نقش خانواده
هرکس در بستر خانواده خود شکل میگیرد. چهارچوب هر خانواده هم با خانواده دیگر فرق میکند؛ یعنی هر خانواده بسته به زمینه فرهنگی و تربیتی که دارد در فرد تأثیر متفاوتی میگذارد. تناسب فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی زن و مرد نقش بارزی در سلامت روانی ازدواج بازی میکند. ازدواجهای بیشماری به خاطر تفاوت فرهنگی و مشکلات؛ اخلاقی، بینشی، فهمی، نوع برخورد با موضوعات و… دچار اختلافات متعدد و روزمره میشوند.
با وجود نقش مهمی که خانواده در شکلگیری شخصیت ایفا میکند، این مسئله در ازدواجهای امروزی گاه با فرضیه «من قرار است با خودش زندگی کنم، نه خانوادهاش!» نادیده گرفته میشود. اغلب دختر و پسر، یکدیگر را خارج از کانون خانوادگی میبینند. مثلا در دانشگاه با هم آشنا میشوند، در حالی که نمیدانند طرف مقابلشان محصول چه خانوادهای است! درحقیقت تناسب (کفو) عبارت است از حفظ تناسب در مبادی باورها – تمکن مالی – اختلاف سن – فرهنگ – تربیت – سنن – مذهب و… بی تناسبی فاحش مالی – فرهنگی – دینی و باورها قطعا موجب بروز مشکلات و اختلافات عدیده بین زن وشوهر میشود و تلخی به بار میآورد. (خانوادگی، اعتقادی، فرهنگی، اقتصادی، شخصیتی، تحصیلی، رضایت والدین)
عدم توجه به معنویت و دینداری زمینه ساز رشد و افزایش نقاط ضعف و به وجود آمدن اختلافات تازه و ریشه دار خواهد بود. زوج جوانی که از نظر سطح تحصیلات و وضعیت مالی خانوادگی تناسب داشتند با هم ازدواج کرده بودند. در ساختار خانواده دختر، مادر محور بوده و تعیین تکلیف میکرده است، ولی در خانواده پسر، زن جایگاه و ارزشی نداشته است. مادر پسر، سی سال وظیفهای جز بچهداری و پخت و پز و رُفت و روب نداشته است. نگاه پسر به زن اینگونه شکل گرفته و نگاه دختر آن گونه پس این دو، تناسب خانوادگی ندارند، هرچند شبیه و در یک طبقه اجتماعی باشند.
دختر جوانی از خانوادهای با تمکن مالی زیادکه بدون هیچ محدودیتی پول خرج میکند و به انواع مسافرتهای پرهزینه میرود، اگر با پسری ساده و قناعتپیشه از یک خانوادهی کاملاً متوسط ازدواج کند، دچار برخی اختلافات و ناراحتیها و گاه جداییها میشوند. مثلاً دختر، پسر را به خسیس بودن و پسر، دختر را به ولخرج بودن متهم میکند و هر یک ادعا میکنند که طرف مقابل قادر به درک وضعیت یا تأمین نیازهای او نیست.
اعتقادات و باورها، جنس محکمی دارند و تغییر نمیکنند مگر براساس شناخت. فرهنگ یعنی بایدها و نبایدهایی که تعیین تکلیف میکند. فرهنگ به ما میگوید چه چیزی درست است و چه چیزی غلط؟ چه کاری باید انجام شود و چه کاری نباید. بایدها و نبایدهای هر یک از ما، که حاصل فرهنگ است، فرق میکند. روابط اجتماعی، رفتار خانوادگی، نوع حرف زدن و غذا خوردن و… همه برخاسته از فرهنگ ماست. درحقیقت باید گفت هیچکاری نیست که به فرهنگ ارتباط نداشته باشد. ازاینرو، لازم است که دختر و پسر از نظر فرهنگ اجتماعی به یکدیگر نزدیک باشند. فاصلههای فرهنگی زیاد، زندگی این دو را تحتالشعاع قرار خواهد داد.ازدواج در ایران به معنی پیوند دو فرد نیست؛ پیوند دو خانواده است. به همین دلیل باید قبل از ازدواج درخصوص خانواده شریک انتخابیتان حساسیت به خرج دهید
ازدواجهای اجباری نیز ریشه برخی از اختلافات و درگیریها و برخوردهای احساسی و عاطفی بین زن و مرد میباشند، همچنین ازدواجهایی که بدون رضایت والدین شکل گرفته باشند هم دچار مشکلاتی خاص میشوند. ازدواجهای اجباری از رسوم جاهلیت است که رسول گرامی اسلام با آن مخالف بودند و افراد را متقاعد میساختند که دختر و پسر با عشق و علاقه قلبی باید ازدواج کنند و نه فقط به خاطر رضایت والدین.
عقل کل در خانواده
تحمیل عقیده در روابط زناشویی تخریب کننده است. تصمیم گیریهای یک جانبه، فضای صمیمی و نشاط و اعتماد به نفس خانوادگی را مورد تعرض و تخریب قرار میدهد. موفّقیت مرد در مدیریت خانواده، تنها با حکومت بر دل زن امکانپذیر است؛ اگر زن و دیگراعضاى خانواده به مرد، علاقهمند بوده و در عمق وجودشان براى او حرمت و احترام قائل باشند، او میتواند در اداره خانواده موفّق باشد، وگرنه توسّل به زورگویی و تحمیل عقیده با خشونت، نه تنها کارگشا نیست، بلکه بر نابسامانى خانواده مى افزاید.
مشکل عمده؛ عدم تفاهم، سوءتعبیر، سوءتفاهم، سوء برداشتهایی است که آثار منفی زیادی در روابط طرفین دارد که عمدتا به سرزنش، سرکوفت، تحقیر، تهمت و اتهام زدن و… میانجامد. درصورتیکه با تدبیر و برخورد ماهرانه به خوبی میتوان از این پیچ و خمها گذر کرد.
یکی دیگر از عوامل مهم تخریب روابط خانوادگی، خودخواهی و خودبینی هریک از طرفین است، به طوری که فقط خوبیهای خود و عیوب دیگران را میبینند. خودخواهی زمینه رسیدن به خودستایی و جاه طلبی را فراهم میکند.
عیب جوییهای بیمورد، انگشت روی نقاط ضعف گذاشتن و آنها را بزرگ کردن و طرف را سرزنش و تحقیر و توهین نمودن خانواده و اعضا را به جایی نمیرساند، یعنی در فضای خانواده راه گشا نیست.
به جای بزرگنمایی کردن نقاط ضعف همسر، باید با تعامل درصدد رفع نقاط ضعف یا چشم پوشی از آنها یا مسکوت گذاشتن شان برآمد. در این صورت هر یک از دو طرف به ارزشها، نقاط مثبت و قوت زیادی در یکدیگر پیمیبرند و میتوانند آنها را بزرگ کنند چون نقط قوت انرژی زا هستند و تولید نیرو میکنند.
خانواده فضای عیبجویی- تخریب احساسات- انگشت بر نقاط ضعف گذاشتن- ایراد گرفتن دائم نیست. خانواده باید کانون تایید و تحسین و تشویق اعضای آن باشد تا انرژی مثبت برای روح افراد فراهم کند.
یکی از راهکارهای حل اختلاف و جلوگیری از بروز مشکل در خانواده انعطاف پذیری زن و شوهر در رویارویی با سوءتفاهمات – سوءتعبیرها – سوء برداشتها – تقاضاهای بیجا و… میباشد که مانع پدیدار شدن آشفتگی روانی و افسردگی میشود.
آیا خانوادهها در جامعه پذیری، بین دختر و پسر خود تفاوت میگذارند؟ و ارزشهای مردانه را به عنوان ارزش برتر ارائه و باعث میشوند که تفاوت بین دختر و پسر به یک برتری جنسیتی بیانجامد؟ قدرت درون خانواده چگونه تولید، منتقل و یا تغییر شکل میدهد. وقتی زنان در خانواده دارای قدرت شوند، عملاً بازتولید مردسالاری را در جامعه ادامه میدهند. به بیانی روشنتر درکل جامعه وقتی که اکثر زنان به قدرت دستیابی پیدا میکنند، عملاً به بازتولید ارزشها و هنجارهای مردانه در کانون خانواده دست میزنند.
در پی دگرگونی ارزشهای اجتماعی و اخلاقی، تناسبات و نوع رفتار زن و مرد نسبت به هم نیز دستخوش تغییر شده که به نوبه خود به رشد پرخاشگری دامن میزند. از آنجایی که مادران معلمین عشق و محبت در کانون خانواده هستند در نتیجه، رشد روحیه پرخاشگری و خشونت در زنان زنگ خطری برای سُست شدن بنیان خانوادهها و به هم خوردن روابط بین زنان و مردان و مهمتر از همه وقوع ناهنجاریهای جدید در جامعه است.
برخیها معتقدند؛ نفوذ فرهنگ هالیوود و اشاعه جریان زنسالاری از طریق رسانهها، باعث افزایش جسارت و پرخاش زنها نسبت به شوهرانشان شده است، و دیگر آنها مثل قدیم حاضر نیستند اقتدار مرد را در خانواده بپذیرند، درجایی که در جوامع و فرهنگ غرب هم زن سالاری در ابعاد افراطی وجود ندارد.
برای یافتن این عامل مهم که باعث کاهش اقتدار و نفوذ مرد در خانوادههای امروزی میشود، لازم است کمی به عقب برگردیم، و روش تربیت و شیوه رشد پسرها و جوانهای دو دهه اخیر در شهرها را با شیوه تربیت و رشد همین گروه سنی از پسران در دوران پدرها و پدربزرگها مقایسه کنیم.
در آن دوره پسربچهها بعد از سنین طفولیت و بازیگوشی به همراه پدر یا برادرشان مشغول کار میشدند. حتی اگر مدرسه هم میرفتند در ساعات بعد از مدرسه و تابستانها یا پیش پدرشان کار میکردند و یا شاگرد افراد غریبه میشدند، ولی بیکار نبودند و حتما سرکار میرفتند.
بعد از اتمام تحصیلات و رسیدن به جوانی هم خدمت سربازی را طی میکردند. دوران سربازی آن روزها معروف بود. سربازها غالباً در شهرهای غریب و دورافتاده و احیاناً نقاط محروم و بدون امکانات و با سختگیریهایی مرسوم آن زمان، مشقات فراوانی را تحمل میکردند. در بسیاری از اوقات، جوانان وقتی سربازی را تمام میکردند به دلیل شاگردی کردن درکودکی و نوجوانی، در حرفه و شغلی، مهارتی نسبی داشته و آمادهی تشکیل زندگی میشدند.
مجموع همهی این عوامل بیشتر پسرهای آن زمان را پخته و با تجربه بار میآورد. البته در این دوران هم هستند کسانی که با سختی بزرگ میشوند و از ابتدا روی پای خود می ایستند. اما اغلب جوانان دوران کودکی و نوجوانیشان فقط به درس و کلاس و کامپیوتر و… میگذرد.
دخترها هم تقریباً همین روال را طی میکنند. البته ممکن است در بعضی از خانواده های مقید، دخترها کمی محدودیت نسبت به پسرها داشته باشند ولی این تأثیری در اصل ماجرا ندارد. دخترها فقط سربازی نمیروند. با توجه به این جریان شما فکر میکنید مردهای این دوره و زمانه در آغاز زندگی چه ویژگیها و برتریهایی نسبت به زنها دارند که زن بتواند او را تکیهگاه خودش بداند و با اطمینان خاطر زندگی و آیندهی خود را به او بسپارد و نگران هیچ چیز نباشد.
با درود خدمت استاد گرامی دکتر طباطبائی.
بسیار عالی ، مفید و مختصر موارد مهم را ذکر کرده بودید. به قول مولای متقیان : افصح الکلام قل و دل
این نکته که خاستگاه فکری افراد و جائیکه باورهای افراد شکل می گیرد ، درون خانواده است بسیار مهم است ، در واقع شرایط اجتماعی یا به قول خارجیها social conditions نقش مهمی در شکل گیری شخصیت افراد دارد و قطعا جوانانی که باورهای فرهنگی و اجتماعی و هنجارهای خانوادگیشان با هم تناسب ندارد ، زندگی موفقی نخواهند داشت، بعضی روانشناسان معتقدند عشق در مراحل اولیه ، حاصل تغییرات فیزیولوژیک در بدن است که بعد از مدتی (تا چند سال) فروکش میکند ونهایتا بسیاری از این زوجها در مقابل این سوال قرار می گیرند که باورها و معیارهای زندگیشان باهم تناسب ندارد. چقدر خوب است که جوانان ، قبل از ازدواج آگاهی های لازم را داشته باشند تا با دیدی درست همسرشان را انتخاب کنند.
از اینکه ، برای جوانان کلاسهای آموزشی میگذارید و در جهت آگاهی دادن به نسل جدید ، گام برمی دارید ، به نوبه خود سپاسگزارم
بسیار پخته و درست فرمودید. ممنونم
استاد طباطبایی عزیز این مقاله هم مثل همیشه و دیگر سخنرانیهاتون فوق العاده خوب و تاثیر گزار بود . ممنون از مطالب ارزندتون . پایدار باشین.
متشکرم
آقای دکتر واستاد نازنین مدتهاست که نوشته ها و راهنماییهای شما باعث شده که خیلی از مسائل زندگی من حل شود.خیلی دقیق و سنجیده بیان کردید.ممنونم
از لطفتان ممنونم
با سلام وقت بخیر جناب دکتر طباطبایی این مقاله کامل وآموزنده بود ونظر در مورد دختران وپسران دیروز وامروز ونقش زن ومرد در خانواده بسیار درست بود ولی اینکه زن سالاری نقش خانواده ها رو در این برهه زمانی ضعیف تر کرده و اختلاف ها بیشتر شده منم تا حدودی موافقم ونقش آقایون هم در زندگی کم رنگ تر شده البته به عنوان سرپرست اصلی خانواده..
چه نظر خوبی ممنونم
درس استاد معارف، کز نهانخانه ی دل
چون برون آید، چنان در گران می بایدش
استاد عزیز و بزرگوارم ، این مقاله به قدری رسا و شیوا بود که خیلی از باورهای ذهنی اشتباه مرا نیز تغییر داد
از شما سپاسگزارم و از خداوند برایتان طول عمر و سلامتی خواهانم.
مایه مباهات است
بسیار عالی استاد
از نظر من زن و مرد فارغ از جنسیت انسان هستند و انسان برترین موجود و اشرف مخلوقات است اگر در خانواده ها برابری حقوق و تعادل بین زن و مرد برقرار باشد آرامش و امنیت خاطر افراد و سلامت روانی حاکم میشود و زن و مرد میتوانند کنارهم به شادی سپری کنند
کاملا درست فرمودید. از اظهار نظرتان ممنونم
به مدت دو سال است که شاگردی ایشان را میکنم .
مثبت اندیشی را در کنار ایشان بهتر و بیشتر آموختم….
دنیای اطرافم را با دیدگاه و نگرشی نو دیدم…
و معنای انسانیت و گذشت و مهربانی را در محضر استاد بیشتر از قبل تجربه کردم .
باشد که بتوانم در محضرشان بیاموزم …بیشتر ازگذشته…
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
خوبی و صفا از ذات خودتان است.
کاملا موافقم
مردهای این دوره را نمیشه بهشون تکیه کرد
سلام روز خوش استاد عزیزم
مقاله بسیار پر بار و مفیدی بود
بنظر من تفاوت های شخصیتی که بین مرد و زن وجود داره باعث میشه مرد تکیه گاه و پناهگاه زن باشه
تفاوت های شخصیتی که در خلقت مرد وجود داره و شاید در خلقت زن نباشه
مثل منطقی بودن.تصمیم احساساتی نگرفتن.مدیریت کردن.تحمل رنج و بردباری بیشتر نسبت به زن
شاید برتری هایی باشه که خدا در وجود مرد نهاده و مرد را تکیه گاهی برای زن قرار داده
و البته مردهایی که این دوره از ابتدا رو پای خودشان بودند و از دوره جوانی کار میکنند در محیط کار و اجتماع ساخته خواهند شد
جامعه و اتفاقات روزمره و گرفتاری های اجتماعی و اقتصادی زندگی کوله باری از تجربه را برایشان فراهم خواهد ساخت تا در طول زندگی مشترک با هر باد و طوفانی فرونپاشند و بتوانند از پس زندگی و مشکلات ان بر بیایند و تکیه گاهی برای زن باشد.
در مورد نقش خانواده در ابتدای مقاله مطالعه کردم بسیار موافقم به هرکسی که می خواهد ازدواج کند پیشنهاد میکنم بیشتر از هر چیزی به خانواده طرف مقابل تمرکز کند
تربیت و اخلاق و گفتار و منش ما در خانواده شکل میگیرد
من با همسرم تفاوت های فرهنگی زیادی داشتیم و داریم و همین ریشه اختلافات بسیاری در ابتدای زندگیمون بود ولی سعی کردم تشویقش کنم تا باهم در یک تیم باشیم و زندگی و فرهنگ خودمون رو ایجاد کنیم و کم کم کمی من متمایل به سمت و سوی او و فرهنگش شدم و کمی هم ایشون
و در باقی اختلافات سعی میکنیم با شناخت ودرک تفاوت های خانوادگیمون به این تفاوت احترام بزاریم
بعنوان مثال حفظ عفت کلام و پرهیز از هر نوع فحش و حرف زشت در خانواده من برام مهمه و همسرم سعی میکنه با اینکه در خانواده خودش این مسئله مهمی نیست در خانواده من. رعایت کنه.
ممنونم از اظهار نظرتان
با سلام،
به نظر من ارزش ها و جهان بینی هر شخص مهم تر از همه موارد دیگه هست. هر چند خانواده و جامعه ای که ازش اومدیم خیلی مهم هست، ولی مهم تر از اون اینه که به کجا میخوایم بریم و تصمیم داریم در آینده چه هدف هایی رو دنبال کنیم. اگه دو نفر تعریف مشترکی از انسانیت داشته باشن میتونن از پس اختلافات بربیان با گفتگو، ولی اگه دو نفر که از یک فرهنگ و خانواده مشترک میان زبان مشترکی نداشته باشند و هدف ها و دغدغه های مشترکی نداشته باشن عملا سازگاری غیر ممکن میشه.
با توجه به اینکه حتی در جوامع امروزی شرقی از جمله ایران که ساختار سیاسی اجتماعی بسته ای دارن (و قدرت با فرهنگ در هم تنیده است) نفوذ و آزادی جریان اطلاعات و ارتباطات باعث شده تا حدودی اشخاص بتونن با وجود جامعه جمع گرا زندگی و دیدگاه فردی رو هم تجربه کنن. پس باید این رو در نظر داشته باشیم به نظر من چون تاکید بیش از حد روی فرهنگ غالب جامعه و قدرت خانواده ها باعث میشه خلاقیت در افراد نادیده گرفته بشه. هر نسلی باید از نسل قبل بهتر باشه به نظر من نه الزاما راه گذشتگان رو برن.
ممنونم مقالات مرتبط دیگر را هم لطفا بخوانید و نظرتان را بفرمایید
با سلام وتشكر از استاد عزيز و گرامي:
با توجه به مسايل و مشكلات زندگي امروزه در مسير تربيت فرزندان و اختلاف سليقه موجود بين دو نسل ، متاسفانه ديدگاه خوبي از ازدواج جواناني كه روزگار خود را در بين دوستان و خيابانها بدون داشتن هدفي مفيد و مشخص سپري ميكنند، نميتوان انتظار داشت.
اگر ١٠ سال اينده را با وجود اين جوانان كه قرار است پدران و مادران اينده باشند را تجسم كنيم، به راحتي خواهيد ديد كه ازدواجهاي بدون برنامه و صرفا با يك اشنائي خياباني صورت ميگيرد و پس از مدتي كوتاه بدلايلي از جمله نداشتن فرهنگ مشترك و اختلاف طبقاتي اجتماعي و تفاوت نظرات خانواده ها، به طلاق منجر ميشود و چه بسا كودكاني كه در اين بين چشم به دنيا گشوده و اينده اي غريب در انتظار انهاست.
در مجموع براي اينده جوانان خيلي نگرانم و نميدانم وضعيت جامعه در چه مسيري به پيش خواهد رفت
کاملا درست است. لطفا مقالات مرتبط دیگر را بخوانید و نظرتان را بفرمایید
درود فراوان
لازم می دانم از استاد بزرگوار به پاس مطالب مفیدی که در سایت قرار می دهند سپاسگزاری کنم،مطالبی که بسیار آموزنده و کاربردی هستند.
به نظر من زن به مرد و مرد به زن، وابسته است چنانچه عدالت و قانون، هر یک به دیگری وابستهاند و در روند جریان خلقت و ادامه نسل، مرد و زن، هر دو به یکدیگر، وابستهاند و هر دو به یک اندازه، شایسته نام انسانند.
یکی از علت های خشونت در زنان این است که
زن به لحاظ قانون زیر سلطه شوهر قرار دارد و این فاقد هرگونه معیارهای اخلاقی و معنوی است. ازاینرو زنان برای کسب حقوقشان علیه مردان مبارزه میکنند. مبارزه برای از بین بردن تمام تبعیضهای اجتماعی علیه زنان است.
البته فکر نمیکنم که زن به لحاظ قانون زیر سلطه شوهر باشد. ممنونم که اظهار نظر کردید
اين همه گفتيم ليك اندر بسيچ
بى عنايات خدا هيچيم ، هيچ
با سلام خدمت استاد عزيز جناب طباطبايى
بسيار متن مفيد و تاثير گذارى است ، مطلبى كه به نظرم آمد در اين مورد عنوان دارم اين است كه بعضاً به دليل نفوذ شبكه هاى اجتماعى و افزايش اختلاف رفتارى نسلها ، در موارد بسيارى شاهد فرزندانى متفاوت با والدين هستيم . به طور مثال پسرى خسيس كه پدرى دست و دل باز دارد و يا دخترى غير مذهبى از خانواده اى سنتى و مذهبى ؛ در اينگونه موارد نگاه تناسبى به خانواده ها كارآمد و نتيجه بخش نخواهد بود ، بنده به نوبه خود دختران و پسرانى را ديده ام كه سالهاست خوشبختند و در كنار هم لذت مى برند و اين در حالى است كه خانواده اى كاملاً متفاوت دارند ، در نتيجه با تاييد صحبت شما لازم به ذكر است كه تناسب روانشناسى فردى بر تناسب روانشناسى خانواده اولاتر و ارجح تر مى باشد.
با تشكر از شما
آرمان باب هادى
کاملا دقیق گفتید در مورد مقالات مرتبط هم نظرتان را بفرمایید
باسلام خدمت استاد گرامی
مطلب بسیار آموزنده و کاربردی جهت افرادی که قصد وارد شدن به رابطه جهت تشکیل خانواده دارند
ممنونم
سلام و عرض ادب
قلمتون مثل همیشه عالی ،کامل و تامل برانگیز بوده و هست
سلام و عرض ادب
بنظرم هر کدوم از ما بدلیل نقش پررنگ خانواده در زندگیمون نمی تونیم منکر تاثیر خانواده طرف مقابل در زندگی خودمون و یا همسرمون باشیم .ما خواسته یا ناخواسته یکسری خصوصیات اخلاقی از خانواده و اطرافیان خود جذب میکنیم که در طول زندگی ما بسیار تاثیرگذار هستش و خیلی از اوقات بدون در نظر گرفتن درست یا غلط بودن این عقاید یا ارزشها و همچنین تاثیر خوب یا بد آنها در زندگی و روابط روزمره، بر روی این عقاید مسرانه پافشاری میکنیم و این بدین معناست که ما در زندگی با همسر خود با مجموعه ای از خصوصیات اخلاقی که از خانواده و اطرافیان خود دریافت کرده زندگی میکنیم و این یعنی خانواده تاثیر بسیار زیادی بر روی فرزند خود دارد
در این میان زندگیهایی دوام دارند که از نظر سطح اجتماعی ،اقتصادی، فرهنگی و تربیتی به هم نزدیک باشند. پسران و دختران امروزی اکثرا بدون اینکه آموزشی در زمینه ی همسرداری ببینند و با الگوبرداری از پدر و مادراشون وارد زندگی میشن و همین باعث میشه در ادامه زندگی به مشکل بخورند.
بنظرم هر کدوم از زوجین برای زندگی بهتر ،نیاز به آموزش دارند چون با یاد گرفتن بسیاری از مشکلات بین زوجین بوجود نمی آیند و کمتر شدن مشکلات یعنی بیشتر شدن آرامش و بطبع پرورش فرزندانی کاملتر، آگاه تر و مسئولیت پذیرتر و جامعه ای بهتر و با سواد اجتماعی بالاتر.
بسیار دقیق و کامل بود. ممنونم
درود و عرض ادب خدمت استاد بزرگوارم جناب آقای دکتر طباطبایی عزیز.
در رابطه با متن بسیار تامل برانگیزی که در رابطه با موضوع خانواده و روابط زن و مرد بیان نمودید باید عرض کنم که مصداق تمامی این موارد و از انواع مختلف در زندگی های امروزی به وفور دیده میشود و کاملا صحیح است.با تایید موارد ذکر شده بنده فکر میکنم هر چند خانواده مهمترین شالوده و زیربنای وجودی یک دختر یا پسر در جوامع امروزی است ولیکن امروزه محیط نقش بسزایی در نوع تفکر و در نتیجه نوع زندگی ایجاد کرده است پس باید طوری عمل شود که خانواده مانند قبل مکان آسایش و آرامش افراد گردد و این میسر نمیگردد مگر با صرف وقت تک تک افراد در آموزش خویش . همواره به این موضوع توجه داریم که برای تربیت فرزندان فقط و فقط کافیست که پدر و مادر خود را تربیت و به اصلاح روابط خویش بپردازند و در نتیجه فرزند در خانواده ای رشد خواهد کرد که فرای از تمامی مسائل جانبی(پول،ثروت،علم،زن سالاری یا مرد سالاری،دینی ، مذهبی …..) فقط انسان بار میاید و به این سطح از رشد میرسد که وقتی گام در محیط جذاب بیرون میگذارد و از خانواده خارج میشود زرق و برق های محیط تاثیر منفی بر روی او نگذارد و از مدار انسانیت خارج نگردد چون در خانه آرامشی دارد، محبتی را تجربهکرده و صمیمیتی را دیده که او را نسبت به تمامی تاثیرات خوب و بد محیط بیرون بی تفاوت کرده و راحت از کنار ان عبور کرده و سالم به آغوش خانواده باز میگردد.
امروزه تنها راه سلامت زندگی بشری همانگونه که فرمودید ضرورت اصلاح الگوی رفتاری،اصلاح تفکر….و در نهایت تربیت و پیرایش روابط بین مادر و پدر خواهد بود که منجر به پرورش فرزندانی به همان شکل خواهد شد و در نهایت پرورش و تربیت جامعه…….
باید قبول کنیم که اصلاح جامعه از اصلاح خود فرد شروع میشود نه دیگران و متاسفانه این است مشکل امروز که همه میخواهند از بقیه شروع کنند نه از خود……!!!!!!
*در پایان ضمن سپاس از جنابعالی که در این ورطه به این مهم پرداخته اید و در این زمینه تلاشمند هستید برایتان بهترین آرزوها را از خداوند یکتا خواستارم*
ممنونم نظرتان را خیلی خوب بیان کردید. در رابطه با زیر سلطه بودن زن در قانون هم اظهار نظر کنید.
در میان اظهارات مختلف به موضوع چالشی و خوبی که یکی از عزیزان عنوان کردم برخوردم که از همه خواهش میکنم نظرشان را بگویند:
آیا زن از نظز قانونی در جامعه ما زیر سلطه مرد است؟