اغلب اشخاص نمى دانند به هنگام خطر يا تهديد، از سوى فرد يا افراد ديگر، چه كنند. آنها دست و پاى شان را گم مى كنند، مستأصل و پريشان مى شوند; نظام فكرى و قدرت تجزيه و تحليل شان كم مى شود.
يكی از دلايل اصلى چنين حالت هايى، ترس و وحشت است. پى آمد ترس، بالا رفتن آدرنالين خون و در نتيجه، اُفت سطح درک و عدم توانايى در واكنش مناسب می باشد.
در برابر عناصرى شرور و لات، دلهره و اضطراب، وحشت و ترس به جان آدم می ريزد و موجب ترشح هورمون آدرنالين در خون مى گردد كه خود به خود، باعث كند كردن حركات، شوكه شدن، از دست دادن توانايى در نشان دادن واكنش، و قفل شدن مغز در عكس العمل مناسب مى گردد. گاهى اين شوک، آنقدر قوى است كه حتا قدرت گريختن و فرار از مهلكه را نيز از انسان مى گيرد.
ترشح آدرنالين و بالا رفتن ميزان آن، واكنش طبيعى متابوليسم بدن، در قبال ترس و وحشت ناگهانى است. هيچكس، نمى تواند كارى در جهت متوقف كردن آن انجام دهد. مثل وقتى كه مى دويد، ناخودآگاه ضربان قلب براى رساندن خون بيشتر و كافى به اندام ها بالا مى رود و شما قادر به پايين آوردن آن نخواهيد بود، مگر دست از فعاليت بكشيد و استراحت كنيد.
در مورد آدرنالين نيز، همين موضوع صادق است; نمى شود جلوی ترشحات را گرفت، ولى در اثر تجربه مى توانيد تمركز فكرى و قدرت مغزى را، در آن شرايط همچنان حفظ كنيد و بر اوضاع مسلط باشيد. يورش آدرنالين، قدرت فكر كردن درست و واكنش مناسب را خواهد گرفت; مگر اينكه، تجربه عملى شرايط بحرانی را داشته باشيد. در رويارويى هاى خيابانى با اوباش، بدون داشتن تجربه كار در شرايط آدرنالين بالا، موفق نخواهيد بود.
بايد ياد بگيريد كه در وضعيت ترس و هراس و بالا رفتن آدرنالين، چه كار كنید و چه عكس العملی نشان دهید، چه توسط سارقى مسلح تهديد شويد، چه حادثه رانندگى سخت و وحشتناكى رخ دهد، چه مورد پرخاش و ناسزا قرار گيريد، چه با كسى درگير يک اختلاف جزیى يا «بگو مگوى خشن» شويد.
در هراس و وحشت، غالب قربانيان، به طور غريزى به دنبال راه حل هاى ساده و در دسترس مى گردند، مثل غريقى كه در آب میافتد و به هر چيزى چنگ مى زند. درحقيقت، آن ها قادر به استفاده از سطوح بالايى مغز نيستند. اگر كاركرد مغز را در سطح بالايى «تعقل» و زيرين «غريزى» تقسيم كنيم، در شرايط بحرانى و ترس، تنها قسمت زيرين مغز، فعال است.مى توان آن را عملکرد غريزى ناميد. اين دو بخش مغز، جدا از يكديگر كار مى كنند. گاه يكى و گاه ديگرى، بسته به شرايط، فعال بوده و قادر به اتحاد و جفت شدن با هم نمى باشند.
به وسيله تمرينات و تعاليم «وضعيت آدرنالين» مى آموزيم كه چگونه مغز خود را از سطح زيرين به بخش بالايى يا به عبارتى، از حالت غريزى به وضعيت عقلانى منتقل كنيم. طبق نظر كارشناسان، هردو بخش مغز، فوايد و كارآيى منحصر به فرد خود را دارند. در شرايطى، آرام و معقول هستيم، و گاه در شرايط «فشار آدرنالين»، به طورغريزى قدرت فوق العاده اى پيدا مى كنيم.
يادآور مى شوم وضعيت آدرنالين تنها به مستاصل شدن يا از پا افتادن و قفل شدن نمى انجامد. گاهى باعث می شود قدرت و نيروى خارقالعاده ای هم پيدا كنيم.در حادثه اى، كودک خردسالى با اتومبيل تصادف، زير ماشين می رود. مادر وحشتزده اش، تحت تاثير فشار آدرنالين به تنهايى چرخ اتومبيل را از روى فرزندش بلند مى كند. حوادثى از اين دست، نادر نيست. در اين اتفاقات قدرت تعقل مغز، از كارافتاده و بخش غريزى (سطح زيرين) باعث توليد نيروى شگرف مى گردد.
بايد بياموزيم به هنگام ترس و وحشت (استرس)، از سطح زيرين مغز، به سطح بالايى آمده و عنان اختيار اعمال خود را به دست گيريم. ما در زندگى نياز به توانايى و مهارت در مديريت لحظات بحرانى و خطرناك داریم. افراد زيادى در مشاغل شان، هر روز با چنين بحران هايى روبرو هستند.
كاركنان اورژانس چه كار مى كنند؟ چگونه بيمارى را كه سكته قلبى كرده و در لحظات آخر حيات است، از مرگ نجات مى دهند؟ به طور قطع قادر به استفاده از قدرت مغزى و كنار آمدن با آدرنالين هستند. آتش نشانان، نيروهاى ويژه پليس، پرستاران در اتاق عمل، جراحان و خلبانان و… افراد زيادى هر لحظه زير فشار آدرنالين بايد كار عادى شان را انجام دهند و یا دراثر تکرار و تجربه و خونسردی، متابولیسم بدنشان هورمون آدرنالین در خون آنها ترشح نمی کند.
آدرنالين به خودى خود، فرايندى طبيعى در واكنش هاى متابوليسم بدن انسان است. آموزش كنار آمدن با آن و از كف ندادن اختيار تعقل، به هنگام استرس، كارى است كه براى دفاع شخصى بايد بهدست آوريم. افرادى كه درگذشته بر اثر عوامل گوناگون، دچار جراحتهاى روحى شده اند، هنگام وقوع هرحادثه اى و بالارفتن آدرنالين خون و قرارگرفتن در حالت هاى غريزى و احساسى، ناخودآگاه، اتفاقات تلخ گذشته براىشان زنده مى شود. پديده آدرنالين، حالت هاى احساسى را تشديد مى كند. گاه غلظت احساسات، موجب واكنش هاى فيزيكى مى گردد.
آموزش هاى مختلف آدرنالين، به مرور زمان، فرد را قادر مى سازد تا در بحران هاى متفاوت بتواند – با وجود فشار احساسى و استرس روحى – عكس العمل مناسب، متعادل و معقولى، از خود نشان دهد. به دست آوردن تجربه در وضعيت آدرنالين، بهترين شيوه، براى مقابله و واكنش درست است.
به واقع چه كسانى، نياز به آموزش مقابله صحيح با مشكلات و اتفاقات در شرايط آدرنالين ندارند؟ ما درزندگى، با هرموقعيت و شغلى، در روزها و ماه هاى سال، گاه مجبور مى شويم، با استرس و فشار آدرنالين سروكله بزنیم و خودمان را از آن برهانيم. چتربازان، خلبانان، تكنسين هاى اورژانس، جراحان، بازيكنان فوتبال و همه ورزشكارانى كه قصد شركت در مسابقه اى را دارند، كسانى كه در كنكور شركت مىكنند، بايد بتوانند بر استرس غلبه و رفتار مناسبى از خود نشان دهند.
براى يادگيرى واكنش صحيح درشرايط آدرنالين بالا، لازم نيست از قدرتبدنى فوق العاده، ابزار و امكانات خاص، يا برخوردار از توانمندى هاى روانى و كلامى ويژه اى باشيد. (اگر چه هركدام از اينها يك امتياز محسوب مى شوند). هر فردى، با هر درجه اى از توانايى فيزيكى، مغزى، روحى، سنى و جسمى، ميتواند ياد بگيرد كه در شرايط بحرانى چگونه عمل كند و چه واكنشی از خود نشان دهد.
مثالى كوتاه ميزنم; آن را تصور كنيد: مردى در گوشه تاريک پاركينگی طبقاتى، در حال باز كردن در خودرویش است كه جوانى موقر به او نزديک مى شود; جوان، سراغ راه خروجى را مى گيرد، در چشم به همزدنى، او كه به وسيله سؤالى انحرافى، ذهن دوست ما را منحرف کرده، با چند ضربه مشت ناگهانى و غافلگيرانه دوست ما را به زمين می زند و كيف پول اش را مي دزدد و فرار مى كند.
حمله ناگهانى و غيرقابل پيشبينى مهاجم و ترس ناشى از آن، در ثانيه اى كوتاه، ضربان قلب دوست ما را به صد و پنجاه رساند و آدرنالين ترشح شده در خون توان هرگونه حركت و عكس العملى را از او سلب كرد; حتا شدت ضربات مهاجم كه بر سر و صورتش فرود آمد را نيز حس ننمود. پس از دزديده شدن پول ها و فرار جوان موقر و در اصل مهاجم، دوست سرگشته ما از آن چه رخ داده بود، جا خورده و گيج و منگ و مضروب، متحير ماند. (جوان مزبور نسبت به مرد جثه ضعيفی داشت. (
مشكل چه بود؟ چه شد؟ قربانی تمام ضربات مهاجم را تحمل كرد، ولى حتا نتوانست يک مشت ساده بزند؟
جواب، خيلى ساده است: دوست ما، باشرايط آدرنالين و تأثيرات ناشى از آن، نه آشنايى داشت، نه تجربه. نمى دانست با ترس فزاينده و ضربان بالاى قلب و فشار آدرنالين چه كند. از كارافتادن سطح بالاى مغز، منجر به عدم تجزيه و تحليل او از شرایط پیش آمده شده بود. براى يافتن تجربه در شرايط فشار آدرنالين، نياز به آموزشهاى ويژه اى داريم كه مهارت و توان مغزى و روانى ما را در آن جهت بالا ببرد:
به هيچ روى قادر به متوقف كردن فشار آدرنالين و يا چشم پوشى از آن، نخواهيد بود. افزايش ضربان قلب و ترشح زياد آدرنالين در خون، واكنش طبيعى متابوليسم بدن است، در اثر مرور زمان و تجربه، مى توانيد چگونگى فعال و هوشيار بودن در آن شرايط را بياموزيد.
همانگونه كه اشاره شد هنگام قرار گرفتن مغز، در وضعيت آدرنالين بالا، مغز توانايى تجزيه و تحليل را از دست می دهد، به سطح زيرين متصل مى گردد. سطح زيرين مغز، توان آناليز یک بچه اى نه تا يازده ساله را دارد و بيشتر غريزى و احساسى عمل مى كند. در شرايطی كه تحت تاثير فشار استرس و بالابودن آدرنالين، توانايى درک و واكنش معقول را از دست مى دهيد، اگر بتوانيد با استفاده از حركاتى ساده ولى موثر، عكس العمل نشان دهيد، به طور قطع از پس مشكل برخواهيد آمد.
مهم ترين عامل موثر يا بهتر بگويم، اولين عامل تاثيرگذار در آموزش و دانستن دفاع شخصى، چگونگى برخورد و عملكرد و نوع كنار آمدن با فشار آدرنالين (كه در پى يک درگيرى خشونت بار به وجود مى آيد) است. آشنا نبودن و آموزش نديدن تحت شرايط آدرنالين و نداشتن آگاهى از آن، در يک رويارويى واقعى و استرس روحى زياد، شما را دچار مشكل مى كند. آدرنالين باعث لرزش اندام، از كار افتادن فكر، نفس نفس زدن، خشك شدن گلو، سرفه هاى پى درپى، دستپاچگى شديد، ميخكوب شدن در جاى خود و… مى گردد.
بالارفتن آدرنالين، به فلج شدن سيستم عصبى و قفل شدن حركات فيزيكى و مغزى مى انجامد. براى دارا بودن شيوه هاى صحيح و مناسب دفاع، در دنياى واقعى، بايد روش هاى تعامل با آدرنالين را فرا بگيريد; چون تقابل با آن ميسر نيست.
تعامل با ترس
سربازان، در ميادين واقعى جنگ، با صداى انفجار، شليک گلوله، زوزه ى خمپاره و… روبرو هستند. اگر آموزش نديده باشند، همگى ترسيده، بى مصرف شده و قادر به دفع حمله دشمن، نخواهند بود. در پادگان نظامى با شيوههاى تمرينى سخت، پديد آوردن شرايطى شبيه ميدان جنگ، انفجارهاى نمايشى ، شليک گلوله هاى پلاستيكى (باعث بالارفتن آدرنالين ناشى از ترس و استرس در سربازان می شوند) و… تا حد بسيار زيادى، سربازان ياد مى گيرند كه در اوضاع بحرانى و جنگى، اراده عمل و اختيار خود را از دست ندهند. يعنى بر ترس و وحشت شان غلبه كنند و پيامدهاى آن را بى اثر سازند. به تدريج آنان ياد می گيرند تا واكنش مناسب و عكس العمل درستی، از خود نشان دهند و استفاده صحيحی از توان مغزى و فكرى شان در شرايط آدرنالين بالا انجام دهند.
آيا مى شود با آدرنالين مقابله كرد، يا آن را حذف نمود؟
خيلى ها مى پرسند راهى براى كم كردن اثر آدرنالين و يا حذف آن در شرايط و وضعيت استرس و بحران و ترس وجود دارد؟
بيشتر افراد – چه داراى تمرينات و تجارب رزمى و روانى و فيزيكى باشند، چه نباشند – قادر به ناديده انگاشتن و حذف آدرنالين نخواهند بود. بالا رفتن آدرنالين، فرآيندى طبيعى در ارگانيسم بدن به هنگام ترس است. بعضى ها مدعی اند كه مى توانند در بحرانى ترين و تهديد آميزترين شرايط، خونسرد و آرام باشند. البته درجه و شدت متاثر شدن، به واسطه آدرنالين در افراد مختلف، بنا به شرايط تجربى و سوابق قبلى روانىشان، متفاوت است; ولى به هيچ روى نمى توان آن را ناديده گرفت.
تنها مى توان با تجربه، تمرين و تلقين، وضعيت روحى خود را حفظ، و سطح بالايى مغز را فعال نگه داشته تا قوه تعقل پايين نيايد يعني رويارويي با آدرنالين و ترس.
سه روش براى تطبيق با شرايط آدرنالين :
رفتارهاى قاطع و حالت هاى ظاهرى راسخ و محكم را بياموزيد; طرز نگاه، نوع ايستادن، لحن كلام و…
فنون ساده ولى عملى و مؤثر، در مقابله ى فيزيكى و دفع ضربه و حمله با افراد خشن را بياموزيد.
سعى كنيد در دوره هاى آموزشى دفاع شخصى، زير نظر استادان به نام و ماهر شركت كنيد.
جمع سه مرحله ى بالا، نود درصد مواقع، شما را از بیشتر خطرها، نجات ميدهد.