روزنامه: خانواده، کانون یادگیری چگونه اندیشیدن و چگونه زیستن
این یادداشت افشین طباطبایی در سال ۹۳ در روزنامه ایران چاپ شده است.
خانواده، کانون یادگیری چگونه اندیشیدن و چگونه زیستن
خانواده، کانون یادگیری چگونه اندیشیدن و چگونه زیستن است. خانواده اولین کانونی است که کودکان از آن مذهب، اخلاق، روشهای ارتباط و نگرش را یاد میگیرند. چون کودکان هزاران ساعت را در تعامل با خانواده میگذرانند ازاینرو، طبق نظریه یادگیری مشاهده ای، مثبت اندیشی نیز از خانواده آموخته میشود، البته خود ساختار خانواده نیز تا حدی از جامعه تاثیرپذیر است اما نه هر خانواده ای.
در خانواده مثبتاندیش اعضای خانواده خود را قادر و توانا میدانند و نگاهشان به دیگران آکنده از مهر و عاطفه است. چنین خانواده هایی قادر خواهند بود هر ناممکنی را به ممکن تبدیل کنند و توفیق و کامکاری را نصیب خود نمایند(اعتماد به نفس زیادی دارند). معمولا انسان هایی از موفقیت بیشتری برخوردارند (در همه ابعاد آن- مادی، معنوی و…) که کانون خانواده آنها گرمتر و محکم تر بوده است. هر انسانی احتیاجات و نیازهایی دارد که بسیاری از آن باید در کانون خانواده تامین شود. نیازهای فیزیولوژیک (جسمی) – نیازهای عاطفی (تعلق و محبت) – نیازهای عاطفی (تعلق و محبت) – نیازهای امنیتی (امنیت روانی) – نیازهای اجتماعی (عزت نفس) – نیازهای فکری و اندیشه و… تا بتواند به خود شکوفایی (رشد استعدادها) که به معنای کامل شدن شخص و رسیدن به انرژی ها و پتانسیل بالقوه اوست، برسد.
اما افراد کمی به مرحله خود شکوفایی میرسند. شاید بتوان گفت کسانی که در رشته ای؛ شغلی، علمی، هنری، تجاری، ورزشی و… به نقطه اوج میرسند و دارای رکورد و عناوینی میشوند به خودشکوفایی نزدیک میشوند. از طرف دیگر نباید خودشکوفایی را با موفقیت یکی بدانیم زیرا افراد بسیاری به نقطه اوج و پیشرفت رسیده اند، اما شخص کاملی نشده اند و بالعکس «وضعیت متزلزلی» پیدا کرده اند. شاید خودشکوفایی همان تلاش فطری در جهت ذات خداجوی انسان باشد.
از نظر جامعه شناسان نیازهای یک انسان به امنیت و آسایش باید کم و بیش ارضا شود تا او انگیزه تلاش برای کسب موفقیت شغلی یا یادگیری مهارت های ورزشی، فنی و اجتماعی را بیابد. عالیترین انگیزهی خودشکوفایی هنگامی تحقق مییابد که نیازهای دیگر برآورد شده باشند.
در نتیجه برای اینکه یک خانواده سالم بتواند تمامی نیازهای افراد خود را برآورده سازد، باید ویژگی های ممتازی داشته باشد. خانه و خانواده باید محل سکون و آرامش باشد نه محل فرسایش. بی شک در خانه ای که محل آرامش برای افراد خانواده نیست (تنش و اصطکاک زیاد است) مشکلات رخ مینماید؛ بر همه اعضای خانواده است که برای برطرف کردن سختی ها و باز کردن گره ها تلاش کنند.
اگر همه اعضای خانواده به وظایف الهی و اخلاقی خود عمل کنند، بدون تردید خانه به محلی امن و سرشار از آسایش و آرامش تبدیل میشود. ارمغان خجسته این آسایش، آرامش بخشیدن به افراد خانواده است که چه بسا در بیرون مشکلاتی دارند اما در خانه و در میان دیگر اعضا آن را از فراموش میکنند. در پرتو خانواده ای آرام است که افراد برای ورود به فردای جامعه، انرژی های جدیدی را کسب می نمایند.
خانواده پایگاه امنی است، خانواده پادگان و دژ مستحکمی برای انسان فراهم میکند. چارچوبهای فکری و ذهنی صحیح در خانوادهای با بنیانهای اصولی رقم میخورد. اگر خانواده از شالوده و شیرازهی محکم و نظامی صمیمی برخوردار باشد؛ بهخصوص خانوادههایی با پایههای قوی مذهبی، فرزندانی که در چنین خانوادهای بزرگ میشوند مجهز به سپری حفاظتی و امنیتی شخصی، برگرفته از عقاید و باورهایشان هستند، چنین افرادی وقتی وارد جامعه میشوند در برخورد با سختیها – مشکلات – مصائب و چالشهای مختلف زندگی از پا نمینشیند و بهسادگی میدان را خالی نمیکند، چون اهل مبارزه و جنگیدن هستند.
همچنین در برابر ناهنجارهای اجتماعی؛ اعتیاد، منفی نگری، بدبینی و… ناخودآگاه دارای حریم امنیتی و سپر حفاظتی هستند. یعنی در برابر ویروس های مخرب اجتماعی واکسینه شده اند، درنتیجه دیگر لازم نیست پدر و مادر همواره نگران و دلواپس وضعیت فرزندشان باشند، چون او خود مواظب خودش است. انسان به واسطه چارچوب های محکم اعتقادی و تربیتی صحیح در یک خانواده سالم، قادر است به نحو مطلوب و شایسته از خود حفاظت و مراقبت کند و به سادگی از راه راست منحرف نمیگردد.