روابط زن و شوهر در دنیای امروز یک رابطهی دوسویه میباشد، مشارکت زن و مرد در شرکتی به نام ازدواج میتواند منافع مشترکی برای آنها به همراه داشته باشد و انتظارات متقابلشان را تامین نماید. زن و مرد احتیاج دارند که این انتظارات به شکل متعادلی از طرف شریک زندگیشان پاسخ گفته شود. ولی اگر به جای پاسخ این انتظارات یکی از دو طرف، که غالباً مردها هستند، دست به زورگویی، سرکوب، و استفاده از ابزار قدرت برای تأمین نیازهایشان و بردهکشی و به زیر سلطه در آوردن اعضای خانواده به خصوص همسرشان نمایند، قدر مسلم ایدهآلهای زندگی زناشویی به ورطهی تخریب و سقوط میرود.
زنها ممکن است در ظاهر زیر بار زورگویی و خشونت مردان بروند، ولی در خیلی از موارد این فشار را جور دیگری تخلیه میکنند. یعنی با رفتاری ناپسند به اقدامات تلافیجویانه دست بزنند که کانون خانواده را دچار تخریب و انحتاط بیشتر میکند. اگر قرار باشد زن و مرد برای پر کردن چالشهای روانی خود یا جبران شکستهای روحیشان از ابزار پرخاشگری و خشونت در کانون خانواده استفاده کنند قدر مسلم امنیت و آرامش روانی اعضای خانواده اعم از زن و مرد و فرزندان به خطر میافتد، و کانون خانواده به سوی انحطاط میرود. به خطر افتادن امنیت روانی ریشهی بسیاری از بزهکاریهای اخلاقی، روابط نامشروع و دیگر انحرافات و معضلات اجتماعی است.
انسان به دنبال تأمین امینت روانی است اگر نتواند آن را از شریک زندگیش و در کانون خانواده دریافت کند، در جایی دیگر به دنبالش خواهد بود. شاید در ابتدا این طور به نظر برسد که انسان بهواسطهی شدت و حدت خشونت در یک حریم و چارچوبی قرار بگیرد که عامل خشونت در کانون خانواده؛ مثل پدر خانواده باعثش بوده است. ولی انسان دارای اندیشه است و میتواند راه فرار و گریزی پیدا کند. فرار از این چارچوب تنگ و زندان تلخ و سختی که همسر و پدر خشن برایش فراهم کرده است، که متاسفانه در برخی اوقات از چاله درآمدن و در چاه افتادن است. مثل؛ ازدواجهای ناخواسته برای فرار از رنج خانه، روی آوردن به اعتیاد، خیانتهای زناشویی، ارتباطات نامشروع بیانجامد.
از طرفی دیگر ادامه خشونت در کانون خانواده که توسط مردان صورت میگیرد باعث میشود که حلقهی خشونت در نسلهای بعد هم ادامه پیدا کند، چون فرزندانی که در محیطی سرشار از تنش، خشونت و درگیری بزرگ شدهاند مدام این پتانسیل را درون خودشان آماده و قابل اشتعال میبینند و مثل یک مخزن باروت همواره با خودشان حمل میکنند، و هر لحظه هم ممکن است بروز بدهند، مگر اینکه آموزش ببینند و بتوانند این پتانسیل درونی (خشونت در کانون خانواده) را مدیریت بکنند.
[…] خشونت زن و شوهر بین بسیاری از زوجین رایج بوده و کانون خانواده با آن دست […]
خانواده همیشه کانون اصلی تربیت فرزندان است ولی بسیاری از خانواده ها با برخورد نادرست دست به تخریب این تربیت و رفتار میزنند.
متاسفانه بسیاری از خانوادهها با عدم اطلاع از الفبای تربیت بچهدار میشوند و اغلب با روشهای تربیتی غلط فرزندان خود را بار میآورند.
[…] واقعیت این است که اگرچه خشونت مردان علیه زنان بسیار بارز و از آمار نسبتا بالایی برخوردار […]