روزنامه: قدرت افکار منفی
آیا میتوان با تجارب منفی زندگی کـه تـوانایی ضربه زدن به تصورات ذهنی ما را دارند و اطمینان و اعتمادمان را از بین می برند، کنار آمد؟ (مثل ورشکستگی، مرگ یک عزیز، ناکامیهای عاطفی و…) اولین و مهمترین مساله این است که بدانیم چگونه در برابر هر حادثه ای واکنش نشان دهیم، حتا اگر یک فاجعه به نظر برسد.
یکی از مهمترین راه های رسیدن به موفقیت در زندگی، سرسختی است. اگر به سادگی دست از تلاش نکشیم و نسبت به اهداف تردید نکرده (ناامید نشویم) و آنها را رها نکنیم، بیشک موفق می شویم. آنچه به نظر یک نفر شکست میرسد، از دید فردی دیگر که ذهنی قویتر دارد، فرصتی مثبت برای کسب تجربه ای تازه است. دوران کودکی، خانواده، دوستان، مدرسه، همسر، محیط و تجارب گوناگون، همگی میتوانند نقش مهمی بر تصورات ذهنی داشته باشند. آنها به طور مستقیم و غیرمستقیم بر ما اثر میگذارند و تصورات ذهنی مان را می سازند.
اگر تصور ذهنی (تجسم) ما منفی باشد، منفی هم عمل میکنیم و هیچوقت تمام توانایی های بالقوه مان را کشف نخواهیم کرد. در موارد حاد برای بازسازی تصورذهنی باید از متخصصان بهداشت روانی کمک گرفت. یک حادثه بد یا والدین بسیار سرزنشگر، میتوانند تأثیر تخریبی زیادی بر تصور ذهنی داشته باشند.
باید مواظب آنچه در ذهنمان میگذرد، باشیم، و هرگز اجازه ندهیم که افکارمنفی در وجودمان ریشه بدوانند، اگر افکارمنفی ریشه دار شوند، رفته رفته قسمتی از تصورذهنی میگردد. از طرفی افکارمنفی به دلیل ذات متزلزل و ضعیفشان در چهارچوب ذهنی قوی و محکم نه اثری دارند، نه کاربردی. اگر پیام هایی که افکارمنفی به ذهن میفرستند را نادیده بگیریم، رفته رفته افکارمنفی مجبور به عقب نشینی میگردند و به مرور میتوانیم مثبت اندیشی را جانشین شان کنیم.
ولی گاهی افکارمنفی به اندازه ای قوی هستند و انسان را چنان در چنگ خود میگیرند که واقعا باید کاری جدی صورت پذیرد تا او بتواند از شر آنها خلاص شود. در چنین وضعیتی فرد انتخاب های متفاوتی دارد: اول: آمادگی لازم برای قوی کردن ذهن اش را به دست آورد. دوم: بین ذهن، و عملکردهایش سازگاری برقرار کند. سوم: توقع و انتظارات ذهنی اش را کم کند.
هر زمان که در حال پیشرفت هستیم (چند موفقیت نسبی در شغل، تحصیل، هنر، ورزش، روابط اجتماعی و… کسب کرده ایم) ممکن است؛ ترس، اضطراب، افکارمنفی و… به سمت مان هجوم آورند، به طوریکه پارهای از اوقات، مانند شکاری در دامشان بیفتیم. اما با تعدیل قدم ها یا گذشت زمان و کسب تجربه بیشتر، قادر به مدیریت آنها خواهیم بود. برداشتن گام های کوچکتر و حساب شده، قدرت ذهنی را بالا میبرد و موجب رشد بهتر و رسیدن به هدف اصلی ما در زندگی میشود.
روش دیگر از بین بردن افکارمنفی، جایگزین کردن آنها با افکارمثبت است. استفاده از تصورات ذهنی و مرور افکارمثبت در ذهن و بعد بر زبان آوردن آنها هم یکی دیگر از راه های موثر است. یعنی مرتب جملات مثبت را تکرار کنیم. اگر ما به طور دایم خودمان را در معرض جملات و افکارمثبت قرار دهیم، آنها تبدیل به قسمتی از تصورات ذهنیمان میشوند (خودکلامی).