مربی
یکی از مولفههایی که میتواند بر روی شخصیت، رفتارهای اجتماعی کودکان، جوانان و حتی بزرگسالان و تغییر الگوهای ذهنی تاثیر قابل ملاحظه عمیق و اصولی بگذارد نقش مربی و استاد میباشد. این فرد میتواند مربی ورزش، روحانی، استاد دانشگاه یا یک هنرمند باشد. موضوع مهم این است که انسان او را به عنوان مرشد و مراد خود بپذیرد و شیفته و علاقمند شخصیت معنوی و اخلاقیاش شود و او را الگوی خود قرار دهد. همه ما کم و بیش به چنین افرادی وابسته هستیم که در جامعه و شهرمان هم با ضریب اجتماعی (شهرت) مختلف حتما میشناسیم.
مسلماً هر فرد فرهیخته و صاحب کمالی برای جایگاه استادی و مربیگری و تربیت اخلاقی مناسب نیست؛ یعنی تهذیب نفس شرط لازم هست، ولی کافی نیست. یک مربی شایسته علاوه بر تهذیب نفس ویژگیهای دیگری هم باید داشته باشد. به طور قطع ویژگیهای مربی شایستگیهای علمی، عملی و اخلاقی او باید در عمل به اثبات رسیده باشد.
این افراد تاثیر بسزایی در تغییر دیدگاههای انسان (الگوهای ذهنی) دارند. آنان میتوانند الگوهای ذهنی را از منفینگری به مثبتنگری تغییر دهند. یعنی دیوارههای منفیبینی را تخریب کنند و سازههای مثبتاندیشی را در ذهن بنا سازند. آن چه مسلم است مربی در تغییر چارچوبهای ذهنی و مسیر مثبتاندیشی و کلا در فرایند تربیت انسان نقشی سازنده و زیربنایی ایفا میکند.
به طور معمول انسان پیرو نظرات کسی میشود که به او علاقمند باشد. مربی و مرشد یعنی فردی که به او علاقه داریم، این محبت و مهر پتانسیلی ایجاد میکند که توانایی هدایت فکری انسانهای دیگر را دارد، همان چیزی که رهبران اجتماعی، سیاسی، ورزشی و مذهبی و… که به اتکای آن پیروان زیادی پیدا میکنند. به واسطه همین علاقه فطری که بین مربی و افراد یک جامعه پیدا میشود، آنها میتوانند تاثیر اغلب مثبت و شگفتی بر تحولات ذهن و فکری انسانها بگذارند.