشن محسوب میگردد، بلکه عمل بسیار ظالمانهای هم هست. نکته انحرافی اعمال چنین خشونتی از راه شوخی است. ترس از مورد تمسخر واقع شدن بعضی از نوجوانان را به حاشیه میراند و به کم رویی یا خجالت میشود.
کودکانی که مدام مورد تمسخر قرار گیرند، گرفتار شرم میشوند، چون کودکی که مورد تمسخر قرار میگیرد، نمیداند سکوت کند یا از شخص آزارگر تمسخر کننده دوری گزیند. تشخیص میان خندهی سالم از تمسخر برای کودکان آسان نیست.
خود برتر بيني، غرور و خودخواهي قومي و نژادي میتواند عاملی برای دست انداختن دیگران باشد. اينكه انسان خود را برتر بداند (خودشیفتگی) باعث ميشود كه ديگران را خوار و كوچك شمارد، درنتیجه از استهزا و تمسخر رفتار و كردار ديگران حتا فرزندان ابایی ندارد. چنین نگرشی موجب ميشود تا فرد خود را دارای شعور و درک والا بداند و نه تنها ديگران را تمسخر كند حتی به ایشان برچسبهای مختلف و ناروا بزند.
احتمال وجود این موضوع در خانوادههای پر جمعیت بیشتر است. والدین باید دقت کنند که کودکان الگوبرداران خیلی خوبی هستند و حتی ممکن است رفتارهای زشت و ناپسند را یاد بگیرند، در همین رابطه پژوهشگران توصیه میکنند که پدران و مادران نسبت به اصلاح رفتار و گفتار خویش همواره کوشا باشند.
تمسخر و دست انداختن یعنی تحقیر و کوچک شمردن فردی یا افرادی دیگر، که معمولا در برخی خانوادهها با کنایه، متلک، طعنه و… این عمل صورت میگیرد، و طیف وسیعی از قربانیان را در بر میگیرد؛ از فرزندان گرفته تا پدر و مادر، عروس و داماد و حتی اقوام درجه دو و سه. گاه به علت اختلاف طبقاتي يا قومي تمسخر ديگران در قالب جوك و لطيفه صورت میگیرد.
سخن از اين نيست كه چه کسی اين كار را ميكند بلكه تأكيد بر آنست كه وقتی هر گروهي به تمسخر جماعت ديگري ميپردازند و آنان را دست مياندازند بر اين باورند كه خود از نظر گفتار و رفتار و شان انسانی، بالاتر و پسنديدهتر هستند. اين ناهنجاري در همهی آیینها و نزد بزرگان نکوهیده است و نشانه ی جهل و نادانی است.
بسياري از طعنهها و نیش و کنایهها صرفا براي انتقام و بر مبنای نفرت ساخته و پرداخته ميشوند. درگذشته داستانهاي زیادي دربارهی قميها و كاشيها ساخته بودند، چون ميخواستند آنان را به خاطر شيعيگري، تحقير كنند.
گرچه معمولا تمسخر و خنده رابطهای مستقیم دارند، ولی همراهان طبیعی یکدیگر نیستند. در واقع شاید بتوان تمسخر را شکل تخریب شدهای از خنده تعبیر کرد. با هم خندیدن سلامت و آرامش را برای انسان به ارمغان میآورد و باعث استحکام روابط و پیوندها میشود. در جایی که تمسخر به انهدام و تزلزل و تخریب روابط انسانی در سطوح مختلف میانجامد. به بیانی بهتر تمسخر، خنده را به تحقیر و تخریب آلوده میکند.