۱- میخواهیم خوب زندگی کنیم
ما به دنیا آمده ایم که زندگی کنیم، نه اینکه زنده باشیم. به رابطه خودمان با همسرمان نگاه کنیم؛ آیا فقط درکنار هم زنده ایم یا واقعا زندگی میکنیم؟ ما به دنیا نیامده ایم که در چشم اندازی خوب تا سنین پیری با هم سرکنیم. داستان زندگی زناشویی خیلی ها به همین شکل است. برخی ها فقط دنبال زنده بودنند. میتوان تغییر کرد و برای این مهم باید با همسرتان همکاری کنید.
۲- شناخت زوایای روحی و عاطفی خود و همسر
شناخت خود و همسر باعث کشف چرایی بسیاری از اعمال و کُنش و واکنش های مثبت و منفی زن و شوهر میگردد. روشن شدن زوایای تاریک روحی طرف مقابل کمک زیادی در حل اختلافات و نزدیکی احساسی زن و شوهر دارد. برای این منظور بهترین کار گفتگو و مذاکره است. باید یاد بگیریم و آموزش ببینیم که چگونه با هم حرف بزنیم. نهادینه کردن فرهنگ گفتگو در فضای خانه نیاز به حوصله و صبر زیادی دارد. هرچه اطلاعات زن و شوهر از چالش های روحی یکدیگر بیشتر باشد، کیفیت زندگی و رضایت آنها از همدیگر بالاتر خواهد رفت.
۳- باز کردن گره های روحی و عقده های روانی
همه ما از دوران کودکی تصویرهای ذهنی زیادی در ناخودآگاه خود داریم که بسیاری از آنها حاصل آسیب ها و تخریب های نادانسته اطرافیان است که بر سر ما آورده اند. حال در بزرگسالی دو راه در پیش رو داریم یا به ترمیم و معالجه زخم ها بپردازیم و خود را از زیر فشار روانیشان آزاد سازیم، یا با تلخی درد و رنج ناشی از بازنویسی مکرر آنها در زندگیمان بسوزیم و بسازیم.
۴- توجه و محبت به همسر
زندگی زناشویی، ائتلاف و تشکلی است که بر پایه محبت، بنا نهاده شده و توجه به محبت و چگونگیش، نقشی حیاتی را در آن بازی میکند. محبت از جمله عناصر زیربنایی در ازدواج است که به وسیله آن میتوان نهال این رابطه را مستحکم بار آورد. درنتیجه باید تمام تمهیدات لازم را بهکار بست و از این نهال که در آغاز سُست و شکننده است، حفاظت و مراقبت کرد، تا به درختی تناور تبدیل گردد و ریشه آن در اعماق جان زن و مرد نفوذ کند. مطمئنترین تضمین برای بقا و ماندگاری خانواده پیوندهای عمیق عاطفی است به خصوص هنگام بروز بحران. محبت بین زن و مرد، امری اکتسابی است؛ ازاینرو زن و مرد، باید شیوه های ابراز آن را آموزش دیده و تمرین کنند. بسیاری از زنان و مردان به این امر اذعان میکنند که نسبت به همسر خود علاقه دارند؛ ولی هرگز کاری برای نشان دادن آن به همسرشان انجام نداده اند؛ اما باید گفت که علاقه و عشقی که در دل احتکار شده و ابراز نگردد، بی فایده است، باید به احساسات همسر قلبا توجه نمود.
۵- خوشرویی و خوشکلامی
خوشرويي عاملي تأثيرگذار در ترویج آرامش و سازگاري اعضای خانواده با یکدیگر است. نگاه کردن به چشمان همسر هنگام گفتگو، لبخند بر چهره داشتن و متبسم بودن از جمله مهارت های انرژی بخش و نیرومندی است که سبب تعلق خاطر بیشتر میگردد. از طرفی دیگر چون حالات چهره گویای بسیاری از ناگفته های درونی است، اتخاذ حالات مثبت و شیرین (در چهره) در مباحث خانوادگی موجب تقویت فضای عاطفی بین زن و شوهر شده و نقشی سازنده و مهم در استحکام رابطه زناشویی دارد. یعنی فرد با خوشرویی، خوش کلامی، لبخند، نگاه و… علاقه و محبت خود را به همسر نشان میدهد.
۶- همدلی و درد دل
همدلی از مهمترین عوال تحکیم بنیان خانواده به شمار میرود. زن و شوهر باید در زندگی مشترک به آرامش برسند و به نیازهای عاطفی یکدیگر پاسخ گویند. نه تنها نباید از «گفتگوهای صمیمی»، «شوخی و مزاح»، «درد دل» و… غافل بود، بلکه اینها از ضروریات زندگی است. سپری کردن اوقاتی درکنارهم، نوشیدن چای و گفتگوی خودمانی و صمیمی موجب تخلیه فشارهای روانی، اُنس و الفت بیشتر میان زن و شوهر میگردد. رواج فرهنگ گفتگو بین اعضای خانوادگی باعث حفظ سلامت همه میشود. رسول اکرم (ص) میفرمایند: «محبوبترین چیز نزد خدای تعالی آن است که ببیند مرد، با زن و فرزندانش بر سر یک سفره غذا میخورند. سپس هر گاه بر آن سفره، گرد هم آیند، با نظر رحمت به ایشان مینگرد و پیش از آنکه از جای خود پراکنده شوند، آنان را می آمرزد» (تنبیه الغافلین، ص۳۴۳، حدیث۴۹۸٫).
۷- مشارکت در تصمیم گیری
مشورت جهت رسیدن به یک تصمیم قاطع در کانون خانواده و بین دو رکن اصلی آن یعنی زن و شوهر امری مثبت است. اگر زن یا مرد به استفاده از پتانسیل تضارب آرا عادت کنند، یعنی در امور مختلف خانواده که جنبه تصمیم گیری دارد نظر یکدیگر را جویا شده و با مشورت بهترین انتخاب را برگزینند، قطعا فرزندان آنان نیز از چنین رابطه سازنده ای الگوبرداری خواهند نمود.
سلام.راهنمایی خوبی بود.متشکرم