مصاحبه: مادران معتاد به اینترنت
این مصاحبه با افشین طباطبایی در ۱۰ مهر ۱۳۹۵ در صفحه ۳ روزنامه نسل فردا به چاپ رسیده است
مادران معتاد به اینترنت
جنبشی میان روانشناسان صورت گرفته است که اعتیاد به اینترنت را رسما اختلال ذهنی (درست مانند وابستگی به الکل) اعلام کردهاند. نتایج برآوردهای اخیر دانشگاه ملی استند فورد حاکی از آن است که برای ۱۴ درصد از کاربران اینترنت، جدا شدن از اینترنت به مدت چند روز بسیار سخت است: ۹درصد از کاربران سعی میکنند استفاده غیرضروری خود را از اینترنت از عزیزانشان پنهان کنند؛ ۸ درصد تعیین میکنند که از اینترنت برای فرار از مشکلات استفاده میکنند.
احتمالا شما جزو آن دسته از معتادینی که کولین مور به چشم دیده است –یعنی خانمهایی که برای بیدار ماندن تا دیر وقت، دوش میگیرند و از دارو استفاده میکنند– نیستید. با این همه شاید متوجه شده باشید که اینترنت بخش غیر قابل اجتناب زندگیتان شده است، حداقل به این معنا که کلی رخت و لباسهای چرکتان نشسته میماند (که اهمیتی ندارد!). البته ممکن است به معنای از دست دادن زمانی که باید با کودکتان صرف کنید نیز باشد که به این مسئله باید توجه کنید. چرا به عنوان مادران جدید نباید تا این اندازه تحت تاثیر درخشش آن صفحه آبی قرار بگیرید!
استفاده از اینترنت تا کجا؟
دکتر افشین طباطبایی پژوهشگر اجتماعی در پاسخ به این سوال که اعتیاد بیش از اندازه به اینترنت و شبکه های اجتماعی برای مادرانی که فرزند خردسال دارند چه پیامدها و آسیب هایی را در پی دارد؟ به نسل فردا می گوید: استفاده از فناوری های ارتباطی تا جایی که بر زندگی خانوادگی و افراد تسلط پیدا نکند، میتواند امری مثبت باشد؛ چرا که گریزی از اینگونه ارتباطات و استفاده از تکنولوژی های ارتباطی نوین نیست، اما مسئله زمانی آغاز می شود که این ابزارها و این فضاها بر فضای عینی و روابط واقعی افراد تسلط یابد و افراد را به نوعی از خودبیگانگی سوق می دهد. طباطبایی در ادامه افزود: عادت و اعتیاد مادر خانواده به اینترنت و شبکه های اجتماعی سبب می شود ساعات زیادی را به هرز گردیها در اینترنت یا چت و
گفتو گوهایی بی معنا که هیچ کمکی به غنای فکری و عاطفی او نمی کند صرف کند. این وضعیت گاه می تواند تا نیمه های شب هم ادامه پیدا کند که آسیب رسان به حریم خانواده خواهد بود و می تواند در ارتباط مادران با فرزندانشان اختلال ایجاد کند؛ چرا که باید توجه داشت زمان اختصاص یافته برای شبکه های اجتماعی طبیعتا از سهم بازی با کودکان، تربیت آنان و گفت و گو با آنان باید صرف شود. مادری که انرژی ذهنی محدود خود را از فرزندانش دریغ می کند و به هرزگردی مداوم در شبکه های اجتماعی می پردازد، طبیعتا از حق فرزندان خود مایه گذاشته است. البته این اعتیاد به اینترنت صرفا خودش را در شکل هرزگردی های بی مورد نشان نمی دهد، بلکه گاهی شکل پر محتواتری به خود می گیرد و معنای هنری، اجتماعی، سیاسی و … می یابد.
بردگی مدرن
این پژوهشگر اجتماعی رفتار مادر در خانواده را الگوساز برای فرزندان قلمداد کرده و می گوید: شبکه های اجتماعی در فقدان آموزش صحیح می تواند فرد را به یک نوع بردگی مدرن دچار کند. یک نوع اسارت رسانه ای کاذب که در آن دیگر این فرد نیست که تصمیم می گیرد که چه مدت از آن بهره ببرد، بلکه این رسانه و فضای مجازی است که او را در خود فرو می برد و از محیط پیرامونش برای همیشه جدا می سازد.
طباطبایی اعتیاد بیش از اندازه مادران به اینترنت و فضای مجازی را عاملی برای کاهش ارتباطات عاطفی در خانواده ارزیابی کرد و گفت: هر مادر باید بداند زیاده روی در استفاده از شبکه های مجازی به قیمت از دست دادن تمام لحظاتی است که برای تقویت تعاملات و ارتباطات خانوادگی و قوام بنیان خانواده باید صرف شود. ارتباطات و تعاملاتی که موجب می شود فرزندان از طریق آن به باورها و ارزشهای زیادی دست یابند و در واقع فرآیند جامعهپذیری از این طریق در آنان صورت پذیرد. وقتی مادر یا پدر خانواده این زمان را از فرزندان خود کسر می کنند و صرف فضای مجازی می کنند این سوال مطرح میشود که چگونه می توانند به ارتباطات خود عمق بیشتری بدهند و صمیمت ایجاد کنند؟ زمانی که فرزندان از پدر و مادر خود این توجه و تایید و نوازش را در فضای واقعی خانواده دریافت نمی کنند طبیعی است که باید این نیاز را در جایی به غیر از خانواده ارضا کنند؛ در فضای مجازی که مشاهده می کنند مادر تمام وقت خود را در آن سپری می کند. در واقع فرزندان به تبعیت از مادر این حضور را الگو گرفته و آن را بیش از فضای واقعی خانواده باور می کنند. این نوع برخورد سبب میشود که کودک با الگوبرداری نادرست از رفتار مادر، فضای مجازی را به عنوان اصلیترین بخش زندگی خود تصور کند و بهایی بیش از حد به ارتباطات موجود در این فضا بدهد. فرزندان مادرانی که بیشترین وقت خود را به استفاده از شبکههای اجتماعی اختصاص می دهند در نبود ارتباطات واقعی در فضای خانواده به تدریج تبدیل به افرادی منزوی و گوشه گیر خواهند شد؛ چرا که این کودکان مناسبات صحیح اجتماعی را در کانون خانواده فرا نگرفتهاند. وقتی پدر و مادر خانواده دائم سرگرم فضاهای مجازی هستند و در حال نوازش دادن و تایید کردنهای مجازی به دیگران هستند دیگر فرصت برای تعامل و معامله احساسات واقعی در خانواده وجود نخواهد داشت. در چنین فضایی لایک و تایید مجازی اجازه سرشار شدن اعضای خانواده از وجود یکدیگر را نخواهد داد و این امر مسبب ضعف عاطفی و قرار گرفتن فرزندان در همان فضایی خواهد شد که مادر را از آنان گرفته است و این تسلسل باطل همین طور ادامه خواهد یافت.