تعارضات زن و شوهر :
بسیاری از اختلافات و مشکلات خانوادهها در اثر سوءتفاهم، سوءتعبیر و عدم درک متقابل پا میگیرد. برخی از اختلافات این چنینی، پای مسائل عدیده ای دیگری از جمله: غیبت – تهمت – تکبر- حسادت و امثالهم را به خانواده باز میکند، که تداوم هر یک از آنها به احساسات تخریبی و منفی می انجامد. عمده اختلافات خانوادگی که از عدم درک و فهم نظرات یکدیگر حاصل میگردد، سبب رشد بدبینی و منفی نگری و کینه و انتقام میشود. انرژی موجود در کدروت، نفرت، عدم شفافیت، دروغ، ریا و… خود زمینه ساز بروز اختلافات تازه دیگری میباشند.
به طور معمول اختلافات بین زن و شوهر و در سطح روابط آن دو نفر، محدود نمیماند، بلکه امواج حاصله اش دیگر اعضا را نیز در برمیگیرد، و مثل یک سونامی به کل پیکره خانواده آسیب میرساند. در مواردی هم به خانواده های دو طرف سرایت میکند، مثل شعله کبریت که در انبار کاه بیفتد. تعارضات فکری امری طبیعی در زندگی بشر محسوب میگردد، ولی موضوع از آنجا حاد میشود که این اختلافات سرآغاز جدایی، درگیری و رودررو قرار گرفتن زن و شوهر و والدین و حتا فرزندان شود، بدین معنی که انرژی ذاتی اش صرف تخریب و تضعیف دیگری شود. عدم توافق و اختلاف نظر با ناسازگاری که ریشه در بی خردی دارد و مانند ستیزی نافرجام در دایره ای بسته است، زمین تا آسمان تفاوت میکند.
تعارضات دایم زن و شوهر که ناشی از عدم توافق و تفاهم آنها در اغلب موارد است، اگر به ستیز و نبرد تبدیل شود و چنین پتانسیلی پیدا کند، همواره همه انرژیها و نیروهای مثبت طرفین را زایل و باطل میکند. یعنی اگر هرکدام از طرفین به دنبال به کرسی نشاندن رای و نظر خود باشد جز خصومت و دشمنی و عناد حاصلی برای همدیگر نخواهد داشت. اعضای خانواده را میتوان به سرنشینان یک قایق تشبیه کرد، اگر آسیبی به قایق برسد، خطر غرق شدن همه را تهدید میکند.
علل اختلافات ناهنجار خانوادگی متعدد است، از دخالتهای بیمورد اطرافیان – عدم مسئولیت پذیری، شماتت، ناتوانی در حل مشکل و… همه اینها باعث اثرات مخرب منفی در فضای خانواده به ویژه روحیهی فرزندان میگردد. توقعات زیاد، ناسپاسی، عدم درک شرایط، تفاوت های فرهنگی و مذهبی و… در زندگیهای پیچیده امروزی امری اجتناب ناپذیر است. به بیان روشنتر هرکس از دیدگاه خودش به تحلیل رویدادها میپردازد. شاید یک نفر امری را زیبا بپندارد، درصورتی که طرف مقابل آن را زشت بداند.