اجتماعی

تعامل سنت و مدرنیته در زندگی

تعامل سنت و مدرنیته در زندگی - دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

تعامل سنت و مدرنیته در زندگی:

ظهور خانواده جدید ناشی از تغییرات پدید آمده در شرایط اجتماعی یک قرن اخیر به ­ویژه ۵۰ سال گذشته است. از نتایج این تحول می­توان انتقال نقش­ های اقتصادی، حفاظتی، آموزشی، تفریحی از بطن خانواده به جامعه را نام برد. انتقال کارکردهای خانواده، به­­­ شکلی روز افزون در حال تکامل است، تغییر نقش خانواده از تولیدی به مصرفی، زوال تدریجی خانواده­ سنتی را به­ دنبال دارد. ورود زنان در امور اجتماعی (اشتغال) نیز مزید بر علت ­شده.

تاثیر وسایل ارتباط جمعی و رسانه­ ها بر خانواده­، موضوعی انکارناپذیر است که هیچ­ گریزی هم از آن نیست. خانواده نو، در کنار وسایل ارتباط جمعی با پدیده رقابتی شدن نیز مواجه شده، همین رقابت بین خانواده و سازمان­ های آموزشی نیز پدید آمده است. به گونه­ ای ­که دیگر ذهن و روان فرزندان تمام و کمال در اختیار والدین­شان نیست.

رسانه­ های ارتباط جمعی اغلب اثراتی منفی بر نهاد خانواده به­ جای می­گذارند و شاید یکی از مولفه­ های تخریبی در افزایش مشکلات و نابسامانی­ های خانوادگی و زناشویی به­ خصوص در کلان ­شهرها، همین اثرات سوء وسایل ارتباط جمعی باشد. خشونت خانوادگی، کودک­ آزاری، همسرآزاری، فقر، بزه ­کاری، اعتیاد و… کلا درصدی از ناهنجاری­ ها و نابسامانی­ های اجتماعی که در مطبوعات و جراید مشاهده می­کنیم، ناشی از عدم کارکرد صحیح و خطاهای رسانه­ های ارتباط جمعی می­باشد.

اختلاط نقش ­ها

اختلاط نقش ­ها درخانواده باعث شده بسیاری از وظایف پدری، شوهری، مادری و همسری تغییر یا تعلیق شده و زن و شوهر نتوانند به خوبي از عهده­ ایفای نقش خودشان برآیند. جایگاه مردان در خانواده تضعیف شده و آنان از احترام و قدرت کافی برخوردار نیستند و همین امر باعث می‌شود نسبت به وظایف­شان دلسرد ­شوند. از این منظر زنان مجبورند برای جبران نقش مردان باری بیش از حد توان­ به دوش بکشند.

فقر، بی ­سرپرستی، بیکاری، کاهش مسؤولیت­ پذیری مردان، کمرنگ شدن ارزش ­های دینی و ملی، اعتیاد، طلاق، عدم آگاهی­ های اعضای خانواده برای مقابله با آسیب ­ها، و نبود نظام کارآمد اجتماعی برای حمایت خانواده، از جمله خطرات باقوه در کمین خانواده ­های ایرانی است. چون ارزش ­ها و هنجارها از طریق خانواده به فرزندان و نسل­ های بعد منتقل می­شود؛ ازاین­رو توجه هرچه بیشتر به کانون خانواده و سرمایه گذاری تربیتی – پرورشی، امری واجب و مطرح می­باشد که موجب ارتقای کیفی سطح بهداشت و سلامت خانواده خواهد بود و تاثیری مستقیم بر تربیت نسل­ های آتی دارد.

خانواده گسسته

خانواده ­های گسسته و تخریب شده، خانواده­ های دارای فرد معتاد، خانواده­ های تک والد و امثالهم از نظر اجتماعی خانواده­ هایی ورشکسته به­ حساب می ­آیند. از آن­جا که تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی رشدی شتابان در جامعه دارند، همه­ خانواده­ ها به­ طور نسبی در معرض آسیب­ های مختلف قرار دارند. زن و شوهر باید منظم، هوشیار و دقیق عمل کنند تا نهاد خانواده‌شان با بن­ بست و انحرافات ناشی از آسیب­ های اجتماعی مواجه نشود.

خانواده­ منحرف و منهدم، جامعه را نیز در معرض آسیب قرار می­دهد. خانواده­ های آسیب­دیده علاوه بر این­که خود با مشکل مواجه می­شوند، جامعه را نیز به­ نوعی تحت ­تاثیر قرار می‌دهند، و زمینه­ توسعه آسیب­ های اجتماعی را از محیط خانه فراهم می­ آورد. یکی از مشکلات خانواده ­های آسیب­ دیده ناکارآمدی و تطبیق ­ناپذیری آن­ها است، یعنی عدم ایفای وظایف خود به ­لحاظ اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و تربیتی.

خانواده مکانی برای تربیت و پرورش انسان­ ها است که تنها درصورت وجود سلامت روحی و روانی و اخلاقی می­تواند انسان­ هایی پاک و سالم تحویل اجتماع . برای شکل ­گیری یک خانواده‌ی مستحکم و سالم علاوه بر انتخاب مناسب و آگاهانه، به­ دست آوردن علم و دانش (دینی و اجتماعی) اولیه امری بدیهی می­ باشد، تا به ­واسطه­ ناآگاهی و برخی جهالت­ های سطحی، نهاد آن از هم گسسته نشود.

ساختار خانواده

در اندیشه­ غربی ساختار خانواده، مدل ثابتی ندارد؛ و به تبع تغییرات اجتماعی، دگرگون ­شده و به ­تغییر در کارکردها می ­انجامد. تغییر نظام مدیریت خانواده از طولی به عرضی (دموکراسی) که زن و مرد و فرزندان را از لحاظ قدرت تصمیم ­گیری در یک سطح قرار  می­دهد، درحقیقت مؤيد تغییر ساختارهای اجتماعی مورد تایید در فرهنگ غربی است. اما در رویکرد دینی، دستیابی به کارکردهای خانواده، مستلزم وجود ساختار ویژه ­ای است؛ که براساس تفاوت نیازها و استعدادهای افراد و به منظور نیل به سعادت حقیقی انسان از سوی خداوند طراحی شده، لذا تابعی از تغییرات اجتماعی نیست.

بشر برای گریز از بعضی ضعف ­های خانواده سنتی، ساختارهای خانواده مدرن را انتخاب کرده و درمان دردهایش را از آن طلب مي­ كند در حالی که همین ساختارها، بحران خانواده در غرب را ایجاد کرده است. کاهش تمایل به تشکیل خانواده، عمر کوتاه ازدواج، روابط نامشروع، افزایش فرزندان با پدرانی نامعلوم، خانواده ­های تک والدی، ناسازگاری عاطفی فرزندان باوالدین، نمونه ­هایی از نگرانی ­های جامعه امروز درباره­ خانواده است.

در جامعه ایران بالقوه باورها و ارزش­های دینی حاکم است و روابط انسان­ها با رویکرد  دینی در تقابل و تعارض با فرهنگ فرنگی وارداتی غرب، دچار تضاد درونی می­شود و  بنیان­های واقعی خود را از دست می­دهد، که مصداق بارز آن نوع پوشش آن­چنانی زنان، آرایش­های زننده و اغراق­آمیز و … است.

اگر رابطه­ی زن و مرد را یک تعامل دو سویه اجتماعی به شمار آوریم، که در آن نه مردان حق تعدی و ظلم به زنان را داشته باشند و نه زنان حق روا داشتن فشارهای ناهمگون به مردان را می‌توان نتیجه گرفت؛ همان­طور که مردان باید حریم زنان را رعایت کنند، زنان نیز نباید با عرضه­ی جذابیت جنسی خود، در قالب نوع پوشش، آرایش یا رفتار و حرکات اغواگر خاص، این رابطه­ دو سویه را به ضرر مردان مورد هجوم قرار دهند.

برخی از زنان در جهت تعدی و تسلط بر مردان از قدرت و پتانسیل ذاتی خود سوء­استفاده می‌کنند. پوشش، آرایش و رفتار افراطی به­ نوعی تخریب فضای اجتماع و خلع سلاح ساختن جوانان و مردانی است که مرتب با تابلوهای نگاه ممنوع مواجه می­شوند و نمی­ توانند بی ­دغدغه در جامعه رفت وآمد کنند، یعنی مجبورند مدام خود را مهار احساسی کرده که گاه هم احساس خفقان نمایند.

بررسی­ های اجتماعی نشان داده که بسیاری از مؤمنین، مادران و همسران علاقه ندارند مردان و جوانان­شان توسط آراستگی و آرایش و رفتار اغوا­گرانه زنان دیگر تحریک و جذب شوند، یعنی مورد هجوم روانی و جنسی ناخواسته قرار گیرند، که شاید نوعی ستمگری در حق مردانشان به حساب آید.

ظرفیت جنسی

در فرهنگ غرب استفاده از ظرافت­ های جنسی و پتانسیل ذاتی آن برای عرضه­ کالا­ و تجارت و جلب مشتری و ایجاد بازارهای تازه­ فروش امری پذیرفته شده است. اما واقعیت این است که چنین رویکردی هم نوعی فریبکاری ارتباطی است که به تخریب و انحراف فکری و درحقیقت اغوای مردان تکیه دارد، و شاید بتوان گفت به ارتباطاتی نامتعارف بین مردان و زنان تبدیل می‌گردد که صدای گوشخراش تخریبی و مفاسد آن در همان جوامع هم شنیده می­شود. گرچه در غرب مانعی بر سر راه استفاده از جاذبه­ های جنسی در تعاملات اجتماعی وجود ندارد، ولی در همان­ جا هم روشنفکران و اندیشمندان از چنین رفتاری که مبنای آن رضایت برخی شهروندان و سرمایه­ داران باشد؛ خشنود نیستند.

صاحبان واقعی جوامع بشری، اندیشمندان و دلسوزان در هر کشوری علاقه ندارند، سطح جامعه به جهت نمایش جاذبه ­های جنسی اندام زنان و دختران، تظاهر جنسی، تبدیل به محیط اخلاقی ناامنی شود و ارتباطات سالم بین زن و مرد مورد تعدی قرار گیرد.در جامعه­ ا­ی سالم و آزاد، هر نوع مُعضل و انحرافی به معنای ویروس به­ حساب می­آید، که گاه در قالب یک مشکل پیچیده­ اجتماعی تبدیل به بحران می­شود.

تقویت آرمان­ های انقلابی، تقویت تعصب دینی، تقویت مظاهر غیرت مردانگی و ناموس پرستی که زنان و دختران غیر را نیز به چشم مادر و خواهر خود می­ بیند (که در فرهنگ ما امری پسندیده بوده است) تنها راه اثرگذار عملی است. بهترین و ماندگارترین شیوه­ مقابله با معضلات اخلاقی اجتماع و پایداری امنیت و ثبات، آموزش و تعلیم و ترغیب و تحریک انگیزه ­های انسان­ ها است. تکیه به پتانسیل، انرژی و نیروی مولده درونی هر شخص اعم از زن و مرد، پیر و جوان که آن را در جهت بالندگی و تعالی اهداف الهی مصرف کنند باعث گسترش مکارم اخلاقی می­گردد.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید

1 دیدگاه