خلق احساس:
دانش و تجربه بشری نشان داده که اعمال ما نتیجه مستقیم افکار ما میباشند. چارچوب و الگوهای ذهنی نوع نگاه ما به رویدادها را تعیین میکند. از اینرو برداشت ما از هر رویدادی منجر به خلق و تولید احساسات ما میگردد و احساسات هم اعمال و رفتار ما را رقم میزنند، و رفتار و عمل ما نتیجه و حاصل نهایی آنچه بهدست میآوریم را مشخص میکنند.
از اینرو چون هر عملی ابتدا با یک فکر ساده شروع شده است، پس برای کسب موفقیت نیازمند ردیفسازی و به ترتیب چیدن افکار مناسب در ذهن هستیم. تغییر افکار و مرتب کردن آنها در ذهن به نوع رفتار کاربردی ما ختم میگردد. در واقع اینکار به معنای استفاده از نظام مدیریت ذهن در جهت سروسامان دادن به جریان افکار،، حذف افکار منفی، افکار سمی، فکرهای باطل و گزینش افکار مثبت، کارآمد و مفید است.
بهوسیله سیستم مدیریت ذهن میتوانیم زندگی خود را هم مدیریت کنیم (خلق احساس)، همان جمله آشنا:
رهبر ارکستر زندگی خود باشیم
در یک رستوران سلف سرویس با انواع غذاهای مختلف روبرو میشویم. در چنین شرایطی انتخاب افراد نیز متنوع خواهد بود، حتی اگر خودمان هر روز به همانجا برویم ممکن است انتخاب ما هم با روز قبل تفاوت کند. خوشحالی و شادی مثل تنوع غذایی در اوقات مختلف روز یا زندگی، بسته به احساس ما دستخوش تغییر میشود، یعنی از موضوعات و سوژههای مختلف و متنوعی احساس شادی و نشاط کنیم.
ولی موضوع موفقیت با خوشحالی تفاوت دارد، قطعا و حتما برای رسیدن به موفقیت، در هر زمینهای که قصد و خواسته ماست، نیاز به برنامهریزی، سازماندهی و انگیزه کافی داریم. داستان زندگی مثل برخی فیلمهای هالیوود یا بالیوود نیست که همه چیز بر وفق مراد ما پیش رود و در انتها به خوبی و خوشی یا سرود و آواز و رقص و پایکوبی روزگار خوشی را سپری کنیم و خود را غرق در موفقیت ببینیم.
در عالم واقع درها به رویمان بسته میشود، بهسختی میتوانیم خرج زندگی خود را در بیاوریم، شغل مناسب تحصیلاتمان پیدا نمیکنیم، آماج تیر حسادت و کارشکنی افراد بخیل قرار میگیریم، در روابط با دیگران به ویژه همسر و فرزندان گرههای زیادی پیدا میکنیم و دهها و بلکه صدها مشکل ملموس دیگر. درچنین شرایطی باید خلق احساس کنیم