غرور نابهنجار نوجوانان :
نوجوانانی كه غرور نابهنجار دارند، از همان اول يك هدف بلندپروازانه و غيرواقعي براي خودشان در نظر ميگيرند؛ مثلا ميگويند بايد حتما در کنکور یا مسابقات ورزشی به مقام اول برسند وگرنه ديگر هيچ مقامي ارزش ندارد و يك شكست كامل محسوب ميشود. اين افراد حتي اگر به مقام اول المپيك برسند، باز هم احساس رضايت نميكنند و مثلا حفظ اين مقام را براي يك مدت ده ساله، يك موفقيت كامل ميدانند و باز هم وقتي به آن ميرسند، همين سيكل تكرار ميشود، الي آخر. در حالات شديدتر، آنها حتي اگر نفر اول کنکور هم شوند و به اوج برسند، تمايل دارند در حوزههاي رفتاري ديگري مانند تجارت و هنر نيز اوج بگيرند.
در واقع افراد مغرور هيچ وقت خود را پيروز ميدان نميدانند! آنها حتي به خود اجازه نميدهند كه از ديگران كمك بگيرند چون حتي كمك نزديكترين دوستانشان باعث ميشود خودشان را در مركز موفقيت نبينند. افراد مغرور از آنجا كه خود را منصف، درستكار و وظيفه شناس ميدانند، از ديگران هميشه انتظار احترام دارند.
در تحقيقي كه اخيرا با هدف اندازهگيري رابطه غرور نابهنجار با حالات خلقي منفي انجام شده، روانشناسان كانادا به نتايجی دست یافتند که؛ انتظارات بالاي جامعه، والدين، مربيان، معلمان باعث ميشود نوجوانان حالات غمگيني و افسردگي را تجربه كنند. انتظارات بالاي مربيان و معلمان به تنهايي، ميتواند موجب احساس تنش و اضطراب در نوجوانان شود. توقعات بيش از حد جامعه، مربيان و والدين باعث ميشود نوجوانان نسبت به ديگر هم سن و سالان خود احساس خشم و خصومت كنند.
چه بايد كرد؟
باتوجه به اينكه در جامعه ما به روانشناسي به اندازه ديگر كشورها بها داده نميشود، قبل از هرچيز بايد اين حرفه در جامعه به ویژه نزد خانوادهها به رسميت شناخته شود. به طوركلي، هرچه نوجوانان و جوانان استرس كمتري تجربه كنند، حالات خلقي منفيشان كمتر ميشود؛ يعني كمتر مضطرب، افسرده و خصومتجو ميشوند و اين به نوبه خود باعث ميشود كه آنها بهتر و راحتتر فعالیت كنند و بيشتر موفق شوند. مربيان و معلمان بايد آگاه باشند جواناني را كه مغرور هستند، بشناسند و در تعديل اين ويژگي شخصيتي با كمك روانشناسان بكوشند.
همچنين خود مربيان و معلمان نيز نبايد به خاطر غرورشان، توقع بيش از اندازهاي از نوجوانان داشته باشند و آنها را تحت فشار قرار دهند. خانواده نيز علاوه بر اين كه نبايد به توقعات بالاي اين قشر از جامعه دامن بزنند، بلكه بايد سطح توقعات نوجوانان را نيز متناسب با تواناييهاي آنان بالا ببرند.