نقش ما در برابر مشکلات:
آدمها، خواهان زندگی راحت و بدون دغدغه هستند، اما زندگی پر از مسایل گوناگون و مشکلات است. بعد از حل هر مشکل، سر و کلهی مسأله دیگری پيدا ميشود؛ ازاینرو اگر بپذیریم که مشکلات، بخشی از زندگی در این جهان است و آنها را به عنوان محرکهای زندگی قلمداد كنیم، تسلط و قدرت بیشتری بر زندگی پیدا خواهیم کرد. همه ما در زندگی دچار خمودگی و افت و خيزهاي روحی زیادی ميشویم؛ ناکامیهای بسياری را از سر ميگذرانیم و گاه تمام اینها چنان به ما فشار ميآورد که بهطور کامل از زندگی قطع امید ميکنیم.
اگر سختی نباشد رشد و پیشرفت هم صورت نمیگیرد. نه اینکه دیگران یا شرایط دور و بر نمیتوانند برای ما مشكلساز باشند، یا مشکلات به آسانی حل میشوند؛ بلکه میتوان انتخاب کرد که این مشکلات باعث عقب راندن یا زمینگیر شدن ما میگردند یا نه؟ در واقع تصمیم با خودمان است. تاریخ پر از افرادی است که شرایط و افراد برخلاف ميل و بر ضدشان بوده اما هيچ چیز نتوانست آنها را شكست دهد، آنها با مخالفتها و مشکلات مقابله كردند و پيروز شدند. دلیلی وجود ندارد که ما یکی از آن افراد نباشیم.
فرآیند روبرو شدن با سختیها و غلبه کردن بر آنها ما را از نظر ذهنی قوی میکند. از آنجا که پیشرفت، همیشه با مشکل و سختی همراه است، پس حضور آنها در زندگی نشانه و تفضلي است به معناي پیشرفت و كمال. ناراحتی و سختی – که در ابتداي هركاري تجربه میکنیم- همیشگی نیست؛ زیرا تمایل و شوق به پیشرفت، که در وجود آدمی نهفته است، از شدت آن میکاهد و باعث قویتر شدن ما میشود. هرچه قویتر شویم، بیشتر میتوانیم با موانع، پيچيدگي مسایل و شرایط سخت کنار بیاییم. سختی و ناراحتی بالاخره تعديل پيدا میكند. آنچه باید برای پیشرفت و در نهایت رسیدن به آرامش انجام دهیم، جستجوي بيوقفه ناشناختههاي ذهن و تواناييهاي خودمان است.
هیچ انساني سختی و رنج را دوست نداشته و همیشه سعی دارد از آنها دوری کند. ولي زندگی بدون درد و رنج امکانپذیر نیست و هر کسی در دورههایی از زندگی خود باید متحمل سختیهای گوناگونی شود. اما تنش و تحمل سختیها برای رشد انسان امری ضروری است. درواقع هرچه بيشتر از ناملایمات و سختیها درس بگیریم، بیشتر به معنای واقعی زندگی پی میبریم و بیشتر قدر خوشیها و لحظات شاد را در مییابیم.
در زندگی، شکست يعني كسب تجربه تازه. اگر از یک راه به نتیجه نرسیدید، راههای دیگر را امتحان کنید؛ حل یک مسأله راهحلهای متعددی دارد و ما با تفکر به طورحتم راه حل مورد نظر را پیدا خواهیم کرد. اگر به وجود یک عقل کل – که تمام کائنات و عالم هستی را میگرداند- باور داشته و این اصل بزرگ را در نظر بگيريم که قانون هستی تمام افراد بشر را به شکلی مورد حمایت و پشتیبانی قرار میدهد، آنوقت از هیچ چیز هراس نخواهیم داشت و از شکستها، بيماريها يا هر اتفاقي ناراحت و درمانده نخواهیم شد. باید با تقویت ایمان و اعتقادات سازنده، نیروهای عظیم خدادادی درونی خود را فعال کنیم.
سختی، به ما یادآوری میکند که در عرصه هستي در حال قویتر شدن و پیشرفت واقعی هستیم. در روبرو شدن با سختیها عزت نفسمان بالاتر میرود و به خودمان افتخار میکنیم. نکته شایان توجه اینکه باور کنيم؛ «هرکس عامل سعادت و خوشبختی خویش است»؛ موهبتی که خریدنی، اهدايي و آسماني نيست؛ بلكه اكتسابي است. رسیدن به خوشبختی به قابلیت فردی بستگی دارد. هرکس میتواند از امکانات مادی و غیرمادی خود به گونهای استفاده کند که زندگیاش به جهنم تبدیل شود، یا به شیوهای آن را به کار گیرد، که زندگیاش آکنده از زیبایی، عشق و صفاي بهشتی گردد. دلیل این که در دنیا این همه بدبختی و رنج و عذاب وجود دارد، این است که آدمها غافلاند و نمیدانند بر روی بوم وجود خویش، چه چیزی نقاشی کنند. زندگی به خودی خود، مانند یک بوم سفید نقاشی است؛ هرچه رسم کنی، همان رخ مینماید؛ میتوانیم فلاکت و بدبختی و بیچارگی برآن رسم کنیم یا نقش شادی و خوشی برآن بیافکنیم. تمام شکوه و عظمت وجود انسان در این آزادی و انتخاب، خلاصه میشود.